سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۴۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام /6


 نقش دین اسلام در ایجاد همبستگی اجتماعی

نقش دین به ‌ویژه دین اسلام در همبستگی اجتماعی به‌گونه‌ای است که همه مردمانی را که مسلمانند، «امت اسلام» می‌نامند و ملت در اصطلاح دین اسلام، به معنای دین و آیین است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

  «ثُمَّ أََوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفًا». (نحل: 123)

  در منتهی الارب و ناظم الاطباء آمده: امت جماعتی را گویند که به‌ سوی ایشان پیغمبری آمده باشد . در برخی از کتب لغت: گروهی را که به پیغمبری ایمان آورده‌اند، امت نامند. (لغت‌نامه دهخدا، به نقل از: فرهنگ فارسی معین)

 لفظ امت (پیروان یک پیامبر) به روشنی دلالت بر این دارد که دین می‌تواند میلیون‌ها نفر را بر اساس آموزه‌های الهی، در جهت واحدی هدایت کند، به‌گونه‌ای که یک هدف و برنامه داشته باشند. به دیگر سخن، دین، عمیق‌ترین، حقیقی‌ترین و ماندگارترین امری است که می‌تواند مردمان را به همبستگی اجتماعی درونی برساند و این وفاق جمعی درونی، لازمه همبستگی اجتماعی بر اساس شاخص‌های بیرونی است.

  آیه مبارکه «إِنّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد:11) شاهدی است بر این سخن که تغییر اجتماعی، بر تحول انفسی بنا شده است و تا این امر رخ ندهد، همبستگی اجتماعی، ممکن نیست. در نیم قرن اخیر نیز، جدایی پاکستان از هند (1947م.) و تشکیل جمهوری اسلامی پاکستان (1956م.) و انقلاب اسلامی ایران نشان داد که دین در جهت تکوین امت واحد، در عرض سرزمین، تاریخ، آداب و سنن و زبان مشترک قرار نمی‌گیرد، بلکه اگر دیگر اشتراک‌ها در طول دین واحد قرار نگیرند، قدرت و امکان ایجاد یک امت را ندارند. بنابراین، می‌توان ادعا کرد که تنها توافق اجتماعی ماندگار، توافق اجتماعی مبتنی بر دین است.

( سید مرتضی آوینی، 1378،:53 و 54)

حتی تمدن جدید غرب، وام‌دار دین است. پژوهش‌های ماکس وبر نشان داد که تمدن امروز غرب، عرصه تعیّن خویش را در یک وفاق جمعی دینی یافته است. به  دیگر سخن، اگر اصلاحات دینی مسیحیت در اروپای غربی پدید نمی‌آمد و روحیه سرمایه‌داری که سرچشمه انقلاب صنعتی است، در اروپای غربی گسترش نمی‌یافت، تمدن تکنولوژیک غرب نیز شکل نمی‌گرفت. وی آشکارا می‌گوید که اگر پروتستانتیسم، قرب به خدا را در هویت دنیایی بشر معنا نمی‌کرد و همچنان ملازمه قرب به مسیح با رهبانیت حفظ می‌شد، اروپا امکان رویکرد به روحیه سرمایه‌داری را نمی‌یافت.

( ماکس وبر : 133-157.)

ادامه دارد....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۲۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب (247)  

یوغ و دروغ!


 من در شهر سرب و سراب مردمی را دیدم  
 
که راستی را « هِشته »و با قراری « نانوشته »

همه به همدیگر « دروغ می گویند »

و راهی « بی فروغ را می پویند».
 
بنابراین نه « گفتارها » « رنگ و بویی » دارد  

و نه « رفتارها » « سمت و سویی ».

و در این شهر پینوکیو را دیدم با « دماغی دراز» و با « داغی پرسوز و گداز»!

او را گفتم: باری« دلیل دماغ دراز » را دانم،

لیک « تعلیل داغ پرسوز و گداز» ندانم!

گفت: در این شهر همه تحت « یوغ اند » و « دروغ می گویند»؛

اما حجم عظیم دروغ ها نه « دماغی را بی اندازه» می کند و نه « داغی را تازه »!

در شهر ما افشاگر دروغ « شعار » است و در شهر شما ،« شعور »!

 رویارویی با دروغ کار« انسان های فکور » است با « سلاح شعور»!  

 

#شفیعی_مطهر            

—----------------------------------------------

تعلیل: ذکر علت،علت و سبب امری را بیان کردن

یوغ : چوبی که هنگام شخم زدن زمین روی گردن جفت گاو می گذارند و گاوآهن را به آن می بندند

هِشتن : هلیدن،گذاشتن،فروگذاشتن،رهاکردن

شعار: ندای مخصوص و علامت گروهی از مردم که بدان یکدیگر را بشناسند.

شعور : دریافتن و دانستن،فهم و ادراک،حس کردن  


@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۱۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام /5

 

مفاهیم پیوندیافته با همبستگی اجتماعی


پیش از ورود به بحث اصلی، لازم است به برخی مباحث نظری، همانند نقش دین، فرهنگ، احساسات ملی، قومی و قبیله‌ای و همچنین نقش محبت و عدالت در وفاق اجتماعی پرداخته شود.

 ۱. نقش دین در همبستگی اجتماعی

در دو قرن اخیر، در پی هجوم همه‌جانبه علیه دین و باور‌های دینی و تلاش برخی دانشمندان غرب در بیرون راندن آن از صحنه زندگی اجتماعی و محدود کردن آن به دایره زندگی خصوصی و فردی، بسیاری از جامعه‌شناسان لازم دیدند تا همانند دیگران به دین جنبه فردی دهند و آن را از صحنه اجتماع خارج سازند. بنابراین، لازم بود ثابت کنند دین در همبستگی اجتماعی نقش اساسی ندارد.
آگوست کنت که او را بنیان‌گذار جامعه‌شناسی امروزی می‌دانند، کوشید دین‌داری را موجب عقب‌ماندگی جوامع معرفی کند. با این حال چون درپی حذف دین، با بن‌بست‌های بسیاری روبه‌رو شد، مجبور گشت دین جدیدی به‌ نام «دین انسانیت» را بنیان نهد و خود را پیامبر بنامد و معبدی نیز بسازد.

(  مصباح یزدی ، 1377: ص50.)

او پی‌برد که دین، وحدت‌بخش و قوام‌بخش ارزش‌ها و هنجارهای مشترک است؛ زیرا در غیر این صورت، خواسته‌های فردی سبب از هم‌گسیختگی خواهد شد.

  «دین به انسان‌ها اجازه می‏دهد تا بر امیال خود‌خواهانه فایق آیند و به خاطر عشق به هم‌نوعا‌ن خود، فراتر از این خودپرستی‌ها عمل کنند. دین همان شیرازه نیرومندی است که افراد جامعه را با یک کیش و نظام عقیدتی مشترک به همدیگر پیوند می‏دهد. دین‌، سنگ‌بنای سامان اجتماعی است و برای مشروع ساختن فرمان‌های حکومت، اجتناب‏ناپذیر است. هیچ قدرت دنیوی نیست که بدون پشتیبانی یک قدرت معنوی دوام آورد.»(لوییس کوزر، 1368: ص 34.)

 سرانجام آگوست کنت مجبور شد به نقش محوری دین در زمینه همبستگی اجتماعی اعتراف کند.
پس از آگوست کنت، دورکیم، مشهورترین جامعه‌شناس غربی بود که نتوانست نقش دین را در همبستگی اجتماعی انکار کند. او کوشید از راه دیگری، دین را از متن اجتماع خارج سازد. پس همبستگی اجتماعی را به دو وفاق ‌اجتماعی مکانیکی و وفاق اجتماعی اندام‌وار (ارگانیکی) تقسیم کرد. وی بر این باور بود که نوعی همبستگی اجتماعی وجود دارد که در برخی حالت‌های مشترک در وجدان تمامی اعضای یک جامعه ریشه دارد.(درباره تقسیم کار اجتماعی، ص 122.)

 هر قدر مجموعه ارزش‌ها، باورها و احساسات مشترک افراد جامعه یا وجدان جمعی آنان از عمق، گستره، صراحت و محتوای مذهبی بیشتری برخوردار باشد، هم‌بستگی در آن جامعه نیز بیشتر خواهد بود. او این نوع وفاق اجتماعی را هم‌بستگی مکانیکی نامید. (  همان، ص ۱۴۴ )و کوشید ثابت کند که این نوع همبستگی اجتماعی برای گذشته جوامع سنتی است. وی همبستگی اجتماعی ناشی از تقسیم کار را نوع غالب همبستگی اجتماعی در جوامع مدرن برشمرد و آن را هم‌بستگی آلی یا اندام‌وار (ارگانیکی) نام نهاد.(همان، ص 145)
دورکیم پس از ناکارآمد معرفی کردن نهاد دین، اتحادیه‏های صنفی را کارآمدترین ابزار برای ایجاد همبستگی میان افراد جامعه معرفی می‏کند.( زندگی و اندیشه بزرگان جامعه‌شناسی، ص33). اعتراف دورکیم به ضرورت چیزی معادل وجدان جمعی؛ یعنی باورها، ارزش‌های مشترک همگانی، عنصر اخلاقی یا محور غیرقراردادی در جوامع ارگانیک( پیدایش نظریه جامعه‏شناسی، ج 2، ص‏391) مؤید این واقعیت است که او با در نظر نگرفتن دین در جوامع مدرن، به بن‌بست رسیده و روشن است که باورها و ارزش‌ها در جوامع مدرن نیز در کنار تقسیم کار می‏تواند در ایجاد همبستگی اثر‌گذار باشد. از نظر دور‌کیم، ضرورت وجدان جمعی در جوامع مدرن به اندازه‌ای است که اگر گستره آن به حد افراط تنگ شود، جامعه به خطر می‌افتد.8 بنابراین، در جوامع مدرن نیز همانند جوامع سنتی، چیزی معادل وجدان جمعی؛ یعنی باورها و ارزش‌های مشترک وجود دارد که در صورت تضعیف آنها، نابه‌سامانی‌ و امور بیمارگونه بروز خواهد کرد و جامعه به خطر می‌افتد.(ریمون آرون، 1370: 357.)
برخی جامعه‌شناسان، پس از دورکیم معتقدند با آن که بشر امروزی از دین ـ به معنای سنتی خود ـ روی‌گردان شده، ولی به یک آگاهی گروهی و مشترک رسیده که دارای ارزش‌ها و هنجارهای ویژه‌ای است. به عبارت دیگر، آنچه تغییر کرده، عنوان دین است، ولی اگر دین؛ یعنی وجدان جمعی به معنای عام خود را حذف کنیم، جامعه دچار بحران و آنومی خواهد شد. ازاین‌رو، امروزه در غرب، نهادهای سنتی رو به افول‌ نهاده‌اند، ولی در عوض اعتقاد به لیبرالیسم، در حال گسترش است. باید توجه داشت که لیبرالیسم، دین جدیدی است که نقش ادیان سنتی را ایفا می‌کند. 
جوامع در حال توسعه، مانند بیشترکشورهای جهان سوم، وقتی به سرعت به‌ سوی پیدایش ماشین‌های نیرومند و تمرکز بزرگ نیروها و سرمایه و در نتیجه، تقسیم کار به شکل پیچیده حرکت کنند، آگاهی گروهی و مشترک جامعه، تهدید و سود فردی بر علایق جمعی چیره می‌شود. از سویی آگاهی و وجدان جمعی جدید (دین جدید) به همان سرعت پدید نمی‏آید . دیگر سخن، ایمان به دین سنتی فرو می‌ریزد و ایمان به دین جدید هم جای‌گزین نمی‌شود. در این میان، وضعیت آنومی و ناهنجاری پدید می‌آید. آنومی به معنای نبود همبستگی اجتماعی در جامعه است که سبب کشمکش اجتماعی و سرگردانی فردی و جنگ برای قدرت و ثروت می‏شود.

(حسین بشیریه، 1374: 49.)

ادامه دارد.....

بیشتر بخوانید از این قلم در کانال تلگرامی گاه گویه های مطهر در لینک زیر:@amotahar
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۴۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(246)



  بیان سلایق یا زبان منطق؟!

 
  من انسان را در آستانه هزاره سوم دیدم  

که « تجسم انتقاد » بود و « مجسمه فریاد ».
 
او  همه قید و بندها را « درهم می کوبید»  

و بر هر چه که او را به بند می کشید،« برمی آشوبید» .

زنجیرها را « می گسست »

و « میله های قفس » و « فیله های محبس » را « درهم می شکست ».

 اکنون از « بستر قرون » و « خاکستر سکون »،

نسلی برمی خیزد که « عصای عصیان » بر دست دارد

و « لوای طغیان» بر دوش.

این نسل چونان شاهین بلندپروازی است که

نه در « باور قفس » می گنجد و نه در « خاطر محبس »؛

بر « اوج آسمان سر می ساید» و بر « موج آرمان می آساید»!

این تبار « نواندیش و سبزکیش تا خود « کنجکاوانه » حقایق را « درنیابد»،

« عاشقانه» به سوی آن « نمی شتابد».

جوان نه « پِلک بسته » دارد و نه « کِلک شکسته»؛

ژرفای رویدادها را « می بیند » و به داوری « می نشیند».

« ناشایست ها را می نگرد » و « بایست ها را می نگارد».

بنابراین با اینان نه با « بیان سلایق » ،

که با « زبان منطق» باید سخن گفت.


#شفیعی_مطهر

—---------------------------------------------—     

فیله : تور،دام،میله

کِلک : نی،قلم نی،قلم

سلایق: جمع سلیقه،ذوق ها،نهادها،سرشت ها

@AMOTAHAR

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۲۷
سید علیرضا شفیعی مطهر


 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(245)  

 

« کار صالح » نه « رفتار طالح »!


من همه« انسان های آفریده » را « پیامبران برگزیده » دیدم 
و هیچ انسانی را ندیدم که از « نائره افلاک » 

پای بر پشت « خاطره خاک» بنهد 
و با پیامی فطری « فرهیخته » 

و به رسالتی « برانگیخته » نشود.
رسالت هر انسان انجام کار صالح « مطلوب » است 
، نه انجام هر « کار خوب »! 
کار صالح بهترین، ضروری ترین و حیاتی ترین کار است. 

 کار صالح « خروج از بطن بطالت » است و « عروج به دل دلالت ». 

کار صالح « دِل » را از« گِل» « می کَنَد» 

و با عطر« ملکوت » و نور « لاهوت » « می آکَنَد».

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------------------- 

طالح : بدکار،تبه کار، بدعمل،خلاف صالح

نائره : آتش برافروخته

مطلوب : خواسته شده

بطن : شکم ،میانه چیزی،درون چیزی 

عروج : بالارفتن، به بلندی برآمدن

@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۵۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(244)

 بشوییم دیده ها را


من هیچ انسانی را ندیدم که « بد » آفریده شود؛

بل که این « روند و روش » و « فرایند پرورش » است که  

انسان ها را از « مدار فطرت » و « انوار طینت »

« محروم می کند»  

و به دیار « موهوم می کشاند ».  

همه « پدیده ها » « پاک » اند و همه « آفریده » ها،« طربناک »!

دل سرخ غنچه ها ،« عطرآگین » است و قلب سبز جوانه ها،« زمردین ».

چشمه زرد آفتاب،« زرین » است و آبشار سپید مهتاب،« سیمین ».

سیمای سیمابگون « برف» « سپید» است و دل« دریای ژرف» به رنگ« امید ».

گلبرگ های« گل» « لطیف » اند و گل نغمه های « بلبل » ،« ظریف ».

« نیالاییم » «چشمه های نور و سرور » را

به « کرشمه های زور و غرور »!

و « بپالاییم » « چشم های شور و شعور» را

از « نگاه های ناجور و ناسور »!

« بشوییم دیده ها » را تا « بجوییم نادیده ها » را


#شفیعی_مطهر

—----------------------------------------------------------

طینت :خلقت،جبلت،سرشت،خوی

موهوم : وهم شده،خیالی،پنداری،غیرواقعی

کرشمه: ناز،غمزه،اشاره با چشم و ابرو

ناجور : نامناسب،مخالف

ناسور: زخم آب کشیده،(در اینجا نگاه آلوده)

بجوییم : پیدا کنیم، بیابیم ،ببینیم

@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۲۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام /4

مفهوم شناسی

#شفیعی_مطهر


وجدان جمعی 
برخی جامعه‌شناسان، وجدان جمعی را به معنای داوری جمعی دانسته‌اند که از مجموعه باورها، نگرش‌ها و احساسات مشترک در میانگین افراد یک جامعه، واحد دستگاه معینی را تشکیل می‌دهد که حیات خاص خود را دارد. این دستگاه را می‌توان وجدان جمعی یا عمومی نامید. البته این دستگاه بر بستر مادی واحدی استوار نیست و اساساً در گستره جامعه پراکنده است.

(امیل دورکیم، 1369: 92)

وجدان جمعی در برابر وجدان فردی، بیانگر حالت‌های مشترک جامعه بوده و در اجتماع پراکنده است که با تغییر نسل‌ها عوض نمی‌شود، بلکه عامل پیوند نسل‌های آینده و گذشته است.(همان، ص 119)

 محورهای اصلی وجدان جمعی 
وجدان جمعی بر مبنای چهار عنصر استوار است که عبارتند‌ از: حجم؛ شدت؛ تعین و محتوای مذهبی. باید دانست این عنصرها تغییر می‌یابند.
حجم، درجه‏ای است که ارزش‌ها، باورها و قوانین وجدان جمعی، میان اعضای جامعه تقسیم می‏شود. 

(جاناتان اچ ترنر، 1371: 93.)

شدت، گستره‏ای است که وجدان جمعی قدرتی جهت هدایت افکار و فعالیت‌های یک فرد دارد.(همان) 
تعیّن، درجه صراحت اجزای وجدان جمعی و محتوای‏ مربوط به نسبت مذهبی به نمادگرایی کاملاً مادی در وجدان جمعی است.(همان)
درباره محتوای مذهبی‌ باید گفت وجدان جمعی در دین‌های گوناگون، متفاوت است. ادیان الهی از زیربنای فلسفی و استدلال‌های منطقی برخوردارند و دارای وجدان جمعی محکم‌تری هستند. برخی از ادیان نیز با عقل ناسازگارند و در ذات خود تناقض دارند، مانند مسیحیت یا دین‌هایی که تنها از عادت‌‌ها و سنت‌ها سرچشمه گرفته‌اند، مثل ادیان ابتدایی که وجدان جمعی سست و شکننده‌ای دارند.

 انواع همبستگی یا وفاق اجتماعی

همبستگی یا وفاق اجتماعی با توجه به نظم اجتماعی شکل می‌گیرد. هرگاه نظم‌اجتماعی، بیرونی یا نظم سیاسی باشد، وفاق اجتماعی شکل‌گرفته در این نوع نظم اجتماعی، غیرطبیعی و تصنعی است و هرگاه نظم اجتماعی، درونی باشد، نظم اجتماعی وفاقی یا طبیعی شکل می‌گیرد.
در همبستگی اجتماعی غیرطبیعی، نظم اجتماعی بیرونی و از بالا و با پشتوانه قدرت مستقر می‌شود. اعضای جامعه در این نظم، با توجه به منافع خود به سازگاری بیرونی تن می‌دهند. در چنین نظمی، همبستگی اجتماعی بسیار ضعیف و شکننده است. به ‌طریق اولی، در این نوع همبستگی، اعتماد اجتماعی متقابل و تعهد درونی و وابستگی عاطفی تعمیم‌یافته، ضعیف است یا وجود ندارد. در این نوع جوامع، پی‌آمدها و تداوم نظم سیاسی بالقوه، شکننده و محدود است. از یک سو، در برابر دگرگونی‌های اقتصادی و سیاسی خارجی، آسیب‌پذیر است و از سوی دیگر، پیرو تغییر منافع سیاسی و اقتصادی داخلی است. در جوامعی که همبستگی اجتماعی پیرو نظم سیاسی و بیرونی است، همواره نظم سیاسی با نوعی نامشروع بودن مزمن و هرج و مرج و گاه تناقض در هویت جمعی روبه‌روست.
بهترین نوع همبستگی اجتماعی، همبستگی متکی بر نظم درونی است. این نوع همبستگی اجتماعی از موهبت اعتماد اجتماعی دوجانبه، تعهد درونی تعمیم‌یافته، نوعی همدلی ملی و ثبات، بهره‌مند است. بیشتر سازگاری اجتماعی از نوع سازگاری درونی است. در این صورت، اعضای جامعه به‌صورت داوطلبانه و از روی احساس تکلیف، وظیفه‌شان را انجام می‌دهند.( چلبی، مسعود: 19.)

ادامه دارد....

@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۱۱
سید علیرضا شفیعی مطهر


 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(243)   

 

« نوزایی » و « بازشکوفایی »


 

من شب پره را دیدم « نورگریز » و « روشنی ستیز ». 
« دعای » او مرگ « آفتاب » و « ادعای » او حفظ « حباب » بود.
او شب تا « سحر » از جان و « جگر » 

شعار می داد: « مرگ بر خورشید و نور امید....»
اما با فرارسیدن « سحرگاه » چون هر « پگاه »، 
آبشار نور « مهر» از همه قلل آبی « سپهر » بر سر و روی گیتی فرو می بارید...
و این است سِرِ سبزِ« نوزایی » و قانون ابدی« بازشکوفایی ». 

 

#شفیعی_مطهر

 

@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۳۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(242) 

 

کرامت،ستون اصلی انسانیت


من « کوچک بودن » و « حقیر نمودن » 

در« آغاز زندگی» و « چشم انداز بندگی» را « معقول » و « قابل قبول » دیدم؛ 
اما در « استمرار حیات » و « استقرار ثبات»

« کوچک ماندن » و « حقارت پذیرفتن» را زشت و ناپسند می دانم.  

انسانیت انسان نه به « قد و قامت » او ، که به « کرامت » اوست !

انسان هر چه را از« کف بدهد» و « تلف کند»،همچنان انسان است، 

اما انسانی که « کرامت را نبیند» و « لئامت را برگزیند»،

از « اریکه انسانیت» به « باریکه حیوانیت» فرومی افتد!

انسان باکرامت جایگاهش در «چشم آفتاب » است، نه در « چشمه سراب».

انسان کریم نگاهی دارد به « عصمت پگاه » و « صمیمیت صبحگاه»!

او خاطر خود را « خطیر » می بیند  و وابستگی ها را « حقیر »!

« صداقت » از آبشار « نگاهش » می بارد 

و  « قداست » از قلب « آگاهش » می تابد!

یک جامعه « کریم » هیچ گاه زیر بار هیچ خودکامه « لئیم » نمی رود!

هر ملت آن گاه در برابر حاکمان خودکامه « تسلیم » می شود،

که شهروندانش «لئیم » شده باشند! 

فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْماً فَاسِقِینَ (54، زخرف)

فرعون خودکامه مردم خود را تحقیر کرد و اندیشه های آنان را سبک شمرد،پس او را اطاعت کردند،زیرا مردمی پلید و پست شده بودند.


#شفیعی_مطهر

----------------------------------------------

لئامت :فرومایگی،بخیلی،پست فطرتی

لئیم:بخیل،ناکس،فرومایه

اریکه: سریر،تخت،تخت مزین و فاخر،تخت پادشاهی              

@amotahar
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۱۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

                        

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(241) 

 

« همسری » و « همدلی»!

 

من چون هر انسان را دارای دو دست، دو پا، دو چشم و دو گوش ؛ 

اما دارای« یک قلب» دیدم؛

دانستم که او باید نیک « ببیند » و جفت خود را خود « برگزیند »! 

همه اعضایی که « جُفتند »،آرامش را « پذیرُفتند»،

اما قلب چون تنهاست ، باید همواره « بشتابد» تا جفت خود را « بیابد»!

بنابراین تنها شرط همسری ،یک دلی است.

همه انسان ها « یک دِل» دارند و « مُکمِل» یکدیگرند!

اما هر دارنده « یک دل » ، « یکدل » نیست!

پس شرط « مکمل » بودن، « یکدل » شدن است! 

همسران نه تنها « همسر» که باید « همدل » باشند!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------      

مکمل : کامل کننده،تمام کننده

-------------------------------------

دیگر آثار این قلم در کانال تلگرامی زیر: @amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۲۴
سید علیرضا شفیعی مطهر