سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۲۳ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(167)  

 

داوَرِ نادادوَر!

 

من عرصه ای از« هماوردان» و میدانی از «پهلوانان» را دیدم 

که در آن« داور» از اریکه« داوری» فرود آمده 

و با هماوردان کشتی می گرفت! 

در این« عرصه پیکار» و «معرکه بی دادار»، 

«بیداد» بود که« داد» می داد! 

و «داد» بود که «بی داد» مانده بود!! 


#شفیعی_مطهر

----------------------------------- 

دادوَر : دادگر،عادل / نادادوَر : ستمگر

هماورد : حریف، هم نبرد،هم آویز

اریکه : سریر،تخت،تخت فروانروایی

دادار : داددهنده،دادگر،عادل

داد : قانون ،عدل،انصاف

بیداد : ستم،ظلم،تعدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۴ ، ۰۸:۳۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(166)  

 

«شخص»های «بی شخصیت»!

 

من شخصی را دیدم کوچک و «معدوله» با شخصیتی «کوتوله» ، 

اما «کَبکَبه نامش!» و «دَبدَبه مقامش!» 

چهارچوب« قاب» و سقف« سحاب» را درهم می شکست!! 

 دنیا ویران شده «شخص»های «بی شخصیت»

  و «هَیمَنَه»های «بی هویت» است! 

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

معدوله : درهم پیچیده شده و بازگردیده

کَبکَبه :  گروهی از مردم،کنایه از شوکت و جاه و جلال

دَبدَبه : سر و صدای موکب سلاطین در حال حرکت

هَیمَنَه : وقار و ابهت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۴ ، ۰۹:۳۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(165)  


هر «هوسی»،«قفسی» است! 

   من حق باوری را دیدم

خالی از «خیال» و عاری از« آمال» ؛ 

زیرا چنان از وابستگی ها،« وارسته»

و به حق« دل بسته» بود 

که در دل نه جایی برای« آرزوهای واهی» بود 

و نه «هوس های گاه گاهی».  

نیز من حق ستیزی را دیدم 

گرفتار «خیالات واهی» و «حالات تباهی» ، 

هر روزی به دستاویزی « آویخته»

و هر شبی با هوسی« آمیخته».

بنابراین دانستم که «در سیر تعامل» و «مسیر تکامل»

هر «هوسی» ، «قفسی»     

و حتی هر «بالی»،«وبالی»است!

هوس ها، پر و بال «کمال» را با زنجیر «آمال»می بندند 

و رهرو را از «صعود» به سوی «قلل موعود» باز می دارند! 

 همه «زنجیرهای آمال» را باید گسست 

و دل و جان در «معشوق لایزال» بست!

 

#شفیعی_مطهر

 --------------------------------------------------------------------

عاری : برهنه،بدون

واهی: سست ،بی بنیان،کهنه و پوسیده،فروهشته

وبال : سختی،عذاب،سرانجام بد

آمال: آرزوها،جمع امل

لایزال: زوال ناپذیر،بی زوال،جاوید،ابدی

--------------------------------------------------

سایر آثار این قلم در :   گاه گویه های مطهر     telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(164) 

 

 شناخت حق با «عیار» و «معیار»

 

من«خفته» ای را دیدم «آشفته»

که به شدت« می لرزید»

و مرتب فریاد «می کشید» . 

پنداشتم بیدار است ؛ 

چون بهتر نگریستم، 

او نه بیدار و« نگران» ، 

که گرفتار کابوس بود و «هذیان». 

از آن پس دانستم که نه هر فریادگری« بیدار» است 

و نه هر هشداردهنده ای ، «هوشیار!» 

« فریادگر» را باید« شناخت»

و «فریاد» را باید« پرداخت! »

نه تنها با «بُرد روایت»،که با«کاربُرد درایت» .

فریادگر را باید با «عیار» شناخت

و فریاد را با «معیار»!

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

کابوس: حالت اختناق و سنگینی که در خواب به انسان دست می دهد.خفتک(فارسی آن)

هذیان: بیهوده گویی در خواب یا در بیماری،پریشان گویی

پرداخت: آراستگی و آرایش و جلا

بُرد: تیررس و مسافتی که گلوله پس از خارج شدن از تفنگ طی می کند.

روایت: نقل کردن خبر یا حدیث یا سخن

درایت: دانستن،دریافتن،آگاهی داشتن از روی زیرکی

عیار: سنجش،مقایسه و امتحان کردن پیمانه و ترازو برای پی بردن به صحت آن

معیار: اندازه و پیمانه،مقیاس و آلت سنجش،سنگ محک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۱۰:۰۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(164)

 

« رهاتر از موج» و «فراتر از اوج»

 

عکس‌های رویایی از مه!! www.TAFRIHI.com 

من جزیره ای را دیدم 

سر برآورده از خیال خیزابه های« خشمگین»

و  سر کشیده به سوی سپهر« سیمین». 

او به دنیای« رهاتر از موج» 

و «فراتر از اوج» می اندیشید ، 

نه از خیزش خیزابه های «منحوس» «می لرزید»

و نه از توفان های« اقیانوس» «می ترسید».

من سربرآوردن از اقیانوس« سختی ها» را

و نعل وارونه زدن بر سُمِ سَمَند « بدبختی ها» را  

از« ایستادگی این افتاده! »

و« افتادگی این ایستاده»

......آموختم!

 

#شفیعی_مطهر

 --------------------------------------------------------------------------------------

خیزابه : موج ،کوهه آب

منحوس : شوم، بداختر

سَمَند : اسب زردرنگ

------------------------------------------------------------

سایر آثار این قلم در :   گاه گویه های مطهر     telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۱۵:۳۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(162)

 

 بیدارگران بَرَهوت!

من مردمی را دیدم «خفته» بر فراز کوهی از« زرِ نهفته» ، 

خواب ها «بسی سنگین» و خفتگان در ژرفای «رویاهای رنگین». 

هر که نغمه بیداری« سر می داد» ، سر را به باد «صَرصَر می داد».

چه بسیار «بیدارگران این بَرَهوت» و« شکنندگان سکون و سکوت»

که «طناب دار» را بر «خواب خُمار» برگزیدند.

گره« کور» این دیار« دَیجور» این است که

خفتگان به خواب «مانوس »اند و بیدارگران از بیداری آنان،« مایوس». 

خورشید بیداری در« بند» است و امید هشیاری در «کمند»!

بنابراین تنها راه رهایی« خورشید»،نَفَس مسیحایی« امید» است! «امید»!! 

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------------

صَرصَر : باد تند،باد سخت،باد شدید و سرد

بَرَهوت: بیابان گرم و بی آب و علف

دَیجور :تاریک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۴ ، ۰۷:۲۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(161)   

 

«پرچم انقلابی» بر دوش «انقلابی قُلابی»!

من «پرچم انقلابی» را بر دوش «انقلابی قُلابی» دیدم!

من درفش «کاوه راستین» را در دست« ضحاک فرنشین» دیدم... 

و شگفتا که این قصه تلخ در هر صفحه از صحیفه تاریخ تکرار می شد. 

کاوه های «نستوه» از ستم «به ستوه »می آمدند 

و بر «قصرهای قساوت» و « کاخ های قیادت» ضحاک ها برمی شوریدند .

آن گاه که «نِهضت» به «نُصرت» می رسید،

باز ضحاک ها با« نیرنگ» و تغییر« رنگ »دوباره بر «صدر» می نشستند 

و« قدر »می دیدند! 

...و این قصه تاریخ شهر سرب و سراب است بر« مدار تکرار»

 و بر «مسیر استمرار»!

 

 #شفیعی_مطهر

-----------------------------------------------

فرنشین :رئیس،رهبر،شاه

نستوه: خستگی ناپذیر،رزمنده ای که از پیکار خسته نمی شود

ستوه : خسته ،درمانده،افسرده،ملول(خلاف نستوه)

قساوت: سخت دل شدن،سنگدلی

قیادت: رهبری ،پیشوایی ،پیشروشدن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۴ ، ۰۸:۲۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(160)  


«خارِ ترس» یا «گُلِ درس»؟!


  من درخت« شکست» را دیدم

و از آن میوه «موفقیت» چیدم...

زیرا بر شاخسار آن هم «خارِ ترس»چیدنی بود و هم «گُلِ درس» .

«شکست» درختی است« بارور »روییده بر بستر «باور»

که با «ایثار خون دل ها» و «آوار گونه گون مشکل ها» آبیاری شده است.

من «موفقیت» را

پریدن از شکستی بر شکستی دیگر یافتم بدون نومیدی و خستگی.

 «نومیدی» و «خستگی»

دو «میوه مسموم» و دو «ثمره شوم» از درخت«شکست» است!

در راه « نِیل به کمال» و « مِیل به آمال»

نه« اُفتادن» ،که «برنخاستن» 


پذیرش «رکود» است و مانع رسیدن به «مقصود»!

#شفیعی_مطهر
 
—---------------------------------------------------------—
سایر آثار این قلم در :   گاه گویه های مطهر     telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۰۷:۴۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(159) 

 

از «بستر نعمت» تا «خاکستر نقمت»

 

 من انسانی «خویش نشناخته» و شخصی «خودباخته» را دیدم

که در نزد هر قدرتمدار« قامت» خم می کرد،

چون می خواست به هر« قیمتی» زندگی کند.. 

تا کنگره های «کاخ آرزو» را بر ویرانه های «کوخ آبرو» بسازد!

او در «قصه زندگی» و «قصیده ارزندگی» 

« چگونه » را «می ساخت»، اما « چرا » را «می باخت». 

سرانجام در آرزوی یافتن آرامش بر فراز «قصر قیصر» ،

به سقوط در نشیب  «کیفر کافر» فرو افتاد!

و از «بستر نعمت» به «خاکستر نقمت» فروغلتید!!

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

نقمت : کینه کشی،عذاب،عقوبت،پاداش بد

نشیب :پستی،سرازیری،زمین پست و سرازیر،نقیض فراز

کوخ : خانه بی پنجره،کلبه فقیرانه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۰۸:۱۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(158) 

 

«چرایی زیستن» در گروی «چگونگی نگریستن»

 

  من انسانی« مُصمَم» و شخصی« مُکَرم» را دیدم 

که می خواست با زندگی کردن،« قیمت» بیابد 

و با کوشیدن،«قیامت» بپاکند .... 

او چون « چرایی زندگی » را یافته بود، 

بنابراین « چگونگی » آن را می ساخت.

او با «چرایی زیبا»  

«چگونه ای ساده اما فریبا» بنا می کرد!

در جهان آفرینش «نحوه نگرش»،« شیوه نگارش» را مشخص می کند

آن کس که «چگونگی نگریستن» را بیابد،

«چرایی و چگونگی زیستن» را می آموزد!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------------------

مُصَمَم : دارای عزم و اراده،کسی که تصمیم به انجام کاری گرفته

مُکَرَم: عزیز ،گرامی،بزرگ داشته شده

--------------------------------------------------------------

سایر آثار این قلم در :   گاه گویه های مطهر     telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۴ ، ۰۹:۳۲
سید علیرضا شفیعی مطهر