سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۳۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(218) 

 

گلبوسه سرخ « بهار» از سرشاخه سبز« ایثار»

 

من« شمعی سوزان» و «چراغی فروزان» را دیدم 

که هزاران «شمع مُرده» و « چراغ افسُرده» را روشن کردند؛ 

بدون این که چیزی از  «مایه» و « سرمایه » اشان کاسته شود.

شمع ها با گسترش« نور» ، تاریکی« منفور» را «زدودند» و بر روشنایی« افزودند»! 

بنابراین دانستم« شادی» و « آگاهی» را نیز می توانیم بین همه تقسیم کنیم 

که در این صورت نه تنها «چیزی اندک » یا «پشیزی کوچک » از آن نمی کاهیم، 

که حتی بر حجم آن نیز «می افزاییم» و خود در سایه سارش« می آساییم»!

اگر همه انسان ها هم « وصل » شادی و « فصل » آگاهی را « بخواهند»

 هرگز از « اصل » آن « نمی کاهند»! 

بهار می آید؛اما «دل های نژند» و « لب های بی لبخند»

نه از « گل ها تبسُمی» می بینند و نه از« بلبل ها،ترنُمی » می شنوند!

بنابراین بیاییم در آستانه « وزش نسیم بهار طبیعت» 

با « گسترش شمیم مشکبار فضیلت»

در دشت دل ها و جان ها نهال آگاهی« بنشانیم» .

و بذر شادی « بیفشانیم»!   

بیاییم بر سقف شب « قندیل بلور آویزیم»

و در رگ هایش« نیل نور بریزیم»!

بیاییم گلبوسه های سرخ « بهار» را از سرشاخه های سبز« ایثار» بچینیم!

بیاییم دست ها را پر از « زلال قنوت» کنیم و دل ها را لبریز از « عطر لایزال ملکوت»!

بیاییم صفای آیینه را « قابل » باشیم،نه « مقابل»!

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------

پشیز : پولک،پول خُرد فلزی کم ارزش،پول سیاه،سکه مسین

نژند: اندوهگین، افسرده،پژمرده، خشمگین

ترنُم : آوازخواندن،زمزمه کردن به آواز خوش

شمیم : بوی خوش

قندیل: چراغ آویز،مشعل که از سقف آویزان می کنند،مصباح

نیل : رود نیل جاری در مصر

لایزال: زوال ناپذیر،بی زوال،جاوید،ابدی

ملکوت: بزرگی و چیرگی و عظمت آسمانی،عالم فرشتگان

@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۱۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

به نام علی(ع) و با روش معاویه

 

قصه شصت و سوم / قصه های شهر هرت  


#شفیعی_مطهر


  هنگامی که اعلی حضرت هردمبیل بر اریکه پادشاهی شهر هرت نشست، از بین دانایان همسو با خویش، یک نفر را انتخاب ،و با او به مشورت پرداخت .از مرد دانا پرسید:

می خواهم پادشاهی ام با دوام ،و مادام العمر باشد.مرا راهنمایی کن.

دانای شهر هرت پاسخ داد: چون مردم شهر هرت مسلمان اند،باید یکی از بزرگان صدر اسلام را الگوی خویش قرار دهی.
  هردمبیل گفت:می خواهم علی(ع ) را الگوی خویش کنم.
دانای شهر هرت گفت:حکومت معاویه پایدار بود،اما حکومت علی دیری نپایید.

هردمبیل پرسید،روش علی(ع) و روش معاویه چگونه بود؟

دانای حکیم پاسخ داد:علی (ع) عادل بود،و همه مردم را به یک دیده می نگریست،

اموال را به مساوات بین مسلمین تقسیم می کرد.

برایش سید قریشی و برده حبشی تفاوتی نداشت.

مردم را درهنگام انتقاد از خویش تنبه و مجازات نمی کرد.

تملق گویان را از خود می راند.

به حقوق مردم احترام می گذاشت.

مخالفانش حق آزادی بیان و قلم داشتند و آزادانه انتقاد می کردند!

هیچ کس را به خاطر سخنان و عقایدش زندانی نمی کرد!

 به افراد و مدیران کشور با توجه به شایستگی و لیاقتشان پست مدیریت و امارت می داد،نه به جهت همسویی و نسبت داشتن با خود. 

همین یکسان نگری و عدالت علی(ع) باعث زوال حکومتش شد.چرا که علی(ع) در پی اقامه حق بود،نه در پی حکومت.
  هردمبیل پرسید:روش معاویه را برگو چگونه بود؟
دانای شهر گفت: معاویه روش دیگری داشت.

او خویشان و افراد همسو با خویش را به کار گماشت.

اموال مسلمین را در بین کسان خود نقسیم می کرد. 

تملق گویان منسوب به خویش را ارج ،و مخالفان خود را جزا می داد.

از ظلم به ضعفا،و مرحمت نسبت به قدرتمندان دریغ نمی کرد.

اطرافیان شمشیردارش سیر،و در نتیجه سپر(مدافع) او می شدند.

و چنین بود که حکومتش پایدار ماند.


  هردمبیل گفت:اکنون باید روشی را دنبال کنم که همچون معاویه پادشاهی ام پایدار،اما منفور نباشم.
دانای شهر گفت:یک راه بیشتر نداری،و آن هم به نام علی(ع) و با روش معاویه عمل کنی.
و چنین شد که اعلی حضرت هردمبیل برای ساکت کردن عوام به ظاهر علی(ع) گونه شد،اما در روش معاویه گونه عمل کرد،تا پایه های قدرتش متزلزل نشود.

و تا آخر عمر بر اریکه پادشاهی باقی بماند.

اما اعلی حضرت هردمبیل همچنان به نام علی(ع) و با روش معاویه فرمان میراند،تا این که....!!

@amotahar
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۰۷
سید علیرضا شفیعی مطهر


 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(217) 

 

نغمه ای جاودانه می ماند... 

 

من کاغذی دیدم بسیار« سفید و نفیس» و « شایسته تقدیس» ، 

اما این تصویر سپید نه « قابی برای نمایش » داشت 

و نه « نقابی برای عدم فرسایش»!

 هیچ کس آن را در « قابی نمی پذیرفت» و در« نقابی نمی نهفت» ؛

زیرا نه « حرفی برای گفتن» داشت و نه «چیز شگرفی برای نهفتن»! 

این «سخنان ناب» است که «شایسته قاب» است!

بنابراین دانستم که« برای ماندگاری » در « سرای رستگاری»

یا باید« گفتاری جاودانه » داشت ،

یا « رفتاری بخردانه ».

 

هر که آمد زمانه ای دارد

بحر عمرش کرانه ای دارد

نغمه ای جاودانه می ماند

کز حقیقت نشانه ای دارد

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------

نفیس: گرانبها و مرغوب

تقدیس: پاک و منزه کردن،به پاکی ستودن

شگرف: عجیب،طُرفه،نیکو و خوش آیند،کمیاب وبی نظیر در خوبی و زیبایی
 

@amotahar
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۰۶:۰۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب (216) 

 

« تکثُر در باوَر» و «تفکُر در نَظَر»!

 

من همه مردم را متفاوت با یکدیگر دیدم ؛

اما در یک عامل مشترک یافتم ، 

...و آن در متفاوت بودن!! 

بنابراین دریافتم که

هر انسان مدلی «منحصر به فرد» و « بدون هماوَرد» است!

او قطعه ای از« پازل هستی» است و پاره ای از « مُکَمِل اَلَستی»!

بنابراین حق دارد « آزادانه» و با « استقلال» بیندیشد 

و« آگاهانه» و با « استدلال» راه و روش خود را برگزیند. 

هیچ کس را نمی توان مجبور کرد که چون ما « بِزیَد» 

 و چون ما « بیندیشد»!

انسان ها نه «کالایی مشابه و یکسان»،

که «کیمیایی مستقل و پنهان» اند.

لذا در« شیوه تعلیم و تربیت» و « نحوه هدایت»

باید نه تنها « تفاوُت » ها را ،که حتی« تخالُف » ها را ملحوظ داشت.

 پس « تکثُر در باوَرها » و «تفکُر در نَظَرها » ،

حق مسلم هر انسان است! 

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------------------

تخالُف:با یکدیگر مخالف بودن و با مخالفت ورزیدن

ملحوظ: ملاحظه شده،دیده شده

هماورد : حریف،هم نبرد،

پازل : جورچین

مُکَمِل:  کامل کننده

اَلَست : روز ازل و آغاز آفرینش

بِزیَد : زندگی کند

تکثُر : تعدد،بسیار شدن

تکثُر در باوَر : گونه گونی باورها و اعتقادات

نَظَر : نگریستن،فکر و اندیشه 

@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۰۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/ 18

 (بخش پایانی)

 #شفیعی_مطهر

مشارکت مردم؛ حق یا تکلیف؟!/3

 انسان از پگاه حیات تا شامگاه ممات پیوسته در حال آموختن و تجربه اندوختن است؛ اما نقشی را که در ایّام کودکی بر صحیفة سینه و صفحة پاک این آیینه می نگارد، تا واپسین دم حیات قرین جان و همنشین روان اوست. دشت باور کودک تشنه است؛ هم زلال آب را می نوشد و هم ضلال سراب را.

شایسته است ما مدیران، معلمان و مربیان از این فرصت گرانبها که در اختیار ماست، به نحو احسن بهره برگیریم. ما فرهنگیان، حساس ترین، مستعدترین و تأثیر پذیر ترین مقطع سنّی نسل آینده را به گونه ای هدفمند و قانونمند در اختیار داریم. زهی افسوس و دریغ است اگر ما نتوانیم از این فرصت بی بدیل وسال های تحصیل استفاده کنیم. در این فرصت گذرا و پویا ما می توانیم بذر همه رفتارهای مثبت و مهارت های مفید زندگی را در روح و روان کودک بکاریم و او را برای پذیرفتن توانمندانة مسئولیت های سنگین فردای زندگی آماده کنیم.

از مهم ترین رفتارها و مهارت های مثبت و مفید زندگی، احساس مشارکت جویی و مشارکت پذیری فرد در همه عرصه های حیات می باشد. دانش آموزان می توانند در همه مدارس و همه مقاطع تحصیلی متناسب با سن وسطح تحصیلات خود در اداره امور مدارس خود مشارکت جویند. 

آنان با برگزاری انتخابات آزاد و دموکراتیک شوراهای دانش آموزی و نیز تشکیل مجلس دانش آموزی، مشارکت سیاسی و اجتماعی را به نحو احسن فراگیرند. نونهالان ما می توانند با همیاری و همکاری یکدیگر سهم مهمی از نظافت و زیبا سازی مدرسه خود را برعهده گیرند و از این طریق، مشارکت در امور اجتماعی جامعه فردا را بیاموزند.

انسان در خرد سالی، کودک است و کوچک؛ اما حقیر نیست. امروز اگر دست کوچک خود را برای کسب اجازه از ما بالا می برد، فردا با آن دست دنیا را خواهد چرخانید. دنیای عظیم فردا با دست های کوچک امروز او اداره خواهد شد. او را باور کنیم و به قدرتش ایمان آوریم.

 ------------------------------------------------------------------------------------------------
 

 منابع

۱ - قرآن کریم

  ۲ -  اخوان کاظمی، دکتربهرام، پرتال جامع علوم انسانی    ،http://www.ensani.ir/fa/484/profile.aspx

 ۳ - اسلامی ،محمد مهدی،روزنامه کارگزاران،ش۴۸۷،  ۱۷/۲/۱۳۸۷

 ۴ - اسنو، ادگار ، چین سرخ، مترجم:سیف غفاری،انتشارات امیرکبیر،تهران،چاپ اول،۱۳۵۱

  ۵ - امام خمینی (ره) ، صحیفه امام، ج 5، نرم افزار جاری که ویژه هجدهمین سالگرد ارتحال امام ره توسط موسسه نشر و حفظ آثار آن بزرگوار تهیه شده است شامل صحیفه ارزشمند امام در 21 جلد می باشد.

 ۶ - امام خمینی؛ تحریر الوسیله، ج 1؛ تهران: نشر اسلامی، 1356 ش؛ صص 435 و 436

 ۷ - جوان آراسته، حسین؛ مبانی حکومت اسلامی؛ قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1380 ش؛ ص ۱۲۶

  ۸ - حسینی شیرازی، آیت الله سیدمحمد؛ الفقه السیاسی؛ قم: مطبعة رضایی، 1403؛ صص 316 ـ 314

 ۹ - حر عاملی، شیخ محمد حسن ، وسایل الشیعه فی تحصیل مسائل الشریعه، ج15، فایل انترنتی:http://mojtahedshabestari.com

 ۱۰ - خاتمی ، سید محمد،فصلنامه فرهنگ مشارکت، سال ششم ، شماره ۲۴،تابستان ۱۳۷۹،صص۲ و۳

  ۱۱ - سپهر منصوری،عباس،پایگاه حوزه ، /www.hawzah.net/،دانش پژوهان :: پاییز و زمستان 1383، شماره ۶،ص۶۴

  ۱۲ - سجادی، عبدالقیوم ؛ «رهیافت فقهی در تحزب»؛ پاگاه حوزه، ش 18؛ ص 78

 ۱۳ - شفیعی مطهر،سید علیرضا،مبانی و ضرورت مشارکت، انتشارات عابد،تهران،چاپ اول،۱۳۸۳

   ۱۴ - شفیعی مطهر،سید علیرضا، پیام های پیامبر(ص) ، انتشارات رواق دانش،قم،چاپ اول،۱۳۸۶،ص۳۴۲

۱۵ - طالقانی ، آیت الله محمود،از آزادی تا شهادت ، مجموعه کامل اعلامیه‌ها، پیام ها... (آبان 1357 تا شهریور 1358)، رسا ، تهران،  1359، ص 44

 ۱۶ - غزالی ، محمد، میزان العمل،مترجم:علی اکبر کسمایی، مصحح:دکتر سلیمان دنیا، انتشارات سروش،نوع فایل: PDF

  ۱۷-  فائضی ، حسن؛ «پیدایش احزاب و موانع آن»؛ نشریه صدا، ص۵۷

 ۱۸- قدیمی، سیدعباس؛ «مبانی فقهی و کلامی تحزّب»؛ همایش تحزّب و توسعه سیاسی، کتاب سوم؛ ص۱۲۷

۱۹ - کلینی، اصول کافی، ج6، سید جواد مصطفوی،انتشارات علمی فرهنگی،تهران،چاپ اول،۱۳۶۸

  ۲۰ - لنین، ولادیمیر ایلیچ ، چه باید کرد، مترجم:هامان نویدپور،صص 36 و 35 - نسخه اینترنتی: www.mindmotor.net

 ۲۱- محمدی‌نژاد، دکتر حسن، احزاب سیاسی،وبلاگ www.hoqoq.blogfa.com

 ۲۲ - مصباح،ضیاء- سایت آفتاب -http://aftab.ir

 ۲۳ - مطهری ، آیت الله مرتضی ،حماسه حسینی،انتشارات صدرا ، تهران ، ص107

  ۲۴ - منتظری، آیت الله حسینعلی؛ ولایة الفقیه، قم، صص 42 و 43

 ۲۵ - نایینی ، علامه محمدحسین؛ تنبیه الأمة و تنزیه الملّة؛ قم: شرکت سهامی انتشار، 1380 ش؛ ص 17

 ۲۶ - وکیلی، محمدعلی؛ «جایگاه و کارکردهای احزاب در نظام سیاسی اسلام»؛ همایش تحزّب و توسعه سیاسی، کتاب سوم؛  ص۲۱۹
@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۳۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(215) 

 

«شراره های شور» و « مناره های نور»!

 

من آن گاه اندوه خود را « اندک » و تنهایی ام را «کوچک» دیدم 

که« خورشید» را در سوختن و افروختن این همه « تنها» یافتم.   

قرن هاست خورشید« فروزان» در عرصه« آسمان»،

یکه و « تنها» ،بی یار و «بی همتا»، 

بی مزد و « بی دریغ »،بر صحرا و بر « ستیغ »

به سوی« سرنوشت می شتابد» و بر خاک و «خشت می تابد»!

پیگیر و بی امان با شب آوران« می ستیزد» و با ظلمت «در می آویزد»!

هماره نور« می افشاند» و سرود روشنگری «می خواند». 

در درون،هستی خود را « می سوزد» و بر جهان هستی نور« می افروزد»!

از تاریکی «نمی ترسد» و از ظلمت « نمی هراسد».

در انجام رسالت روشنگری نه« پاداش» می خواهد ، نه « معاش»! 

بنابراین من رسالت روشنگران بشریت را «بسی سنگین» 

  و « بسیار بنیادین» دیدم.

روشنگران بشر باید در دستی «عَلَمِ نور » و در دست دیگر«قَلَمِ شعور » برگیرند

و با یورش بر «قصر قیصر»ها و شورش بر «فصل فیصل»ها ،

بنیاد «جور و جهل و جمود»

و بنیان « جبر و جبروت و جحود»

 را درهم شکنند! 

روشنگران بشر باید خورشیدوار در خویشتن خویش« بسوزند» 

و فرا راه بشر «نور افروزند»!

 اینان «شراره های شور» اند و « مناره های نور»!

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

ستیغ : قله کوه

درآویختن: درگیرشدن،جنگیدن

شراره: جرقه،ریزه آتش که به هوا پرد

مناره: جای نور،گلدسته

معاش: وسیله زندگی، روزی

عَلَم: رایت،پرچم،بیرق

قیصر: پادشاه(لقب شاهان روم)

فیصل: حاکم،قاضی(در اینجا حاکم ناحق)

جمود: خشکی،بسته شدن،دگم بودن

جبر: کسی را به زور به کاری واداشتن

جبروت: قدرت و سلطه(در اینجا قدرت غیر الهی)

جحود: انکار امر یا حق کسی با علم به آن

 @amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۴۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/17

 #شفیعی_مطهر

مشارکت مردم؛ حق یا تکلیف؟!/2

وقتی یک شهروند احساس کند که در جامعة خود غیر از «تکلیف»،«حق» هم دارد و «مشارکت» یکی از «حقوق» مسلم اوست و نه از «تکالیف» او، در چنین موقعیتی او می کوشد هم از حقوق خود بهره گیرد و هم بار تکالیف و مسئولیت های خود را داوطلبانه بر دوش گیرد. یک شهروند محترم که احساس کند حقوق انسانی او مورد احترام حکومت قرار می گیرد، طبیعتاً پذیرای مشارکت در همه عرصه های جامعه می شود. او به پدیده مشارکت به عنوان یکی از حقوق خود می نگرد، نه یکی از تکالیف خود؛ چون بهره مندی از حقوق، شیرین است و تحمّل تکالیف، سنگین.

نهادینه کردن فرهنگ مشارکت را از مدرسه آغاز کنیم

 
«تاکنون مسئولیت در عرصةآموزش و پرورش برعهدة نسل گذشته بوده است؛ یعنی محور کار، مدیران، مربیان و اولیاء بوده اند. از این پس می خواهیم نسل نوپا و دانش آموز را در عرصة آموزش و پرورش مشارکت بدهیم. به همین دلیل شوراهای دانش آموزان، تشکّل های دانش آموزی و به خصوص پارلمان دانش آموزی برای ما مهم است و همین جا توصیه می کنم که آموزش و پرورش از نظر مشورتی و اندیشه و طرح های دانش آموزان عزیز در پیشبرد امور آموزشی و پرورشی و جامعه مدد بگیرد.»

این عبارات بخشی از توصیه های آقای سید محمد خاتمی رئیس جمهور پیشینمان است که در سخنرانی مراسم بازگشایی مدارس در نخستین روز مهر مطرح کردند. بی شک این دغدغه مهم و مشترک جناب آقای خاتمی، و همة صاحب نظران، فرهنگیان و فرهیختگان است.

 اگر امروزه پدیده مشارکت در همه عرصه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و… ما به عنوان یک فرهنگ پویا و پایا نهادینه نشده است، به خاطر این است که آموزش عملی این باور از سطح مدارس ما آغاز نشده است، 

اگر امروز یک شهروند داوطلبانه مالیات و عوارض خود را نمی پردازد؛ 

اگر یک عابر خود را در حفظ نظافت و زیبا سازی معابر، بوستان ها و اماکن عمومی سهیم نمی داند؛ 

اگر یک راننده خودرو به هنگام رانندگی ، حقوق سایر رانندگان و عابران را رعایت نمی کند؛ 

و حتی اگر یک اندیشمند و سیاستمدار، عقیده و نظریة مخالف خود را برنمی تابد؛ همه به خاطر این است که این آموزه ها را در مدرسه نیاموخته اند.

 برپایه آموزه حکیمانة «اَلتَعِلَّمُ فیِ الصِّغَرِ کَالنَّقشِ فیِ الْحَجَر»(میزان العمل ، ص ۳۸) بذرهای مهارت های زندگی باید در سنین خردسالی در کشتزار بکر و بدیع کودک افشانده شود. تا در بزرگسالی به نهالی بارور و درختی پر ثمر تبدیل گردد. 

امام علی (ع) به فرزندشان امام حسن (ع) می فرماید:

 «قلب کودک مانند زمین بی گیاه است؛ هر چه بر او عرضه شود، می پذیرد. به همین جهت من پیش از این که قلب تو سخت شود و دلت مشغول گردد، به تأدیب تو اقدام کردم. »

(وسایل الشیعه، ج15، ص197)

امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: 

«بادِروُا اَولادَکُمْ بالحدیثِ قَبلَ اَنْ یَسبِقَ اِلَیْهِمُ المُرْجِئَه»

(اصول کافی، ج ۶، ص۴۷)

فرزندانتان را با مسایل دین آشنا کنید؛ پیش از آن که عوامل گمراه کننده بر آنان چیره شوند.

 
خویی که از نخست کسی را به سرنشست         
 او را هماره تا به دم مرگ در سر است

 
سعدی نیز با دیگر صاحب نظران هماوا می شود که:

هــرکه در خردیش ادب نکنند         
  در بزرگی فلاح از او برخاست

چوب تر را چنان که خواهی پیچ        
   نشودخشک جز به آتش راست

ادامه دارد...  


@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۰۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(214) 

 

«حق مداری» راز «ماندگاری»!

 

من در گنجینه« سینه ها»،« آیینه ها»یی را دیدم 

که چه بسیار «شَوَندهای شیرین» و «لبخندهای نمکین»  در آن جامانده بود. 

بنابراین دانستم که باید به سوی «نُصرت ها شتافت» 

و «فُرصت ها را دریافت».

«گاهواره زمین در گذر» است و «جویباره زمان در حال گذار».

اَرابه زمان نه «سَرِ ایستایی» دارد و نه « سِیرِ قَهقَرایی».

جوانان را « پیر» می کند و پیران را « زمینگیر».

هر بهاری به « پاییز» می انجامد و هر رُستنی به « رَستاخیز ».

هنوز« نشاط دُرود» « نپرداخته» ،« بساط بِدرود» « انداخته »است!

همه «پدیده ها » و « آفریده ها» از جمله انسان ها 

در  « پگاهی سپید »می آیند و در« شامگاهی سیاه» می روند!

اما از گذر زمین و گذار زمان 

آن چه هماره می ماند،تنها حق است 

و آن چه حق است،همواره می ماند.

راز و رمز« ماندگاری» تنها« حق مداری» است.

این مهم نیست که چقدر « ماندیم»!

بل مهم این است که چه بذری « افشاندیم»!


#شفیعی_مطهر 

-----------------------------------

شَوَند : دلیل،علت

نصرت : یاری ،پیروزی

اَرابه: گردونه،گاری

قهقرا : بازگشت به عقب،پس پس رفتن

رستاخیز: بپاخاستن،جنبش،قیام،روز قیامت

@amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۰۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/16

 #شفیعی_مطهر


مشارکت مردم ،حق یا تکلیف؟!

در جامعه انسانی هر شهروند در قبال خود، جامعه و دیگران وظایف و تکالیفی دارد که باید انجام و ادای آن وظایف را آگاهانه و مسئولانه پذیرا باشد. بدیهی است شهروندان جامعه مدنی در ازای انجام وظایف و تکالیف باید از حقوقی متناسب و متعادل برخوردار باشند. 

هر انسانی در هر منصب و هر مقام و با هر درجه علمی و فضلی هم موظف و مکلف است و هم محقّ. تنها ذات باری تعالی است که فقط حق دارد و تکلیفی در قبال هیچ موجودی بر عهده او نیست. با این وجود خداوند نیز در قبال بندگی و اطاعت بندگان خود را مکلّف به پاداش و اجر کرده است.

حال این سؤال مطرح می شود که مشارکت مردم در همه امور جامعه خود تکلیفی است برای ایفا، یا حقی است برای استیفا؟ 

البته در یک ارزیابی کلی می توان استیفای حقوق را نیز نوعی ایفای وظیفه و تکلیف به حساب آورد. بنابراین ارزیابی، «مشارکت» هم حق است و هم تکلیف. انسان معمولاً – به ویژه اگر فاقد پرورش شهروندی و مدنی باشد- تمایل به گریز از ایفای وظیفه و تکلیف دارد؛ اما مصرّانه برای استیفای حقوق خود می ایستد. لذا اگر به جای تأکید بر «مکلّف بودن» بر «ذیحق بودن» انسان اصرار بورزیم ، بیشتر می توانیم فرهنگ مشارکت را در جامعه نهادینه کنیم. مثلاً به جای این که بگوییم:

 «هر یک از اولیای دانش آموزان «مکلّف» است و «باید» در قالب «انجمن اولیا و مربیان» در امور مدرسه مشارکت کند.»، می توانیم بگوییم:

 «هر یک از اولیای دانش آموزان «حق» دارد و «می تواند» در قالب «انجمن اولیا و مربیان» در همه امور مدرسه و نحوه و مراحل تعلیم و تربیت فرزند خود مشارکت و نظارت فعال و آگاهانه داشته باشد.»

بدیهی است اتخاذ شیوه دوم- تأکید بر حق مشارکت- دارای انگیزه و قدرت تحریض و تشویق بیشتری در گسترش مشارکت آنان دارد. البته عدم آشنایی نسبی شهروندان جامعه ما نسبت به حقوق حقّه خود، یکی از چالش های مهم فرهنگی و اجتماعی ماست. رفع این چالش و پرکردن این خلأ مستلزم تلاش و کوشش فراگیر و هماهنگ همه رسانه های گروهی- اعم از دیداری، شنیداری و نوشتاری – است. اگر مردم جامعه ما نسبت به حقوق شهروندی خود از جمله «حق مشارکت» آگاهی کامل داشته باشند. استیفای این حقوق از اهم مطالبات آنان قرار می گیرد. آنگاه این مردم هستند که برای حضور در همه صحنه ها و عرصه های اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و...چون انتخابات ، اداره مدارس و سایر نهادها و سازمان های دولتی واجتماعی صف می کشند و مشارکت و نظارت را مصرّانه در خواست می کنند. بنابراین به منظور نهادینه کردن فرهنگ مشارکت در جامعه ایران باید:

1- بر «حق مردم» مبنی بر مشارکت در همه عرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و … جامعة تأکید شود.

2- آموزش مردم و افزایش سطح آگاهی و بینش آنان نسبت به حقوق حقه شهروندی توسط همه نهادهای فرهنگی، ارشادی و تبلیغی و رسانه های گروهی به طور هماهنگ در متن برنامه های فرهنگی کشور قرار گیرد.

وقتی یک شهروند، «مشارکت» را «حق» خود بداند، طبعاً «مشارکت جو» و «مشارکت پذیر» می شود و اگر در جایی به هر علّتی او را محروم کردند، قطعاً واکنش نشان می دهد. در این صورت او نه تنها از مواهب مشارکت در امور جامعه برخوردار می شود؛ بلکه مسئولیت های سنگین خود را در برابر برخورداری از این مواهب می پذیرد. او داوطلبانه در هر گونه انتخاباتی شرکت می کند و هم چنین عاشقانه هر گونه مالیات و عوارض عادلانه و قانونی را می پردازد.

 ادامه دارد... 


@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۴۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(213) 

 

هر که بر خود نیست فرمانش روان...

من کسانی را دیدم که نه «سایه ای از سیادت » داشتند 

و نه «مایه ای از مناعت »  ؛ 

  بنابراین زیر« سایه » و در «حمایه» دیگران راه می رفتند!  

هر که بر خود نیست فرمانش روان 

می شود فرمان پذیر دیگران

(اقبال لاهوری)

 چه شکوهمندند انسان هایی که نه تنها« سایه » بر سر هر« همسایه»،

که حتی« مایه» بر باور هر« فرومایه » می افکنند!

من هر افق تازه ای را که دیدم، 

در پرتو «تحول درون» در گردش « گردونه گردون » یافتم، 

نه در « سایه سکون ».   

خوشا آنان که در بوستان سرافرازی « سرافراختند»

و بر سر بشریت « سایه انداختند»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------  

مایه: بنیاد هر چیزی

سیادت : مجد ، شرف ، سروری،بزرگی ، مهتری

 مناعت: محکم و استواربودن،پایداری و استقامتّ،بلندنظری

حمایه: حمایت،پشتیبانی،نگهبانی،نگهداری و دفاع از کسی

@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۴۲
سید علیرضا شفیعی مطهر