سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۱۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است



  نوروزتان پیروز هر روزتان نوروز


زمزمه گرم خیز و نرم ریز چشمه ساران ،

گلرقص گوهرین و آبگینه گون آبشاران ، 

آذرخش آذرافروز و آتشین آسمان ،

رگبار روح بخش باران بهاران ، 

بازی پرغوغای برگ و باد در آغوش شاخساران شمشاد ،

نگاه پاک و زلال ستارگان زیبا در آسمان فریبا ،

ریزش سیمگون مهتاب بر سیمای سپید آب ،

نغمه خوانی شورانگیز هزاردستان در صحن گلستان ،

سرود سرورآمیز حقایق از پنجره سرخ شقایق ،

تلالو رخشان ژاله بر گلبرگ لاله ،

پیام پرواز پروانه از رویش سبز جوانه ،

لغزش بلورهای مذاب بر روی سنگریزه های جویباران پرآب ،

سجده سبز نسیم سحر بر سجاده سپید سوسن های معطر ،

وزش نسیم سحرانگیز اسحارهمراه با شمیم عطرآمیز کوهسار ،

همه و همه خبر از فرارسیدن بهاری ارزنده و نوروزی فرخنده می دهند ، اما دل می گوید :

بود آن روز بر ما عید مطلق         که در جنبش درآید پرچم حق

و پیام عطراگین و بهارآفرین مولا علی(ع) مشام جان را می نوازد :

« کل یوم لایعصی الله فهو یوم عید »

هر روزی که در آن روز خدا نافرمانی نشود ، همان روز عید است .

(نهج البلاغه، حکمت ۴۲۰)

عزیز فهیم و فرزانه !

فرارسیدن بهار بهروزی و وزش نسیم نوروزی در سایه سار اطاعت از قادر مطلق و اهتزاز پرچم حق را بر شما و خانواده محترم تبریک و تهنیت می گویم . امیدوارم غنچه لب هایتان شکوفا ، بهارتان زیبا ، شادی دل هایتان پیوسته و نوروزتان خجسته باد !

                                  سید علی رضا شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۳۴
سید علیرضا شفیعی مطهر



نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد419


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من انسان را موجودی «شونده»دیدم،نه «بونده»؛زیرا جنبش خاک و گردش افلاک نه سر ایستایی دارد و نه سیر قهقرایی.اصل «صیرورت »،قانون حرکت جهان هستی است.انسان همواره باید از «وضع موجود » به سوی « وضع مطلوب» حرکت کند.رضا دادن انسان به هر پایه ای از وضع مطلوب،آغاز ایستایی است؛ زیرا هر وضع مطلوبی در لحظه همان وضع موجود است؛بنابراین ایستایی در هیچ موقعیتی برای انسان نه عقلانی است و نه منطقی.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من توبه را خروج از وضع موجود و هجرت به سوی وضع مطلوب دیدم؛خروج از مسجدالحرام «من» به سوی مسجدالاقصای«فطرت».لازمه رهایی ،خودانگیختگی است و انگیزه خودانگیختگی نه «رهبت» که « رغبت»است.

خوب اینم یه جور عکس گرفته!

 

خوب اینم یه جور عکس گرفته!

من انسان امروز را دیدم که قیودات محیط و مقدرات محاط چنان سیمای شخصیت او را درهم شکسته بود که هویت او حتی برای خودش نیز در هاله ای از ابهام و هوله ای از اوهام فرو رفته بود.

من در آغازین سال های هزاره سوم افکاری را دیدم که به جای پرواز با بال های دیجیتال،نشسته بر لاک پشت خیال؛در بیابان برهوت به سوی تخته تابوت می راندند!!

 من گل های آفتاب گردان را دیدم پشت بر آفتاب و روی به سوی سراب. ...و در اینجا بود که نمادی از سقوط ملت ها و فروپاشی دولت ها برایم تداعی شد!!

ادامه دارد...

                       شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۲ ، ۰۷:۰۹
سید علیرضا شفیعی مطهر


 نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد418


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من زبان را عضوی بدون استخوان و اندامی برای بیان دیدم،اما زبانی بدین نرمی و گرمی چه آسان می تواند دل ها را بشکند و محفل ها را بپراکند....بنابراین مهارش کنیم و در اختیارش آریم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چون توانم را نگریستم،بر ناتوانیم گریستم؛بنابراین چون دیدم نمی توانم کاری کنم که ارزش نوشتن داشته باشد،کوشیدم چیزی بنویسم که ارزش خواندن داشته باشد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من برای انتقال و پرورش اندیشه راهی بهتر از رویش از ریشه ندیدم.ابزار انتقال اندیشه و فرهنگ باید مغز را به تلاش وادارد،اما آن را متلاشی نکند.

jadid (22)

من وقتی خرگوشی را دیدم در میان یک دنیا هویج و یک عالم بسیج، دریافتم که باید آرزویی فراتر از زمین و آرمانی فرازتر از زمان داشت؛ آرمان و آرزویی که مرا از خاک برهاند و به افلاک برساند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بزرگ ترین تراژدی را برای بشر این دیدم که قدر داشته ها را پاس ندارد و بخواهد نداشته ها را به دست آورد.

ادامه دارد...  

                        شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۲ ، ۰۶:۲۶
سید علیرضا شفیعی مطهر



نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد417


تصاویر زیباسازی نایت اسکین
 

 

من فوران فرهنگ قهر را در سبد کتاب شهر دیدم.

کشیدن کاریکاتور از نظر شرعی

 من در حاکمیت زور و تزویر،زرمندان را زرنگ و زیردستان را دور از فرهنگ دیدم. زیرا فرادستان آن چنان فضا را بر فرودستان تنگ گرفته اند که راه رشد و رشاد و پرورش استعداد را بر آنان بسته اند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من نوزادی را دیدم که چون همه کودکان فطرتا پستان شیر می خواست،نه پستانک تزویر؛اما به جای پستان  او را با پستانک فریفتند....و شگفت این که این کودک عادت کرد که از آن پس همواره برای پستانک تزویر بگرید ،نه پستان پرشیر!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من دوام دولت و قوام قدرت مردم را در دنیا به اموالشان دیدم و در آخرت به اعمالشان.(با الهام از سخن امام هادی علیه السلام)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هرگاه سپهر حیات را ستبر و آسمان زندگی را پر ابر دیدم، دانستم که در پرواز باید بیشتر اوج بگیرم ؛زیرا ابرها در لایه های فروتر فضا جولان می دهند.

ادامه دارد...

                             شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۲ ، ۰۷:۲۹
سید علیرضا شفیعی مطهر


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد415


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من عبادات را بال و پر پرواز و عرصه راز و نیاز دیدم. آن گاه که عبادت رنگ عادت می گیرد،بصیرت نیز در بصر خلاصه می شود و فضیلت در نظر.نمادهای وحدت در قالب نهادهای وحشت تجلی می یابد و فرق ها در کسوت فرقه ها. 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من کوهی را دیدم که درد زاییدن گرفت،اما موش زایید!!... و شگفت انگیزتر این که آن موش ،کوه ها را می بلعید و فریاد می زد:هل من مزید؟! 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من پرنده ای را دیدم که نوک او را چیدند و پر و بالش را بریدند؛اما نه توانستند شوق پرواز را از او بگیرند و نه عشق آواز را. 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من انسان ها را چون قطار دو گونه دیدم:بسیاری از آنان چون واگن های قطارند که باید به کار کشانده شوند،تنها معدودی مانند لکوموتیو هستند که می توانند با اراده و اختیار خود کار کنند و  دیگران را نیز به دنبال خود بکشند. 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من افسانه های باستانی و اسطوره های انسانی را رویاهای یک ملت دیدم که آن ها را در بیداری می نگرند و با هشیاری می نگارند؛آرزوها و آرمان های خفته خود را در آن ها می جویند و راه وصولشان را می پویند

ادامه دارد...

                      شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۲ ، ۰۶:۴۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد414


تصاویر زیباسازی نایت اسکین


 

من در عرصه زندگی قوام بخش ترین عامل تعامل را رعایت اصل تعادل دیدم.تعادل یعنی نگاه داشتن پرنده ای در دست است که اگر آن را سخت بفشارید،می میرد و اگر سست بدارید،می پرد. پس باید با تعادل نگاهش داشت و در رفاهش گذاشت

 

من خروش خیزابه های احساس و امواج مواج حواس را دیدم؛خروش امواج احساسات را نه تهدید رفعت،که اغتنام فرصت ارزیابی کردم.بنابراین شکست این خروش ،دشوار،اما راه بهره جستن از آن هموار است. 


من انتخابات را در شهر سرب و سراب بسان مسابقه دوی دیدم که مفهوم عدالت و برابری را در آن شهر تبلور می بخشید و سرنوشت تلخ آن جامعه را به تصویر می کشید. دونده ای را بر پر و بال می نشانند و بر دوش دیگر بار می نهند!! 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من جلال و جبروت دنیوی و شکوه و شگفتی مادی را همچون دایره‌ای بر سطح آب دیدم که لحظه به لحظه به بزرگی آن افزوده می‌شود و سپس در نهایت بزرگی هیچ می‌‌شود.

 

من جامعه ای پر از دلقک را برتر و بهتر دیدم از جمعیتی انباشته از آدمک! زیرا آنان نقش خود را ایفا می کنند و اینان ذات خود را می نمایانند. 
ادامه دارد...

                            شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۲ ، ۰۷:۴۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد413


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من چه بسیار مبارزانی را دیدم که در جوانی علیه استبداد، و ستم و بیداد جنگیدند، اما چون بر سریر قدرت و اورنگ صدارت تکیه زدند،چنان بر طبل ستم کوبیدند که ستمدیگان بر آنان برآشوبیدند.اینان چشمه های چشم ها را ندیدند ،ناگزیر خوشه های خشم ها را درویدند. 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چه بسیار شهریارانی را دیدم که تنها سخنانی را می شنوند که از دهانه تفنگ به درآید،نه از دهان فرهنگ....و این چنین بسیاری از صفحات تاریخ را سرخ رقم می زنند! 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من تا آن گاه که بهاری ترین جلوه های فضیلت را نشسته بر اریکه ارگ عزت دیدم،با گل ها زیستم و با شبنم ها گریستم؛اما آن گاه که اهریمن فرومایگی و چاپلوسی با سازوکاری اختاپوسی بر همه ارکان شهر چیرگی یافت،ناگزیر همه پیوندهای وابستگی را گسیختم و همراه با برگ های خزان زده بر خاک فروریختم.  


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من حج را آهنگ و طواف را یک فرهنگ دیدم؛طواف مدام بر گرداگرد نمادی تمام،کعبه را تهی از طبیعت و پر از حیرت دیدم،کعبه نماد است،نه نهاد.نمادی برای عشق و پرستش،نه نهادی برای آز و آلایش.


من دردآورترین اشک را نه جاری از چشم که ناشی از خشم دیدم؛خشمی خروشیده از سینه و جوشیده از دردی دیرینه.  
 

ادامه دارد...

                                               شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۰۷:۲۷
سید علیرضا شفیعی مطهر



نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد412


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من حتی گرگ خونخوار را در برابر انسان فریبکار ،متهم مظلوم و درنده معصوم دیدم؛گرگی که نه صداقت دیده و نه یوسف دریده،اما بار سنگین اتهام ، و نفرین و زشتی نام را مظلومانه به دوش می کشد و خاموش راه می سپرد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من  تندیسگران دانشور و اندیشمندان هنرور را چنان توانمند دیدم که وقتی آنان با دست های ظریف و اندیشه های لطیف خود می توانند آهن خام را چنین رام کنند تا بار اندیشه و پیامش را حمل کند،قطعا می توانند دنیا را تکان دهند! 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در محفل متحجران مغرور و مجلس متعصبان کور،زبان لال را بهتر از بیان استدلال دیدم؛زیرا اینان هر سخن فراتر از شعور خود را انکار می کنند و تنها زبان زور دارند.  


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من نفهمی را تنها درد کشنده ای دیدم که نصیب بی دردان می شود، ولی دردمندان را می کشد.نفهمی دردی است که فهمیدگان را می کشد، نه ابلهان را. 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من زلزله ای را دیدم که نه تنها زمین های خاک و سنگ که زمینه های فرهنگ را لرزاند. 

ادامه دارد...


                             شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۲ ، ۰۶:۴۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد411


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من مرگ را نه «فوت»،که «وفات» دیدم و زندگی را نه مهلتی برای خور و خواب،که فرصتی برای انتخاب دیدم؛ انتخابی سرنوشت ساز بین وصال جاودان یا زوال آژمان.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در بسیاری از موارد نه گنج،که رنج را بهترین یار و برترین یاور دیدم؛البته به شرطی که بتوانیم از آن با زیرکی بهره جوییم و راه رشد را بپوییم.

http://www.fardanews.com/files/fa/news/1391/6/14/108041_793.jpg

من عبادت را بالاترین بال عروج و برترین مشق معراج دیدم؛اما اگر عبادت هم عادت شود،نه پر و بال که خود وبال می شود.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در عرصه رویارویی داد و بیداد و نیز درگیری حق و باطل هیچ کس را بی طرف ندیدم؛زیرا هر بی طرفی را عملا در اردوگاه باطل و بیداد، و یار و یاور فساد دیدم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مفهوم برابری انسان ها را نه در تساوی فضیلت ها که در برابری فرصت ها دیدم.

ادامه دارد...

                                              شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۰۲:۵۷
سید علیرضا شفیعی مطهر


 از زندگی عاقلانه تا بردگی ذلیلانه!

قصه های شهر هرت / قصه چهل و ششم

 

 در روزگاران قدیم مردم شهر هرت نیز چون مردم سایر کشورهای جهان با سختکوشی و تلاش و همت والای خود به کارهای تولیدی مهم  چون صنعت و کشاورزی و...مشغول بودند.آنان با هوشمندی و زیرکی خود کالاهایی با ارزش افزوده زیاد تولید و مازاد بر مصرف خود را به سایر کشورها صادر می کردند.

 بیگانگان اجنبی و خودکامگان داخلی به منظور سلطه گری و سودجویی خود کوشیدند با اعمال ترفندهایی جلوی پیشرفت این مردم را بگیرند و آنان اسیر و وابسته به خود کنند.

 بدین منظور طرحی ریختند و به موجب آن به مردم اعلام کردند که از امروز برای خرید هر سگ 20 دلار به آن ها پول خواهد داد.

 مردم شهر هرت هم که دیدند اطراف‌شان پر است از سگ؛ کم کم از کار و کوشش و کشاورزی و صنعت دست کشیدند به جنگل و بیابان ها هجوم آوردند و شروع به گرفتن‌ سگ ها کردند .مردم هر روز هزاران سگ را می گرفتند و هر یک را به قیمت 20 دلار به کارتل بیگانه می فروختند.

 به تدریج با کم شدن تعداد سگ ها مردم دست از تلاش در راه صید سگ ها کشیدند و کم و بیش به کارهای تولیدی روی آوردند.…

 بنابراین رانت خواران بیگانه پرست این‌بار پیشنهاد دادند برای هر قلاده سگ به آن ها 40 دلار خواهند پرداخت.

 با این شرایط مردم شهر هرت دوباره فعالیت صید سگ ها را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی سگ ها باز هم کمتر و کمتر شد تا دوباره مردم دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشتزارهای‌شان رفتند.

 این بار پیشنهاد به 50 دلار رسید و در نتیجه تعداد سگ ها آن‌قدر کم شد که به سختی می‌شد سگی برای گرفتن پیدا کرد.

 این‌بار نیز کارتل بیزینس سگ ها ادعا کرد که برای خرید هر سگ 100 دلار خواهد داد؛ ولی مدیر شرکت چون برای کاری باید به فرنگ می‌رفت، کارها را به معاونش محول کرد تا از طرف او سگ ها را بخرد.

 بار دیگر مردم کارهای تولیدی صنعتی و کشاورزی را رها کردند و به شدت در جست وجوی بقیه سگ برآمدند.اما هر چه بیشتر می گشتند،کمتر سگ می یافتند؛ چون آنان همه سگ های ولایت را جمع آوری کرده و به شرکت خارجی فروخته بودند.

تمام شدن سگ ها در شهر هرت از یک سوی و از بین رفتن زمین های زراعی و کارخانه ها از سوی دیگر و همچنین نابودی فرهنگ کار و تلاش و نهادینه شدن فرهنگ تنبلی و مصرف زدگی همه دست به دست هم داده و نیروی تفکر و قدرت تصمیم گیری را از آنان سلب کرده بود.

 در این صورت معاون شرکت وقتی مردم را در یافتن سگ درمانده و مستاصل یافت و از سوی دیگر کار تولیدی درآمدزایی هم نداشتند ،فرصت را غنیمت شمرده،به آنان پیشنهاد کرد:

 «در غیاب مدیر شرکت، این همه سگ را در قفس ببینید! من آن ها را محرمانه هر یک 80 دلار به شما می فروشم، تا شما پس از بازگشت مدیر عامل، آن ها را به 100 دلار به او بفروشید

 مردم شهر هرت که احتمالا از یک طرف مثل من و شما وسوسه شده بودند و از سوی دیگر فرهنگ کار و کوشش و تلاش را به فراموشی سپرده بودند و حال کارکردن نداشتند،ناگزیر پول‌های‌شان را روی هم گذاشتند و تمام سگ ها را خریدند...     

 ******************

 البته از آن پس دیگر کسی مدیر عامل شرکت و معاون و کارمندانش را ندید و تنها مردم بی کار و مصرف کننده ماندند و یک دنیا سگ بی ارزش...!!!

 ...و مردمی که سال ها با پول بادآورده سگ فروشی!! زیسته و به تنبلی و تن پروری خو کرده بودند ،در طلسم ویرانگر اقتصادی بیمارگونه و آلوده به رانت خواری گرفتار و اسیر شدند. بر اثر مفت خواری و مصرف زدگی، نسلی بی عار و بی هویت تربیت شده بود که دیگر فرهنگ کار نداشت ،اما به شدت به مصرف کالاهای لوکس خارجی عادت کرده بود.

*****************

....و این گونه شد که مردم شهر هرت ناگزیر دست های تسلیم را در برابر سلطه خودکامگان و بیگانگان بالا بردند ،تا بتوانند چند روزی بیشتر به زندگی عاقلانه که نه،به بردگی ذلیلانه خود ادامه دهند!!

                                «شفیعی مطهر»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۲ ، ۰۶:۳۴
سید علیرضا شفیعی مطهر