سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۵۸ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

 غرور حاکمان


       عامل مشارکت گریزی مردم / 3

 #شفیعی_مطهر
 

کدام خود؟ / 3

پیامبر اکرم (ص) این نفس سرکش و توسن آتش را دشمن ترین دشمنان می دانند:

«اَعدی عَدوِّکَ نَفْسُکَ اَلّتی بَینَ جَنْبَیْکَ (5)»

دشمن ترین دشمن تو همان «خود»ی است که در میان دو پهلوی توست.

چه بسیار سالکان رشاد و مدّعیان ارشاد که رهپویه های جهاد و اجتهاد را گذرانده اند و در این وادی درمانده اند. «آنان که غنی ترند، محتاج تراند.» آری، آنان که در عرصه آرزو و بر کام این عدو لگام زده اند و در میدان تزکیه هم گام نهاده اند، در دریای «عُجب» زورقشان به گِل نشسته و قایقشان درهم شکسته است.

آری پهلوانان عرصة علم و نام آوران حیطة حلم چون مقام علمی و مراتب فضل و کمال خود را بالاتر و بهتر از دیگران پنداشته اند، از فراز فضایل اعمال به فرود رذایل آمال فرو افتاده اند:

امام علی (ع) برای آگاهی و بیداری این مرشدان مغرور و زاهدان کور چنین هشدار می دهند:

«ما اری شَیْئاً اَضَرَّ بِقُلُوبِ الرِّجالِ مِنْ خَفْقِِ النِّعالِ وَراءَ ظُهُورِ هِمْ.(6)»

برای دل های مردان چیزی زیانبارتر از صدای کفش هایی که از پشت سرشان بیاید، ندیدم.

         او چو بیند خلق را سرمست خویش

                          در تکبّر می رود از دست خویش

         هرکه را مردم سجودی می کنند

                                  زهر اندر جان او می آکنند

         چشم بردار از قبول و ردّ خلق

هر دو در راه خدا شد سدّ خلق

امام صادق (ع)، مشاهیر خود خواه و جویندگان جاه را به سختی هشدار می دهند:

«مَنْ تَعَصَّبَ اَوتَعُصُبَ لَهُ فَقَدْ خُلِعَ رِبقَة الایمانِ عَنْ عُنُقِهِ.(7)»

هرکس تعصّب بورزد، یا برای او تعصّب بورزند (مرید متعصّب داشته باشد) محقّقاً رشته ایمان از گردنش برداشته می شود. (از قلمرو ایمان بیرون می رود)

ادامه دارد...
-----------------------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : 

telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۳۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(278)  

 

دروغ؛ویرانگر اعتقاد و اعتماد



من « دروغ های حرفی » را چونان « گلوله های برفی» دیدم 

که هر چه در « دامن اندوه » و « دامنه های کوه » جامعه می غلتند، 

« حجم شان عظیم تر» و « هضم شان سقیم تر » می شود 

و در نهایت چونان « بهمنی بزرگ » و « اهریمنی سترگ » 

  بر « پیکره شهر فرود » می آیند و 

« گستره دهر را نابود » می کنند.  

« شهریاران خودکامه » و « حاکمان بی برنامه » بر این پندارند که 

« تَوَهُم را با دروغ » و « مردُم را با یوغ » باید مدیریت کرد!

اینان با ادعای صداقت « دست می فشارند» و بر این نظر « پای می فشرند» 

که دروغ را هر چه بزرگ تر بسازید؛

اما بر تکرار هر چه بیشتر بیفزایید!

عوام، « دروغ را با تکرار » می پذیرند و « یوغ را با استمرار»!

دروغ با « بنیان اعتماد می ستیزد »

و « بنیاد اعتقاد را فرومی ریزد »!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------------

سقیم :بیمار،مریض

دهر : روزگار بی پایان که اول و آخر ندارد،زمان دراز،عصر و زمان

تَوَهُم : وهم داشتن،گمان بردن،به گمان افتادن،خیال و کمان کردن

یوغ : چوبی که هنگام شخم زدن زمین روی گردن جفت گاو می گذارند و گاوآهن را به آن می بندند

بنیان : بنیاد،بیخ،پایه،اصل ، شالوده،پی دیوار

--------------------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : 

telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۶:۳۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

غرور حاکمان


       عامل مشارکت گریزی مردم /2

 #شفیعی_مطهر  

 

کدام خود؟ /2


امام خمینی (ره) می فرماید:

«خود خواهی منشأ همه مفاسد است.(1)»

و در جای دیگر می افزاید:

«همه این گرفتاری هایی که برای بشر هست، از انانیّت انسان است. ما هرچه داریم و هرچه برمابگذرد، از این حبّ نفس است، از این انانیت است. توجّه به خود وقتی باشد، همه جهات خودم باشم، همه چیز را برای خودم بخواهم، همه گرفتاری ها از این نقطه است. بالاترین ظلمت ها، ظلمت انانیّت است. چنانچه از این ظلمت خارج نشویم، از این چاه خارج نشویم، از این انانیّت بیرون نرویم، از این توجّه به خود و خود خواهی و این که دیگران را هیچ و خود را همه چیز می دانیم، خارج نشویم، الهی نخواهیم شد… همه گرفتاری های ما و همه گرفتاری های شما و همه گرفتاری های بشر سر همین جاست، نزاع سر خود خواهی است.(2)»

شکستن بت سخت است و شکستن بت واره های زنده بسیار سخت تر! امام راحل (ره) بر اهمیت این بت شکنی تأکید می کند:

«تمام فسادهایی که در عالم پیدا می شود، از خود خواهی پیدا می شود…. همه اش برمی گردد به حبّ نفس و این بت، از همه بت ها بزرگ تر است و شکستنش هم از همه مشکل تر است… اگر رهایش کنید، شما را به هلاکت می کشاند … درجه به درجه پیش می برد تا آنجا که دین انسان را از دست انسان می گیرد.(3)»

         بت شکستن سهل باشد نیک سهل

                          سهل دیدن نفس را جهل است جهل

این شرک خفی و میل مخفی در صورت عدم درمان همچنان رشد می کند، تا انسان ناخودآگاه آن را در جایگاه معبود می نشاند. خداوند متعال، رسول خود را هشدار می دهد که:

«اَرَاَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَویهُ؟(4)»

ای رسول! آیا دیدی آن را که هوای نفسش را خدای خود قرار داد؟

ادامه دارد...

----------------------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : 

telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۳۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(277


« بر موج مهر » تا « اوج سپهر »!



من هر چه « زندان را تنگ تر » و « زندانبان را دَنگ تر » دیدم ،

« آزادی را شیرین تر » و « رهایی را نوشین تر» یافتم.  

خودکامگانی که بر « اریکه قدرت » و « ملیکه سلطنت » آرمیده اند

و « استقرار مطلوب » را در « استمرار سرکوب » می پندارند،

اینان نه بر « سریر کاخ » که بر « سَرِ شاخ » نشسته اند 

و « بُنِ شاخ» می بُرند!

شهریار،« زورقی پویا »است و مردم،« امواج دریا »!

« امواج مردم » می توانند « بی تلاطُم »، 

زورق را از « خیزابه خطر » تا « قصر قیصر »بر فراز دستان مهربان خود برانند

و نیز می توانند آن را در کام خشم خود فروبرند!

بنابراین یک « شهریار خوب » تنها بر « قلوب » فرمان می راند!

آری، آن که « بر موج مهر می نشیند» تا « اوج سپهر را می بیند»!

 

#شفیعی_مطهر
   --------------------------

دَنگ : ابله،احمق،کودن،فرومایه

ملیک : پادشاه،صاحب ملک

----------------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : 

telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۶:۵۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

غرور حاکمان


       عامل مشارکت گریزی شهروندان / 1

 #شفیعی_مطهر
 

کدام خود؟ / 1


تِلکَ الدّارُ الاخِرَةُ نَجْعَلُها ِللَّذینَ لایُریدوُنَ عُلُوّاً فیِ الْاَرْضِ وَ لافَساداً وَ العاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ

ما این بهشت ابدی آخرت را برای آنان قرار دادیم که در زمین اراده علوّ و سرکشی ندارند و حُسن عاقبت ویژه پرواپیشگان است. (قصص، 83)

در وجود هر انسان دو گونه «خود» در تکوین شخصیت او مشارکت دارند؛ یکی «خود حقیقی» یا «خود ملکوتی» و دوم «خود پنداری و خیالی» یا «ناخود».

تکریم شخصیت انسان و تلاش برای حفظ و ارتقای «عزّت نفس» او عاملی برای پرورش و تقویت «خود حقیقی و ملکوتی» است. انسانی که خود واقعی خویش را می یابد و کرامت آن را پاس می دارد، دریچه شخصیت خود را به روی همه کمالات اخلاقی و انسانی والهی می گشاید، و آن که خود پنداری یا حیوانی خویش را تجسّم شخصیت خویش می یابد ، از دنیای غرور، خود خواهی و تکبّر سر در می آورد.

غریزه «حبّ ذات» یا «خود دوستی» اصیل ترین و ریشه دار ترین میل در نهاد هر موجود به ویژه انسان است. این میل، موجد و محور همه تلاش های انسان در همه عرصه های هستی است؛ حتّی میل به کمال که خود پایه و مایة همه فعالیت های انسان است، از مظاهر این میل می باشد. این تمایل طبیعتاً «لذایذ» را جذب، و «آلام» را دفع می کند.

انسانی که در مسیر خود سازی و تزکیه نفس گام ننهاده، در همان مراحل حیوانی سیر می کند. همه عمر او جولان در میدان بین «تغذیه» تا «تخلیه» است. او در همه مراحل هستی نه موجی می بیند و نه اوجی. کمال مطلوب او در خوب خوردن، خوب پوشیدن، خوب شهوت راندن و خوب خوابیدن است.

اما انسانی که خود حقیقی و ملکوتی خویش را می یابد و در راه خود سازی مجاهده می کند، در می یابد که دیگران نیز حقوقی دارند و او موظف و مکلّف به احترام و پاس داشتن حقوق دیگران است.

ادامه دارد...
-------------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : 

telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۱۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(276

 

« مهار قدرت» با « استمرار نظارت »!



من هر گاه خود را در « اوج قدرت » و بر « موج صدارت » می دیدم، 

به « حُباب می اندیشیدم » و از « مرداب می ترسیدم ».  

« قدرت ها چه پوشالی اند »

و « صولت ها چه خیالی »!

انسانی که در آغاز « قطره ای عَفِن » است و در پایان « لاشه ای مُتعَفِن » ، 

در این میان چه « جای تکبر » است و چه « سودای تَبَختُر »؟!

 ذات قدرت نه « سور » دارد و نه « سُرور »!

بل که « باری سنگین » است و « ابتکاری آروین ».

هر « کانون قدرت » خارج از قلمرو «قانون نظارت » 

قطعا به « بیداد می خرامد » و به « فساد می انجامد ».

هیچ انسان تا بدان پایه منزه نیست 

که به « قدرت » برسد و به « شرارت » نگراید.       

تنها راه « مهار قدرت» ، « استمرار نظارت » است!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------------

صولت : سطوت،قدرت،هیبت،قهر،غلبه،حمله در جنگ

لاشه : جسد، حیوان مرده،مردار،پست و زبون

تَبَختُر : با خودنمایی و برازندگی راه رفتن، با ناز و غرور خرامیدن، تکبر و خودنمایی

آروین : آزمایش،تجربه،امتحان

سور : مهمانی،بزم،جشن،جشن عروسی

سُرور : شادشدن،خوشحال شدن،شادی،شادمانی

خرامیدن : راه رفتن به ناز

شرارت : بدی کردن،بدشدن،بدی،فتنه انگیزی،بدکرداری

 -----------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : 

telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۲۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

  کافر دادگر یا مسلمان ستمگر؟! 


 #شفیعی_مطهر


 قطعا هر مسلمان از دیدن تصویر زیر متاثر و مشمئز می شود ؛ زیرا مرد مسلمانی عراقی را می بیند که بر دستان سربازی اشغالگر ، اجنبی و غیر مسلمان بوسه می زند . البته این که فورا او را با اتهامی چون چاپلوسی یا اجبار یا...محکوم کنیم و از کنار مسئله ساده بگذریم ،کار درستی به نظر نمی رسد. باید دل او را کاوید و حرف های نگفته اش را شنید. کسانی که فورا او را محکوم می کنند ، آیا ده ها سال ستم و سلطه جابرانه و خودکامانه صدام و دار و دسته بعثی را احساس کرده اند؟

 چرا باید حاکمان کشورهای اسلامی بلایی به روز مردم مسلمان بیاورند که پس از سقوط ننگین آنان به دست اشغالگران اجنبی مردم بر دست آنان بوسه زنند؟!

اسلام هرگز برای ستمگر مشروعیتی قائل نیست. قیام در برابر ستمگر در تعلیمات اسلام وجود دارد ، حتی در اسلام حاکم کافر عادل بهتر از حاکم مسلمان ظالم است.

 

بوسه یک عراقی بر دست سرباز آمریکایی !! 

عدالت مهم ترین شرط مدیریت سالم است .
عدالت دراداره جامعه از دیانت و اسلامیت واجب تر است.

ما حدیث متواتر نبوی داریم


الملک یبقی علی ااکفر لایبغی علی الظلم .
سخن پیامبر ما این است که حکومت با کفر می پاید، اما با ظلم نمی پاید. به بیان دیگر پیامبر رمز بقای حکومت ها را دادگری دانسته اند نه اسلام مداری و شریعت مداری.

 داستانی تاریخی بگویم. از کتاب الفخری  ابن ِ طِقْطَقى‌ آل‌ طباطبا نقل به مضمون می کنم.  در این داستان تاریخی درس های آموزنده ای برای شرایط فعلی ما نهفته است.

خان مغول در قرن هفتم به بغداد حمله کرد و المعتصم بالله آخرین خلیفه عباسی را سر به نیست کرد.

وی همه علمای مسلمان از شیعه و سنی را جمع کرد و سوالی پرسید که این سوال امروز ما هم می تواند باشد. سوال تاریخی او این بود:

  به من بگویید کدام مقدم است: حاکم مسلمان ظالم یا حاکم کافر عادل؟

 در را به رویشان بست. و تهدید کرد در را نمی گشاید مگر صریحا پاسخ بگیرد. سید بن طاوس فقیهی شیعه بر خاست و گفت: 

 حاکم کافر عادل مقدم بر حاکم مسلمان ظالم است. پرسید: دلیلت؟ فقیه گفت:

  مملکت با کفر می ماند، ولی با ظلم نمی ماند. همان فرمایش پیامبر (ص). این مبنای متین به عنوان سندی رسمی در تاریخ فقهی ما ماند که عدالت مهم تر از دیانت است.

شعار شیعه در تاریخ همیشه عدالت بوده است. فقهای راستین شیعه هیچ گاه از شعار محوری خود حتی در زمان سلطنت شاهان شیعه صفوی و قاجار و پهلوی عقب ننشستند و در کتب فقهی خود ننوشتند که این شاهان چون شیعه هستند، باید مورد تایید قرار بگیرند. بر این امر پافشاری کردند که حکومت باید عادل باشد قبل از هر امر دیگری.  

 در حدیث دیگری می خوانیم:

قیل للامام علی علیه السلام : ایهما افضل الحاکم المسلم الظالم ام الحاکم الکافر العادل ؟
قال علیه السلام : بل الحاکم الکافر العادل لان عدله لنا وکفره له .. واما الحاکم الظالم المسلم فاسلامه له وظلمه علینا 
از امام علی (ع) پرسیدند: کدام بالاتر و افضل هستند حاکم مسلمان ستمگر یا حاکم کافر دادگر؟
ایشان پاسخ دادند:
فرمانروای کافر دادگر برتر و بهتر است ؛ زیرا دادگری کافر دادگر برای ماست و کفرش برای خودش ؛ اما فرمانروای ستمگر مسلمان ، اسلامش برای خودش است و ستمش بر ضد ما !
----------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : 

telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۰۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(275)  

 

« فریادهای خفته » و « استعدادهای نهفته »!

 

  من دل کودکان را « شکوفه زار وفا » و « سرشاز از صفا » دیدم.

کودکان، « دنیای آمال » را در « رویای خیال » می سازند.

نگاهشان نه بی رنگ،که رنگین کمان هفت رنگ ، بل هفتاد رنگ است!

در هر رنگی « فریادی خفته » و « استعدادی نهفته »!

جوانه تُرد نگاهشان « ناز » دارد و « نیاز »!

باید « نازشان را کشید» و « نیازشان را برآورید ».

« نایشان پاک » است و « نوایشان از افلاک ».

کودکان « قامتی همایون » دارند و « قیامتی در درون ».

فردا که « قامت افرازند » ،« قیامت به پا می سازند ».

کودکان ،کوچک اند،اما به « صغارت» شان منگر ، به « رسالت » شان بنگر!

کودکان اگر قطره اند، « صد جویبار شکوفایی در نهان » دارند 

و « هزار چشمه سار پویایی در پنهان».

ظاهرشان را مبین که « بینوا »است؛ 

نونهالان در دل صد « نوا » دارند و در هر « نوا »،« هزار آوا »!

دل کوچکشان « خُرد » است و بلور کرامتشان ،« تُرد »! 

باید « حریم حُرمتشان را بپاییم »

و « حریر حُریتشان را نیالاییم »!

هشدار که دل شان را با « سنگ جفا نشکنیم» 

و با « چنگ خطا نخراشیم »!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------------

آمال : امیدها،آرزوها،آرمان ها (جمع اَمَل: آرزو)

تُرد : تر و تازه،نازک،زودشکن

نای :  گلو،حلقوم

همایون : خجسته،مبارک،فرخ،فرخنده

بپاییم : نگهبانی کنیم،زیر نظر قرار دهیم (پاییدن : زیر نظر قرار دادن)

صغارت : کوچک بودن،خُردشدن،خواربودن،کوچکی،خُردی

حریت : آزادی،آزادگی،آزادمردی،آزادمنشی

-----------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : 

telegram.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۰۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(274)  

 

آیینه عاشقانه


من « بزرگ ترین فرد » و « سترگ ترین مرد » را کسی دیدم 

که در سینه اش « قلبی کودکانه » و « دلی خالصانه » می تپد.  

انسان از « ریشه می روید » ، اما گاه « راه اندیشه را نمی پوید ».

« سینه کودکانه » ، « آیینه عاشقانه  » است.

این« سینه » با « کینه » « بیگانه » است و با مهر، « یگانه »!

« مهر آموزگار » و « سپهر روزگار » 

هر « درسی از باور » و هر « غرسی بارور » را 

که بر « صحیفه دل » و این « صفحه فضایل » بنگارند،

تا واپسین دم حیات « قرین جان » است و « همنشین روان ». 

کودکان « غنچه های نوشکفته زمین » اند و « گنجینه نهفته زمان » .

دلشان « دادخواه » است و چشمانشان پر از « نگاه »!

 کودکان در مدرسه جامعه «دروغ و شرارت » را « می آموزند »

و تجربه « یوغ اسارت » را « می اندوزند »!

بیاییم پنجره ای به « دنیای کودکانه بگشاییم »

و قلب های « آشنای بی آشیانه را نیالاییم »! 

 

#شفیعی_مطهر

 -----------------------------------------

غرس : کاشتن درخت،نهال کاشتن،نشاندن درخت

صحیفه : نامه،ورق کتاب،کتاب کوچک،روزنامه

یوغ : چوبی که هنگام شخم زدن زمین روی گردن جفت گاو می گذارند و گاوآهن را به آن می بندند.

------------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : 

telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۳۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

              اقتدار حکومت به چیست؟

 

#شفیعی_مطهر

 

آیا «اقتدار» برای حکومت لازم است؟ 

اگر حکومت باید «مقتدر» باشد، «اقتدار» آن بر چیست؟ 

آیا سخت گیری حکومت نسبت به مردم و سرکوب مخالفان نشانه اقتدار یک حکومت است؟ 

بدیهی است یک حکومت برای اداره عادلانه یک جامعه قطعاً باید مقتدر باشد. اداره عادلانه یک جامعه بزرگ به ابزارها و اهرم های قوی و نیرومند نیاز دارد. حکومتی که می خواهد حقوق افراد ضعیف و ستمدیده را- بدون لکنت زبان- از چنگ افراد ستمگر و قلدر بگیرد، لزوماً باید مقتدر، نیرومند و قاطع باشد. 

«امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: من این جمله را مکرر از زبان پیغمبر اکرم (ص) شنیدم که:

لن تقدّس امّة حتّی یؤخذ للضّعیف حقّه من القوی غیر متعتع.

هرگز جامعه ای به مقام قداست، به مقامی که قابل تقدیس و تمجید باشد، که بشود گفت این جامعه، جامعة انسانی است، نمی رسد، مگر آن وقت که وضع به این منوال باشد، که ضعیف حقش را از قوی بگیرد بدون لکنت کلمه. وقتی ضعیف در مقابل قوی می ایستد، لکنتی در بیانش وجود نداشته باشد.

این، شامل دو مطلب است: 

یکی این که مردم به طور کلی روحیّه ضعف و زبونی را از خود دور کنند و در مقابل قوی هر اندازه قوی باشد، شجاعانه بایستند، لکنت به زبانشان نیفتد، ترس نداشته باشند، 

دیگر این که اصلاً نظامات اجتماعی باید طوری باشد که در مقابل قانون، قوی وضعیفی وجود نداشته باشد. »

(1)

کلام مولا (ع) بیانگر این حقیقت است که:

1- حکومت باید مقتدر باشد؛

2- اقتدار حکومت به استقرار عدالت اجتماعی و احقاق حقوق مردم است؛

3- در جامعه و حکومت مقتدر، زبان و بیان مردم- به ویژه افراد ضعیف و ستمدیده- آزاد، رسا و گویاست.

«علی (ع) در آن فرمانی که به مالک اشتر نوشته است جمله ای دارد که عین آن در اصول کافی هم هست. به او می فرماید: 

مالک! تو باید به گونه ای حکومت بکنی که مردم تو را به معنی واقعی تأمین کننده امنیتشان و نگهدار هستی و مالشان و دوست عزیز خودشان بدانند، نه یک موجودی که خودش را به صورت یک ابوالهول در آورده و همیشه می خواهد مردم را از خودش بترساند، با عامل ترس می خواهد حکومت بکند.(2)»

در جامعه و حکومت مقتدر، «عدالت» بر صدر می نشیند و «قاطعیت» قدر می بیند. استعدادها شکوفا، و فریاد ها گویا می شود. 

مردم در آن عزیزند. 

در این جامعه اقتدار و قاطعیت در خدمت عدالت و قانون است، نه ابزار اعمال و امیال حاکمان. 

زلال «مهر و مدارا» در کوچه های شهر موج می زند و نسیم «عشق و عدالت» در فضای جامعه عطر آرامش می پراکند. 

روش حکومتی زمامداران اسلامی بر اصل مهر و مدارا استوار، و بر محور عدل و اقتدار پایدار می ماند.

«امیرمؤمنان (ع) برای سردار خود «معقل بن قیس ریاحی» که در رأس 3000 نفر از مداین به طرف شام، قلمرو معاویه می رود، می گوید:

از خدا بترس، خدا را در نظر بگیر و تا دشمن به جنگ شروع نکند، تو شروع نکن. مبادا دشمنی آنان تو را وادار کند که قبل از آن که آن ها را کاملاً دعوت و اتمام حجت کنی ، به زد و خورد مبادرت ورزی.»

این شیوه و روش امام علی (ع) است ، و اما وقتی آلتر ناتیو او، معاویه، می خواهد دستور حمله بدهد، چه می گوید؟ 

او به «سفیان غامدی» که او را مأمور شبیخون به حدود قلمرو حکومت علی (ع) کرده است، می گوید: 

«برو، شبیخون بزن و آدم بکش و اموال را غارت کن که این کارها از لحاظ سیاست بسیار نافع است؛ زیرا اهل عراق می ترسند و دوستان ما که در گوشه و کنار هستند، خوش وقت و دل قوی می گردند و بعضی هم که مرددّ هستند که چه کنند ، به طرف ما خواهند آمد.(3)»

در مکتب اسلام، اساس سیاست و روش حکومت بر مهر و مدارا است، نه تندی و خشونت. 

امام صادق (ع) به «عمار بن ابی احوص» فرمود:

«بر مردم فشار نیاورید. آیا نمی دانی که حکومت داری و روش اداره امور بنی امیّه بر زور و فشار و ستم بود، ولی حکومت داری و روش اداره امور ما به نرمی و مهربانی و متانت و تقیّه و حسن معاشرت و پاکدامنی و کوشش است؟ پس کاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید، رغبت پیدا کنند.(4)»

بعضی از سیاستمداران حاکم گویی فراموش کرده اند که در گفتمان حکومتگری اسلامی، مردم «ولی نعمت» اند و حاکمان در خدمت. آنان پیوسته کارهای اندک خود را به رخ می کشند و از مردم انتظار سپاس و احترام دارند. 

امام علی (ع) در فرمان معروف خود به مالک اشتر می فرماید:

«بر حذر باش از منت نهادن به مردم در قبال نیکی ات به آن ها … پس هر آینه منت نهادن نیکی را تباه می سازد.»

پیام اصلی و نکته محوری همه نهضت ها و انقلاب های یک صد سال اخیر در ایران و جهان، اصل استقرار حاکمیت مردم یا مردم سالاری بوده است. امروزه نیز گفتمان غالب در دنیا، دموکراسی و مردم سالاری است. بی تردید هر حکومتی هر چند مقتدر در جهان تنها در یک صورت می تواند پایدار بماند و ماندگار شود و آن این است که پایه های اقتدار خود را بر اصول مردم سالاری استوار سازد. 

در بینش اسلامی آیاتی چون: «امر هم شوری بینهم» و «وشارهم فی الامر» و نیز اقوال و افعال و شیوه حکومتی پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) بر نقش مهم و محوری مردم در امر حکومت تأکید ورزیدند. 

اما شیوه حکومتی زمامداران خود کامه ای چون بنی امیّه و بنی عباس و … باعث شد که «مردم» فراموش شوند و مردم نیز خود را فراموش کردند. 

بنا براین وقتی بیدارگرانی چون سید جمال الدین اسد آبادی، عبدالرحمن کواکبی (فقیه سوری اهل سنت) و آیت الله آخوند خراسانی و آیت الله نایینی بر حقوق مردم و نقش محوری آنان در حکومت اشاره کردند، بسیاری پنداشتند این افکار وارداتی و غربی است و هیچ ریشه ای در متن آیات، روایات و سنت پیامبر (ص) ندارد! 

سید جمال  نخستین عالم برجسته مسلمان بود که برای تبیین حقوق مردم و شفّاف کردن مرزهای مسئولیت و اختیارات مردم و زمامداران، اولین قانون اساسی ایران را در سفر آخر خود به ایران در سال 1308 قمری (129 سال پیش) نوشت. این تفکر «حقوق مردم» به تدریج در سراسر کشورهای اسلامی رواج یافت. حق حاکمیت ملی و مردمی و صاحب حق دانستن متن جامعه مانند خون تازه ای در رگ های امت اسلامی جاری شد و موجد و منشأ و سرچشمه بسیاری از نهضت های مردمی در ایران و سایر کشورهای اسلامی گردید. بسیاری از روشنفکران اسلامی و عالمان دینی بر آن شدند تا با کاوش در متون اسلامی این حقوق فراموش شده مردم را بازیابند و دموکراتیک بودن شیوه حکومتی اسلام را باز شناسند. 

کواکبی در کتاب مهم «طبایع الاستبداد» و آیت الله نایینی در کتاب «تنبیه الامّه و تنزیه الملّه» فصل تازه ای در این باب گشودند. علمای ثلاثه نجف مرحوم آخوند خراسانی، مرحوم شفیع عبدالله مازندرانی و مرحوم محمد حسین کاشف الغطاء مشترکاً طی اطّلاعیه ای اعلام کردند که:

 «به اجماع علما ، حکومت در عصر غیبت از آن جمهور مسلمین است.» 

از آن پس مسلمانان به فکر افتادند که باید با تدوین «قانون اساسی» به عنوان میثاق مشترک ملت و حاکمیت بکوشند تا حقوق فراموش شده خود را احیا و احقاق کنند.(5)

 علامه اقبال شاعر روشنفکر پاکستانی با الهام از این گفتمان چنین سرود:

خدا آن ملّتی را سروری داد         

   که تقدیرش به دست خویش بنوشت

به آن ملت سرو کاری ندارد          

  که دهقانش برای دیگری کشت

 -----------------------------------------------------------------

 پاورقی ها

1-  استاد مرتضی مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ص82

2-  همان، ص81

3-  با الهام از کتاب «علی از زبان استاد مطهری، نوشتة عباس عزیزی»

4-  استاد دکتر مصطفی دلشاد تهرانی، دولت آفتاب، به نقل از الخصال، ج2، صص354-355

5- با بهره گیری از مقاله «باز اندیشی مسلمانی» نوشتة روح الله یوسفی، همشهری، 17/2/82

 -----------------------------------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : 

telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۱۸
سید علیرضا شفیعی مطهر