سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۱۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

 
 

نایت اسکیننایت اسکین


دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد449

 

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من در نهانگاه روح و روان هر انسان و در ورای استعدادهای شکفته او عقاب تیزپروازی را نهفته دیدم.بنابراین بهتر دیدم که پر و بال همدیگر را نچینیم تا رشد و رشاد هم را ببینیم.بکوشیم تا عقاب هایمان به پرواز درآیند . آسمانی که پهنای پرواز عقاب هاست،هرگز جولانگاه کلاغ های بی سر و پا و زاغ های بی حیا نخواهد شد.

من انسان خردورز را هیچ گاه ناتوان ندیدم؛چه در محاصره گله هایی از گوریل و چه در رویارویی با فله هایی از فیل.

من اسیران شهوت و فقیران شهرت را چونان سوارکارانی دیدم که غافلانه تیز می تازند تا خویش را مستانه به دره های دهلیز اندازند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من نوشندگان شراب را بهتر از فروشندگان نقاب دیدم؛زیرا آنان مست می شوند و اینان،پست؛ آنان ناخودآگاهانه نهفته های درون را آشکار ، و اینان گفته ها را هم انکار می کنند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من فقیرترین افراد را کسانی دیدم که تنها چیزی که دارند،پول است!

ادامه دارد...

                                         شفیعی مطهر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۰۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد448

 

تصاویر زیباسازی نایت اسکین


من انسان ها را توانمندتر از آن دیدم که می پندارند و ناتوان تر از آن یافتم که دوست دارند.باید توانمندی ها را باور کرد و در هر فرصتی آن ها را بارور نمود.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من  پیکار پیگیر بین حق و باطل را نبردی جاودانه و نزاعی بی کرانه دیدم.چشم به راهان سپاه سپیده پیروزی نهایی حق را در باور دارند و بذر این باور را در دل بارور می سازند.

 

من تماشای زیبایی هایی های دلاویز و شنیدن نغمه های روح انگیز را پرورشگر ذوق و برانگیزنده شوق دیدم. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مردم را دو گونه دیدم: گروهی با شرایط زمانه می سازند و جمعی شرایط زمان را می سازند. دنیا وامدار رادمردانی است که آن را می سازند،نه آنان که با آن می سازند.

12 Shozhe Vatani[WwW.KamYab.Ir] سوژه های طنز و خنده دار ایرانی

من مدیرانی را دیدم که پیام های فرهنگی را با گام های سرهنگی به مغزها فرومی کردند.حتی تا اعماق نهانگاه خصوصی شهروندان!

ادامه دارد...

                              شفیعی مطهر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۲۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد447

 

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من چه بسیار کسانی را دیدم که دورم می گشتند،اما چون نیک نگریستم دیدم دارند دورم می زنند!!

19-Aks Khandedar[WwW.KamYab.IR] 

من اشتباهات افراد معمولی را چون مداد قابل زدودن دیدم،اما با خطاهای مسئولان ارشد جامعه چه کنیم که چون اثر خودکار است؛ نه امکان زدودن دارد و نه فرصت فرسودن.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من دل شب را با این همه سیاهی و تباهی پر از ستاره های سپید و انگاره های امید دیدم. آیا در دل انسان های بزهکار و افراد بدکار حتی نمی توان نائره ای از نور و شراره ای از شعور یافت؟!

       گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چه بسیار خام خیالانی را دیدم که برای فرار از موج و فرا رفتن به اوج، به جای بال و پر پرواز، به نردبان دراز آویختند.

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من به گاه بارش باران و وزش توفان، همه پرندگان را در جستجوی پناهگاه دیدم،اما عقاب را دیدم که با علو همت و غلو مناعت پرواز بر فراز ابرها را برگزیده است.بنابراین دانستم که اراده های سترگ می تواند قله های بزرگ را درهم شکند.

ادامه دارد... 

                        شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۲۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد446

 

تصاویر زیباسازی نایت اسکین


من بسیاری از انسان ها را دیدم که نه زندگی را بر اساس استدلال،که استدلال ها را بر پایه زندگی خود تبیین می کردند. 

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 

من انسان هایی را پویشگر راه رشد و کمال دیدم که خود را نارس می دیدند و آن گاه آنان را آفت زده یافتم که گمان می کردند رسیده و کامل شده اند.

 

 (با الهام از سخن گابریل گارسیا مارکز)

 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 

 

 

 من چه سخت دیدم تنهایی را در دشت جدایی؛آن جا که همه سرخ اند،تو سپید باشی و آن جا که همه خاموش اند،تو خورشید باشی!

 

1-Benzin[WwW.KamYab.IR]

 

من در این شهر درونی شدن اخلاق را اگر در رفتارها ندیدم ،در نمودارها دیدم. متاسفانه آن چه باید در رفتارها تبلور یاید، در بنرها تکثر می یابد.

 

 

من نگاه هایی را دیدم که برای فرار از اندیشیدن به حقیقت ، به گذار از دیدن واقعیت پناه می برند.

 

ادامه دارد... 

 

                          شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۳۴
سید علیرضا شفیعی مطهر


 

نایت اسکیننایت اسکین


دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد445


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من بزرگمردی را دیدم که به رغم این که حق با او بود،چون رای مردم با او نبود،25 سال در خانه نشست،تقلب نکرد،دست به سلاح نبرد و دیگران را با تازیانه بی بصیرتی و فتنه گری تحقیر نکرد.

فرخنده زادروز معنی عدالت و مفهوم حریت،تبلور فتوت و تجسم مروت،عصاره فضیلت و اسوه بشریت حضرت امام علی بن ابی طالب(ع) را تبریک و تهنیت می گویم. 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من مشکلات را برای انسان های قوی،تعالی بخش و برای افراد سست و ضعیف،درهم شکننده دیدم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هر جراحت جانگزای و زخم بی دوای را دردناک دیدم،اما اثر نیکویش هم این بود که توانستم زیر پوست را نیز ببینم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من قطار خارج شده از ریل را ،  آزاد و رها دیدم ؛ اما دانستم که راه به جایی نخواهد برد. 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من زندانی را با عزیزان هم بند و همفکرانی خردمند ،دوست داشتنی تر دیدم از دنیایی با نگاه های غریب و گفته های پرفریب.

ادامه دارد...

                           شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۳۲
سید علیرضا شفیعی مطهر



 

نایت اسکیننایت اسکین


دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد444


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من درد مجسم و مجسمه درد را آن گاه دیدم و احساس کردم که سنگی را که عمری بر سینه می زدم،بر سرم کوبیدند و بر بنیان باورهایم برآشوبیدند.

من نسلی را دیدم که سر بر دیوار می کوبند؛اما بر دیوارسازان برنمی آشوبند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هرگاه آرزویی را در دلم احساس کردم،فهمیدم خدا توان رسیدن به آن را در من دیده است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در هر شمع ،توان و استعداد روشن کردن هزاران شمع را  دیدم، بدون این که از روشنی اش بکاهد. تکثیر نور و افشاندن بذر شعور ، تاریکی های جور و جهل را می زداید و بر رفاه و رستگاری بشر می افزاید .


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چون مرگ را ناگزیر و زندگی را پایان پذیر دیدم ،وقت خود را برای نمردن تلف نکردم ؛ بلکه کوشیدم با خوب مردن ، مرگ را تلف کنم.

ادامه دارد...

                              شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۰۹
سید علیرضا شفیعی مطهر



نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد443


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من چه بسیار انسان هایی را دیدم که در بیست سالگی مردند،اما در هفتادسالگی به خاکشان سپردند. انسان در همان لحظه ای می میرد که احساس کند دیگر کاری از او ساخته نیست!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۵۷
سید علیرضا شفیعی مطهر



 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد442


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من مدیرانی را دیدم که تنها چیزی را که بدون فرق توزیع می کردند،فقر بود.

 

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من در همه عرصه های اجتماع چه بسیار کسانی را دیدم بیگانه با خویش و گرگ در لباس میش.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چه بسیار نیم کاسه ها در زیر کاسه ها دیدم و نیز مرواریدها در زیر ماسه ها؛ اما چه کنم که نتوانستم این حقایق را به چشم های خواب آلود و گوش های مسدود بباورانم.

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من گل عشق را بر شاخسار دل آن گاه شکوفا دیدم که جان با همه جودش و دل با همه وجودش بر ساقه اصالت بروید و به سوی نور فضیلت ره بپوید.

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من انسان های بزرگ و شخصیت های سترگ را کسانی دیدم که چونان عقاب بر فراز قله های بلند تنهایی و چکادهای شکوهمند اهورایی آشیان می سازند و عظمت خود را بنیان می نهند.

چه خوش سرود سراینده دردآشنا و سخنسرای شیدا شفیعی کدکنی:

گه دهری و گه ملحد و کافر باشد           گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد

باید  بچشد  عذاب  تنهایی  را               هر کس که ز عصر خود فراتر باشد

ادامه دارد...

                               شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۳۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد441


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی


من خودکامه ای دل پریش و کوتوله ای کوته اندیش را دیدم که تراویده های قلم را نمی دید و روشنگری هایش را برنمی تابید. قلب قلم هماره می تپید و نور و نار از آن می تراوید....و این داستان بی پایان همه اندیشمندان ستم ستیز است با خودکامگان نور گریز!! 

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من پرندگانی را دیدم که پل می زدند از رنگ ها با نوری از نیرنگ ها.پل هایی که در آفتاب حقیقت رنگ می باختند و نیرنگ هایی که در راه واقعیت ها سنگ می انداختند؛ ...و چه زیباست آن گاه که با طلوع آفتاب حقیقت ،نیرنگ ،رنگ می بازد و آفتاب رب بر سراب شب می تازد! 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
من دیاری را دیدم که دلار تنها دلیل دلالت داوری ها بود.داد هم اسیر بیداد بود و واژه داد تنها در قاموس بیداد تبلور می یافت.
 
مطاب طنز,مطالب خنده دار
من تصویر مرگ را در قاب نگاه هایی دیدم که اگر جرعه ای از وجدان و قطره ای از ایمان چشیده بودند،از نگاه هایشان دریایی از حیات می جوشید.
 

 

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من خشک اندیشانی را دیدم عاحز از فهم و اسیر وهم ؛ توهماتی در عالم خیال می بافتند و همان تصورات را حقیقت می یافتند. ...و شگفت این که هر روشنفکر روشنگری را دشمن داشتند او را بیگانه می انگاشتند .

 ادامه دارد...

                      شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۳۸
سید علیرضا شفیعی مطهر


 سنگ مقدس

قصه های شهر هرت / قصه چهل و هشتم


وقتی اعلی حضرت هردمبیل به سلطنت رسید،مردم شهر هرت در رفاه و آزادی بودند و کمتر مشکلی برای مردم پیش می آمد که با ریش سفیدی بزرگان شهر حل نشود.

 در بیرون شهر هرت در نزدیکی کوه صخره سیاه رنگ بزرگی بود که مردم شهر از قدیم آن را مقدس می شمردند. مردم هرگاه اختلاف یا دعوای بزرگی هم داشتند ، از شهر بیرون می رفتند و در برابر آن سنگ و صخره بزرگ با سوگند اختلاف خود را حل می کردند.

وقتی هردمبیل بر اوضاع مسلط شد،روزی وزیر اعظم را به دربار فراخواند و از وضع زندگی مردم و کم و کیف درآمدهای دربار سوال کرد. وزیر اعظم به عرض ملوکانه رساندند که مردم شهر مشکل چندانی ندارند.اصولا کاری با ما ندارند.خود مشکلات خود را با کمک ریش سفیدان و بزرگان شهر حل می کنند.

هردمبیل گفت:پس وضع درآمد ما چه می شود؟

پاسخ داد: قربان! مردم اصلا نیازی نمی بینند تا به ما مراجعه کنند و ما بتوانیم از آنان کسب درآمد کنیم.

هردمبیل گفت: باید چاره ای بیندیشید و عرصه را بر مردم تنگ کنید تا مردم ناگزیر شوند برای گذران امور خود به سوی ما بیایند و ما بتوانیم از این طریق درآمدهایی کسب کنیم.

بنا به دستور شاه همه درباریان و مشاوران گردآمدند و تا برای یافتن راه هایی برای تسلط بر مردم چاره ای بیندیشند .پس از روزها بحث و بررسی سرانجام راه حلی یافتند. بر اساس آن روزی جارچیان درباری از سوی اعلی حضرت به همه مردم شهر هرت اعلام کردند که چون سنگ مقدس خطایی کرده،اعلی حضرت دستور داده اند صد ضربه شلاق به سنگ مقدس بزنند. بنابراین از همه مردم دعوت می شود در این مراسم شرکت کنند.

روز موعود تعدادی سرباز ضمن محاصره سنگ مقدس ،مردم را از نزدیک شدن به سنگ بازمی داشتند. یک مامور میرغضب نیز بر فراز سنگ مقدس ایستاده و تازیانه ای را مرتب دور سر می گردانید تا دستور نواختن ضربه ها از سوی اعلی حضرت صادر شود.

بزرگان و ریش سفیدان مرتب به شاه التماس می کردند و تقاضای عفو ملوکانه را داشتند. سرانجام شاه شرط عفو را در این دانستند که مردم آن قدر پول روی سنگ مقدس بریزند تا سنگ زیر سکه های مردم ناپدید شود.

مردم التماس کردند پس مجازات سنگ مقدس را اندکی به تاخیر بیندازند تا مردم بتوانند به خانه هایشان بروند و هر چه پول دارند ،بیاورند و روی سنگ بریزند.

شاه لطف کردند و ساعاتی مجازات را به تاخیر انداختند!! مامور میرغضب همچنان تازیانه را دور سر می چرخانید و وانمود می کرد که منتظر فرمان شاهانه است.

ساعتی گذشت مردم بیچاره از خانه ها بازگشتند و هر چه پول نقد داشتند،با خود آوردند و سخاوتمندانه نثار سر و روی سنگ مقدس کردند.به گونه ای که همه سنگ زیر خروارها سکه مدفون شد.

بنابراین شاه دستور عفو سنگ را صادر فرمودند و مسئله حل شد.

مدتی گذشت. وزیر اعظم به عرض رسانید که بر اثر ولخرجی های بستگان و وابستگان به دربار موجودی خزانه دارد ته می کشد.

شاه با توجه به تجربه های پیشین دوباره دستور داد در سطح شهر جار بزنند و باز مردم را برای تماشای مجازات سنگ خاطی فراخوانند. بزرگان شهر فورا اجازه شرفیابی خواسته و از اعلی حضرت تقاضا کردند از این پس هرگاه سنگ مقدس خطا کرد،فقط به آنان خبر دهند تا مردم همه موجودی و پس انداز خود را نثار سر و روی سنگ کنند تا اعلی حضرت فرمان عفو ملوکانه را صادر فرمایند.

بدین گونه مشکل ریخت و پاش اعلی حضرت و وابستگان حل شد.تنها مشکل موجود فقر روزافزون توده های مردم بود...که آن هم بدیهی است اصلا ربطی به اعلی حضرت ندارد!!!

attachment_003.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۳۷
سید علیرضا شفیعی مطهر