سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۱۴ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد513

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 من برای کسی که آهسته و پیوسته می رود،هیچ راهی را «دور »و هیچ زمانی را «دیر» ندیدیم.       

         گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org 

من ناامیدی را نخستین گام به سوی گور و و واپسین پیام اهل قبور دیدم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من فقیرترین فرد را کسی دیدم که نه رویایی در «سر» دارد و نه امیدی در « دل».

ادامه دارد...

                         شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۳ ، ۰۶:۴۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

نایت اسکیننایت اسکینm


دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد511

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من شیرینی زندگی و تلخی مرگ را در این نکته دیدم که در متن زندگی ، یک دنیا دروغ،و در بطن مرگ، یک دنیا حقیقت تهفته است.

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من از بین بازی ها،عشق بازی،و از بین «سر» ها،سرفرازی را بهتر دیدم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مشکلات زندگی را مانند جدول کلمات متقاطع دیدم.

برای حل آن ها باید ابتدا سراغ مشکلات کوچک تر رفت ،گاهی مشکلات بزرگ تر خود به خود حل می شوند ،

و گاهی به هم وابسته اند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من علت پیری عقاب را نه در غم قفس دیدم و نه در اندوه محبس،بلکه حسرت عقاب ،پرواز مهارگسیخته زاغ های بی سر و پا و کلاغ های بی حیا است.

ادامه دارد...

                        شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۳ ، ۰۶:۵۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

فضای باز سیاسی هردمبیلی 

 

قصه پنجاه و سوم/ قصه های شهر هرت 

 

 

 


برای حفظ نظام خودکامگی اعلی حضرت هردمبیل ،معظم له دستور داده بودند در شهر هرت همه چیز و هر کاری ممنوع است. 

  تنها چیزی که ممنوع نبود، بازی الک دولک بود. اهالی ‌شهر هر روز به صحراهای اطراف می‌رفتند و اوقات خود را با بازی الک دولک می‌گذراندند. چون قوانین ممنوعیت نه یک باره بلکه به تدریج و همیشه با دلایل کافی وضع شده بودند، کسی دلیلی برای گلایه و شکایت نداشت و اهالی هم مشکلی برای سازگاری با این قوانین نداشتند. 

سال ها گذشت. یک روز بزرگان شهر دیدند که ضرورتی وجود ندارد که همه چیز ممنوع باشد ؛ بنابراین مراتب را به عرض خاک پای ملوکانه رساندند و از محضرشان تقاضا کردند فضای سیاسی - اجتماعی را کمی باز کنند و از شدت ممنوعیت ها بکاهند. پس از بحث و تبادل نظر بسیار سرانجام با رای صائب مقام عالی سلطنت جارچی‌ها را روانه کوچه و بازار کردند تا به مردم اطلاع بدهند که می‌توانند هر کاری دلشان می‌خواهد بکنند. 

جارچی ها برای رساندن این خبر به مردم، به مراکز تجمع اهالی شهر رفتند و با صدای بلند به مردم گفتند: 

«آهای مردم! آهای...! بدانید و آگاه باشید که از حالا به بعد هیچ کاری ممنوع نیست.»
مردم که دور جارچی ها جمع شده بودند، پس از شنیدن اطلاعیه، پراکنده شدند و بازی الک دولک شان را از سر گرفتند. جارچی ها دوباره اعلام کردند: 

«می‌فهمید! شما حالا آزاد هستید که هر کاری دلتان می‌خواهد، بکنید!!»
اهالی جواب دادند: «خب! ما داریم الک دولک بازی می‌کنیم!»
جارچی ها کارهای جالب و مفید متعددی را به یادشان آوردند که آن ها قبلاً انجام می‌دادند و حالا دوباره می‌توانستند به آن بپردازند. ولی اهالی گوش نکردند و همچنان به بازی الک دولک شان ادامه دادند بدون لحظه‌ای درنگ. جارچی ها که دیدند تلاش شان بی‌نتیجه است، رفتند که به اعلی حضرت اطلاع دهند. اعلی حضرت هردمبیل گفتند: 

«کاری ندارد! الک دولک را ممنوع می‌کنیم!»
آن وقت بود که مردم دست به شورش زدند و هردمبیل و همه امرای شهر را کشتند و بی‌درنگ برگشتند و بازی الک دولک را از سر گرفتند!!!

عکس ‏‎Dan Insideout‎‏

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۳ ، ۰۶:۳۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد510

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من آن گاه که رنگ شکست و باخت را در سیمای برگ های بازی دیدم،احساس کردم تنها راه پیروزی، شکست قوانین و ایجاد بن بست نمادین است؛

بنابراین فهمیدم که چرا همه سلطه طلبان خودکامه قانون گریزند و آزمون ستیز!! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من آن گاه که ریشه درختان را دیدم،دانستم که پایبندی هر کس به اندازه ریشه ای است که در خاک دارد و اندیشه ای که در افلاک؛

بنابراین بر هر درختی نمی توان تکیه کرد .  

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در حافظه هر چوب، باغی را دیدم و در خاطره هر غروب،طلوعی. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من عمری است جان را در قفس و جسم را در محبس می بینم.

میله های قفس نه در پیرامون که در درون روییده اند؛

این زندان در مجاز است،نه در درون دیوارهای دراز ؛ زندانی که ریشه را گزند می رساند و اندیشه را به بند می کشد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من این سرزمین را دیار واژه های وارونه دیدم.

در اینجا "من" ،"نم" زده است،

"یار"،"رای"عوض کرده است،

"راه" گویی "هار" شده

و "روز" به "زور" می گذرد...  

ادامه دارد...

                                       شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۳ ، ۰۷:۵۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد508

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 من فریادگری را دیدم که همه وجودش آتش گرفته بود؛فریاد می زد  و ....می دوید؛نه خود می دانست به کجا می رود و نه دیگری! فقط می دوید!!

...و شگفت این که جمعی بر این پندار بودند که قانعش کنند که ندود!! بنابراین فهمیدم وقتی « یک سینه سخن داری و یک گوش نمی یابی » ، چه دردی دل را به آتش می کشد و فقط می خواهی بدوی و فریاد کنی!!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من فرق بین « نبوغ » و « حماقت» را تنها در این دیدم که « نبوغ » حدی دارد!!

(با الهام از سخن آلبرت انیشتین) 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من در این شهر فعالیت « قلم » قصابان را آسان تر از « قلم » نویسندگان دیدم ؛ زیرا ساطور به گاه انجام وظیفه برایش عناوین مهم نیست!! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من بسیاری از آدم ها را چون بادبادک دیدم، زیرا  اعمالشان به وسیله پاداش ها و تنبیه های بیرونی تعیین می شوند .اینان،هرلحظه تغییر جهت می دهند تا خود را با عواملی که بر آن ها تاثیر می گذارند، وفق دهند.
آن ها با آزادیخواهان آزادانه و با دیکتاتورها برده وارعمل می کنند. 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 

من ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻡ را ﺟﺎﯾﯽ دیدم ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻣﺶ به جاﯼ ﺣﻞ ﻣﺸﮑﻼﺗﺸﺎﻥ، می کوشند ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺗﻄﺒﯿﻖ ﺩﻫﻨﺪ.

ادامه دارد...

                    شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۳ ، ۰۷:۱۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد507

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

‏تولد انسان روشن شدن کبریتی است و مرگش خاموشی آن!
بنگر در این فاصله چه کردی؟

گرما بخشیدی...!؟
یا سوزاندی...؟!!

''میلاد ''‏

من تولد انسان را روشن شدن کبریت و مرگش را خاموشی آن دیدم! 

بنابراین هر کس باید از خود بپرسد در مدت عمر کوتاهم آیا دیگران را سوزندم یا آموزاندم؟! ایا انسان ها را سوختم یا نور افروختم و گرما بخشیدم؟!                  

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من خط فقر را نه « کشیدنی» که «چشیدنی » دیدم. 

باید طعم تلخ «فقر »را چشید و سیمای کریه « فرق » را دید!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هماره پرندگان در حال پرواز را آماج پیکان تیر شکارچیان دیدم،نه مرغان اسیر قفس را؛ 

بنابراین دانستم که «هنر پرواز» و «حسن آواز» خود گناهی بزرگ و جرمی سترگ است!!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من راز «سرافرازی» شاخساران درخت را در «سربه زیری »ریشه ها دیدم؛ 

تا ریشه ها ژرفای خاک را نکاوند،شاخه ها نمی توانند سر بر آسمان بسایند! 

ریشه ها تاریکی ها را برمی تابند تا شاخه به سوی نور بشتابند.

 www.ROZANEHONLINE.com 

من در کشورهای پیشرفته جوانان را دیدم که درس می خوانند تا مهارت بیاموزند و بتوانند کار کنند؛

اما در این جا جوانانی را دیدم که درس می خوانند تا از کارکردن برهند! 

ادامه دارد...

                    شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۷:۴۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد506

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من کسانی را دیدم که مدعی بودند همه چیز را می دانند و همه چیز را می توانند درست کنند ، اما سرانجام به این نتیجه  رسیدند که همه راباید کُشت!!!
(با الهام از سخن آلبرت کامو
)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مار را بی دست و پاترین موجود دیدم،اما باز هم از او می ترسیدم؛زیرا او به جای دست و پای نمادین،نیش زهرآگین دارد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من پرستشگرانی را دیدم که خود خدایانی را در ذهن می آفرینندو در برابرش زانو می زنند؛اینان خدایشان را نه با چوب و سنگ،که با ذهن و فرهنگ می سازند. 

این خدا نه آفریننده،که خود آفریده است و پدیده.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من پیروان حزب «باد» را عمله های استبداد و بی وطن تر از «باد» دیدم. 

باد در «ذات»بی وطن است و اینان در«صفات».

‏جهالت بیش از دانایی احساس امنیت ایجاد می کند.
چارلز داروین‏
 

 من احساس امنیت و آرامش را بیش از «دانایی»، در « نادانی» دیدم.

(با الهام از سخن چارلز داروین) 

 ادامه دارد...

                           شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۰۸:۴۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد504

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من قلم را روان بخش ریشه ها و پاسدار اندیشه ها دیدم.

نگارش سطور پلی است از نور ، از گنجینه اسلاف به سینه اخلاف. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 

من قلم را ابزار « مایسطرون»  و محرم اسرار مکنون دیدم .

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چه غم انگیز دیدم سرنوشت بسیاری از انسان ها را که چون کرم ابریشم تمام عمر قفس می بافند ،ولی هنوز اندیشه پریدن دارند!!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من هیچ انسانی را شایسته رهبری دیگر انسان ها ندیدم ؛زیرا ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده‌ایم، می‌توانیم هدایت کنیم.

(با الهام از سخن اسکات پک) 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من متکلمی را دیدم که آن چنان بر عرصه مجادله مسلط بود که می توانست به اسکیموها برف بفروشد و به واعظان،حرف!! 

او همه مدعیان را به جای خو.د نشانده ،اما خود از درک حقیقت درمانده است!!

 ادامه دارد...

                                 شفیعی مطهر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۳ ، ۰۷:۵۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد503

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من حماقت را صداقت با کسی دیدم که سیاست دارد و سیاسی کاری می کند.

(با الهام از سخن سیلویا پلات) 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مردی را موفق به برداشتن کوه دیدم که شروع به برداشتن سنگریزه می کند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من مردمی را دیدم که بپاخاستند تا در کویر دل ها گل بکارند و در عرصه روزگار تحول بیافرینند؛ 

اما مدیرانی کژاندیش به جای تکثیر،به تکاثر پرداختند و به جای تنویر،تنفر آفریدند و به جای تدبیر،تدمیر!!

(تدمیر:هلاک و تباه کردن)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من قلم را پیام آور امید دیدم و جنگ افزار سپید .

قلم با خون سیاه خود بسی سیاهه ها می نگارد و چه بسیار سپیدی ها را می آورد.

چه دست های پاکی قلم شد تا مبادا قلم شان را به اسارت برند و آنان را به حقارت کشند؛ اما زهی افسوس! که قلم به دستانی نیز بودند که آنان را با لقمه های لذیذ و پلید سیر  و قلم شان را اسیر کردند!

 گردش سیاه نیش خامه بر سینه سپید نامه هم از پیروزی ها دم می زند و هم شکست ها را، رقم . نیش قلم چه نوش ها آفریده و چه خروش ها پروریده است!

میلاد سبز قلم تاریخ بشر را تقسیم و انسان را تکریم کرد : دوره قبل از تاریخ(پیش از پیدایش خط) و دوران تاریخ.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من سینه قلم را، سینای رازها و گنجینه سوز و ساز ها دیدم. 

ادامه دارد... 

                                شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۳ ، ۱۱:۴۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد502

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من دین ورزی را نه قدم زدن در کوچه ای تنگ و کوره راهی پرآژنگ ، که گام زدن در بوستانی فرح انگیز و باغی مشک آمیز دیدم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چون رهایی پروانه را از پیله دیدم، دیگر نه از پیله های روزگار هراسیدم و نه از شیله های حصار.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بسیاری از آدم ها را چون کبریت بی ارزش دیدم،اما همین کبریت بی ارزش گاه می تواند زندگی ها را به آتش کشد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من زندگی را چون ساعت شنی دیدم که گاه با زیر و رو شدن می تواند تحول آفریند و همه چیز را از نو آغاز کند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بسیاری از انسان ها را دیدم که زیبا اندیشیدند ، زیبا گفتند و زیبا نگریستند؛اما زیبا نزیستند!! (با الهام از سخن رومن پولانسکی)

ادامه دارد...

                              شفیعی مطهر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۳ ، ۰۸:۵۳
سید علیرضا شفیعی مطهر