سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۵۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(362)   

 

راه رهایی از یوغ جهالت ها

من « خودکامگانی خیره » و « سیه چهرگانی چیره » را دیدم 

که « ایستاده بر کرانه شب » ،ولی با « استفاده از پشتوانه مکتب »،

« بی تاب از روشنگری مهتاب » و « بیزار از تابش آفتاب ». 

چون دستشان به مهر و ماه نمی رسید، 

تا « چراغ مهر» را « خاموش »، و باغ سپهر » را « مخدوش » کنند؛

می کوشیدند تا تصویرشان را در آیینه آب « درهم بریزند»

و این گونه با روشنگری « بستیزند ».

« نورگریزان » و « شعورستیزان »، مرگ خود را 

در « فروغ آگاهی شهروندان » می بینند و در « بلوغ همراهی دردمندان »!

بنابراین تنها راه ،« شکوفایی بلوغ ملت ها »است 

و « رهایی از یوغ جهالت ها»

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

خیره : گستاخ،خودسر،لجوج،سرکش،هرزه

چیره : مسلّط، غالب

مخدوش : تصرف شده، وسوسه شده،خراشیده شده

بلوغ : رسیدن به سن رشد

یوغ : چوبی که هنگام شخم زدن بر گردن گاو می گذارند

 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۰۵:۵۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

 
تبلیغات در عرصه نقد و نظر
 

#شفیعی_مطهر


«یک حکومت مردمی، بدون اطلاعات مردمی و وسایل به دست آوردن آن، یا تراژدی است، یا کمدی، و یا هر دوی آن ها».(جیمز مدیسون)

«حق دسترسی مردم به اطلاعات» برای نخستین بار در قرن   18 در اسکاندیناوی مورد استفاده قرار گرفت و امروز یکی از معیارهای اصلی سنجش آزادی، دموکراسی و توسعه انسانی در کشورهای جهان محسوب می‌شود. این حق در بسیاری از کشورهای پیشرفته و توسعه یافته به صورت قانون به تصویب مراجع مربوطه رسیده و حکومت‌ها امانتدار شهروندان هستند و موظف‌اند هر لحظه که مردم بخواهند، آن را در اختیار آنان قرار دهند.

هم‌اکنون در  50 کشور جهان، حق دسترسی شهروندان به اطلاعات به صورت قانون مصوب، تدوین شده و در حال اجراست و پیش‌بینی می‌شود در آینده‌ای نه چندان دور  به صورت ارزشی جهان‌شمول، مقبولیت عمومی بیابد.


محققان آمریکایی  براساس یک مطالعه جدید تخمین می‌زنند که سالانه به‌طور میانگین به ازای هر انسان ساکن در کره زمین 800 مگابایت اطلاعات در جهان تولید می‌شود (500 M.B معادل  25000 صفحه A4 می‌باشد).

  اطلاعات ذخیره‌شده روی کاغذ، فیلم، دیسک‌های نوری و دیسک‌های مغناطیسی از سال  1999 تا  2004  دو‌برابر شده است. حجم اطلاعات تولیدی هر سال در مقایسه با سال پیش به میزان  30  درصد افزایش یافته است. 

(فصلنامه فرهنگ مشارکت، شماره  37 و   38، سال  82).


در عصری که آن را «عصر اطلاعات» نامیده‌اند، حجم عظیم اطلاعات هر راه و روزنی که می‌یابد، سیلاب‌‌وار جاری می‌شود.‌ رسانه‌های دیداری، شنیداری، نوشتاری  نوین،  عرصه عرضه و ارائه این حجم عظیم است. رسانه‌ها،‌ امتداد ذهن و اندیشه انسان‌ها هستند.

اثربخشی شگرف و تحول آفرینی ژرف رسانه‌ها، متولیان اطلاع‌رسانی، از‌ جمله تولید‌کنندگان کالاهای فرهنگی، صنعت، گردشگری، اقتصادی را بر آن داشته تا از این امکان اثرگذار سود جویند. نوآوری چونان خونی تازه در رگ‌های روزگار جاری می‌شود و جوامع بشری را حیات می‌بخشد. اگر در جامعه‌ای، نوآوری با مقاومت روبه‌رو شود، آهنگ توسعه صفر می‌شود. بهره‌گیری از پدیده‌های نو در عرصه‌ رسانه‌ای نیاز روز و ضرورت زمان است. فعالان عرصه تبلیغات نیز خود را محق می‌دانند تا در حوزه فعالیت خود از این موهبت مدرن بهره جویند.

 نوآوری از یک سو و مقوله «هنر» از سوی دیگر دو عامل شتاب‌دهنده و اثر‌بخش در دنیای تبلیغات است. هنر شکوهمند‌ترین کلام برای بیان احساس بشری است. به قول نیچه : 

«اگر هنر نبود زیر بار حقیقت در هم می‌شکستیم». 

در این بخش، سوداگرانی موفق‌ترند که این دو عامل را بهتر و بیشتر به کار گیرند،  اما نکته‌ای که در این عرصه کمرنگ و منفی است، «ارزش‌گزاری»  محتوای پیام‌های اصلی تبلیغی است.


در جامعه ما این بخش متولی ندارد. عدم ارزش‌گزاری در عرصه تبلیغات، دغدغه اصلی هر ارزشمدار کمال‌گر است. اخیراً  در یکی از روزنامه‌های صبح مقاله‌ای با عنوان «تبلیغات منفی» این دغدغه بحق را در یک پیام تبلیغاتی «به سواحل ترکیه سفر کنید» پی می‌گیرد و فساد مشهود در آن سواحل نه‌چندان زیبا را به نقد می‌کشد. ما در اینجا درصدد نقد یا نفی یا پاسخگویی آن مقاله نیستیم، که در بسیاری از موارد خود را  با دغدغه ایشان سهیم می‌دانیم.

اما تذکر چند نکته را از باب «و ذکر فان‌الذکری تنفع المؤمنین» (ذاریات  55)  به عرصه داوری پژوهشگران عرضه می‌داریم:

1 - ارزش‌گزاری و جهت‌دهی محتوای پیام‌های بازرگانی در همه رسانه‌ها، از جمله بیلبوردها دغدغه مشترک همه ماست. همه رسانه‌های پرنفوذ از جمله رسانه ملی که با صرف هزینه‌های بسیار سنگین، صدها آیتم و هزاران ساعت برنامه ارشادی و اطلاع‌رسانی در باب تنویر افکار عمومی و افزایش آگاهی مخاطبان تهیه و پخش می‌کنند،  اما در کنار آن و در لابه‌لای برنامه های آگاهی‌بخش، صدها آگهی بازرگانی پخش می‌کنند که گاه نافی و خنثی‌کننده پیام‌‌های مفید بهداشتی خود آن هاست. مانند تبلیغ چیپس و پفک و بخاری‌های بدون دودکش در کنار پیام‌های بهداشتی مبنی بر زیان‌آور بودن آن ها برای سلامت و بهداشت انسان، یا صدها تبلیغ خرید و فروش وام بانکی با وجود تصریح بانک‌ها مبنی بر غیرقانونی بودن آن ها.


2 - ما نیز چون نویسنده محترم آن مقاله بر این باوریم که هر نوآوری به‌صرف نوآوری نمی‌تواند عامل ارزش باشد، اما این گونه نیز می‌اندیشم که «مدرنیزاسیون» (مدرن شدن ابزار) باید با «مدرنیته» (نواندیشی) همراه و هماهنگ باشد. در دنیای امروز،  نمی‌توان از آخرین و جدید‌ترین  ابزارها و وسایل مدرن بهره جست، اما در اندیشه و تفکر در قرون وسطی سیر کرد.


3 - نویسنده محترم مقاله، محتوای یک پیام تبلیغ بازرگانی مبنی بر «سفر به سواحل یک کشور» را مورد نقد و بحث قرار داده، نفس این پیام را از مصادیق تهاجم فرهنگی دانسته است. در اینجا چند سؤال  مقدر ذهن نقاد و طبع وقاد انسان را به چالش فرا می‌خواند:


الف- قرآن کریم حداقل در  14 مورد با لفظ «اولم یسیروا... افلم یسیروا فی‌الارض...» و «سیروا فی‌الارض فانظروا... انسان‌ها را» به گردش و جهانگردی فرا‌می‌خواند.به نظر می رسد خداوند در این فراخوانی قید و بندی مبنی بر چگونگی «محل سیر» و مقصد جهانگردی مشخص نفرموده است و مسئله سیر در زمین علی‌الاطلاق مورد تأکید قرار گرفته است.


ب- امروزه صنعت جهانگردی  و توریسم از بالاترین منابع درآمدی کشورهای توریستی است.

همین کشور مورد  اشاره سالانه حدود نیمی از درآمد نفت ما را از محل توریسم کسب می‌کند؛ در حالی که جاذبه‌های توریستی آن بیش از کشور ما نیست. کشور ما یکی از ده کشور توریستی جهان است و بالقوه می‌توانیم بیش از نیمی از درآمد نفت را از محل جهانگردی به دست آوریم (حدود سالی بیش از  20 میلیارد دلار) ما نیز چون نویسنده محترم متأسفیم که چرا متولیان فرهنگی و گردشگری ما در این زمینه سرمایه‌گذاری و تبلیغ لازم را معمول نمی‌فرمایند.


ج- متولی این  بیلبوردهای تبلیغاتی کیست؟ و چه نهادی مسئولیت نظارت بر این پیام‌ها را برعهده دارد؟ و گزارش فعالیت های آنان کی و کجا به مردم عرضه می‌شود؟ به هر صورت،  مردم حق دارند بپرسند عوارض و مالیات‌هایی که می‌پردازند، چگونه و در چه راه‌هایی هزینه می‌گردد. بنابه بررسی این نگارنده،  سازمان زیباسازی شهرداری تهران عهده‌ دار این مسئولیت  است.

  شهروندان قدرشناس تهرانی ذیحق هستند که بدانند عوارض پرداختی آنان به شهرداری در کجا و چگونه هزینه می‌شود.  بنابراین شایسته است سازمان زیباسازی گزارشی مفصل از فعالیت‌های فرهنگی در حوزه مسئولیت خود را در مطبوعات کشور منتشر کند، تا شهروندان عزیز با رغبت بیشتر وظایف همکاری و مشارکت خود را با خدمتگزاران خود در شهرداری پذیرا گردند.


منابع:


1 - کیهان: 16/10/85
2 - روزنامه جمهوریت چاپ آنکارا نوشت: ترکیه با رشد 21 درصد، صنعت جهانگردی خود رده هشتم جهان را کسب کرده است. ارزش افزوده بخش جهانگردی ترکیه نقطه عطفی برای اقتصاد این کشور است.

 ترکیه سال به سال، شمار توریست‌های خارجی خود را افزایش داده و عنوان کشور سریع‌الرشد مدیترانه را ازآن خود ساخته است. ترکیه  در سال 2010 شمار توریست‌های خود را به ‌30 میلیون نفر و درآمد آن را به 30 میلیارد دلار افزایش داد .
  

 گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(361)  

 

« مدیر نالایق » ، « اسیر متملِّق »!

من هر احمقی را دیدم ،

به دنبال « احمقی بزُرگ تر» و « ابلهی ستُرگ تر » می گشت،

  که او را « بستاید » ،تا در سایه سارش « بیاساید ».  

بنابراین چه احمق اند « ستایشگران متملِّق »!

و چه احمق ترند « ستایش پذیران نالایِق »! 

هیچ عاملی « ذلّت بارتر از چاپلوسی » 

و « خفّت بار از دست بوسی » نیست.

تملُّق،« بنای بنیادین بشریّت » را « پریشان » 

و « بنیاد پولادین انسانیّت » را « ویران » می کند!

« متملِّق » را به « خاک ذلّت » می نشاند 

و « نالایق » را به « مغاک مذلّت »!

  این « مدیر نالایق » است که « اسیر متملِّق » است.

او « اسیر حقارت » است و این در « زنجیر اسارت »!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

 مغاک : گودال،جای فرورفته و گود

مذلّت : خوارشدن ،ذلیل شدن، به پستی گراییدن،خواری

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۱۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(360)

 

  ما زنده از آنیم که آرام نداریم... 

 

 

من زندگی بدون « کار و تلاش » حتّی برای « کسب معاش » را 

مرگ پیش از « مُردن » و پَرپَر شدن پیش از « پژمُردن » دیدم.

« تلاطُم رودِ زندگی » در « ترنُّم سرودِ ارزندگی » تجلّی می یابد.

آن گاه که این « رود » از « جوش » وامانَد 

و این « سرود » از « خروش » درمانَد، 

« جمع جان به فراموشی درآید» 

و « شمع شان به خاموشی گراید»!

 ما زنده از آنیم که آرام نداریم

موجیم که آسودگی ما عدم ماست (اقبال لاهوری)

« موج تا می تازد » ، « بر اوج می نازد »؛

اما آن گاه « رام می میرد » که « آرام می گیرد »!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

تلاطم : به هم خوردن، به هم برآمدن،به یکدیگر خوردن

ترنُّم : سراییدن، سرود،آواز،نغمه

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۰۵:۴۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

 تحمُّل رنج برای آگاهی ملت! 


#شفیعی_مطهر

 

امروز سالروز کودتای تلخ ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است . تنها این سخن زنده یاد مادر دکتر مصدق را مرور کنیم و...

 

"ازدکتر محمد مصدق پرسیده اند: 

چه عاملی باعث شد نفت راملی کنی؟

گفته است: "سخن مادرم که می گفت:

پسرم ارزش هر فرد به اندازه  رنج هایی است که برای ملتش می کشد".

 

این دوبیتی هایم را تقدیم می کنم به زنده دکتر محممد مصدق!

روح و روانش شاد!

و نام و یادش گرامی باد!

 

غم من

 

     در کنج دلم ظلـــمت غم جایگزین شد

     جای شعف و شادی و امید غمین شد

     ویرانه نمـــــودم دل آباد و خــــــوشم را 

     اما غم من نرفت و ویرانه نشـــین شد 

      الماس اشک 

 

   امشب گرفته غم دل چـــــون آبگیـــنه ام

   گویی فلک گرفته به دل بغــــض و کینه ام

   سر می نهم ز درد چو بر شانه های شب

   الماس اشک می شکند سنگ سینه ام 

 

     ققنوس 

 

    بسوز امروز ای قُقنوس مظلوم !

   که از سوز تو عـــدل و داد خیزد

   به فـــردا از دل خاکـــــــستر تو

     هــــــزاران خوشه فریاد خیزد

                                                  (سراینده :شفیعی مطهر)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(359)

 

« صفای کودکانه » و « جفای بزرگسالانه » !

 

من « سیمای زیبای خُدا » و « صفای والای هُدا » را 

هم در« آیینه دل کودکان » دیدم 

و هم در « گنجینه ذهن بزرگسالان »؛ 

اما سیمای خدای دل کودکان را « بسی نیک تر » 

و به حقیقت « نزدیک تر » دیدم. 

آیینه دل کودکان « صاف تر » است و « شفّاف تر »؛

بنابراین در آن « بُلوغ حَق » ، « رَخشان تر » است و  

و « فُروغ فَلَق  » ، « درخشان تر »!  

« بشوییم جفای بزرگسالانه » را

و « بجوییم صفای کودکانه » را !

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------  

والا : بلند، ارجمند، بزرگ قدر، شریف، نجیب، عزیز، گرامی، شایسته

هُدا : راستی، رستگاری، راه راست

بلوغ : به کمال رسیدن ،بالغ شدن

رخشان : درخشان،رخشنده، درخشنده، تابان

فَلَق : سپیده دم،بامداد 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

یک نامه تاریخی با دغدغه های مدرنیسم
 

این نامه به تاریخ چهاردهم شهر ذی الحجه الحرام سال  1294 قمری (143 سال پیش)توسط ناظم الملک در لندن تحریر یافته و به عنوان نامه های رسمی به تهران ارسال شده است.


در پشت آخرین صفحه آن ناصرالدین شاه به خط خود نوشته است:


ان شاءا … تعالی این پاکت را در حضور ملکم خان باز نمایید و خوانده شود،در ایران فهمیده نمی شود.

متن نامه چنین است:

جناب رفیق !فدایت شوم. می خواهید بدون طول و تفصیل بنویسم که چه باید کرد؟

جواب بنده از این قرار است:

از خلق فرنگستان صد کرور پول بگیرید و از دول فرنگستان صد نفر معلم و محاسب و مهندس و صاحب منصب و...بخواهید.
 
این صد نفر معلم و صاحب منصب را در تحت ده نفر وزیر ایرانی مأمور نمایید که  وزارتخانه ها و کل شقوق اداره دولت را موافق علوم این عهد نظم دهند.

از ممالک فرنگستان بیست کمپانی بزرگ به ایران دعوت نمایید و به آن ها امتیازات بدهید که صد کرور تومان دیگر به ایران بیاورند و مشغول شوند به احداث معظم که در زبان فارسی اسم هم ندارند.

و به توسط این کمپانی ها راه های آهنی ایران را از چندین جا شروع کنید.

در هر یک از ممالک ایران بانک های تجارتی و بانک های ملکی و بانک های زراعت بسازید.

معادن و آب ها و جنگل های ایران را موافق همان اصول که در جمیع دول معمول است، به کار بیندازید.

دیوانخانه های تجارتی ما را موافق قواعدی که مقتضی تجارت این عهد است، نظم بدهید.

رسوم و شرایط تقسیم و تحصیل مالیات ما که الآن از جمله علوم عمیق دنیا شده است، موافق این علوم تغییر و  ترتیب تازه بدهید.

گمر ک های داخله ما را به کلی موقوف نمایید.

یک اداره مخصوص ترتیب بدهید از برای خالصجات ما به توسط این.

مسئله پول ایران را که یکی از اسباب ناگزیر زندگی ملت و الآن معایب آن علاوه بر خرابی تجارت مایه افتضاح دولت شده است، نظم بدهید.

هزار نفر شاگرد به فرنگستان بفرستید .نه این که مثل سابق هر کدامی دو سه زن بگیرند.

بلکه تا ده سال در مدرسه های آنجا محبوس بمانند، به طوری که ثلث آن ها در زیر کار بمیرند و باقی دیگر آدم شوند. اصول کار این ها هستند.کارهای کردنی این ها هستند.

تنظیماتی که فرنگستان از سفر همایون متوقع بود، این ها هستند.

شکی نیست که اگر کسی جرأت بکند و این مطالب را در مجلس وزرای ما به زبان بیاورد، همه متفقاً حکم بر سفاهت گوینده خواهند کرد و لیکن جناب شما که در حق بنده هنوز فی الجمله حسن ظنی دارید ،باید در اینجا بعضی توضیحات را به دقت گوش بدهید.

خیالات و کارهای فرنگستان عموماً به نظر ما اغراق و عجیب و بی معنی می آیند.
چرا؟سببش این است که ما در ایران هوش و ذهن و فراست طبیعی خود را با علوم دنیا به کلی مشتبه کرده ایم.جمیع آن مطالب علمی را که عقلای سایر ملل به جهت تحصیل آن عمرها صرف می کنند، ما می خواهیم درایران بدون هیچ زحمت و به هوش و ذهن طبیعی خود در آن واحد درک کنیم. این طرز تحقیق ما یک وقتی چندان عیب نداشت .اما حالا به کلی معیوب است.

کارهای دنیا یک وقتی ساده بود و هر کس معنی آن ها را به حکم هوش و ذهن طبیعی می توانست به سهولت درک نماید.
مهندسی عهد هوشنگ، حسابدانی حسن صباح و وزارت کریم خان زند چندان عمق و امتیازی نداشت که فراست طبیعی نتواند معنی آن ها را بفهمد و لیکن در این عهد تازه به واسطه ترقیات علوم چندان اسباب و معانی عجیب بروز کرده که هوش طبیعی بدون علم کسی هرگز قادر به ادراک آن ها نخواهد بود.

هوش و ذهن بی علم چگونه می تواند بفهمد که محالات تلقراف و تصویر عکس را چطور ممکن ساخته اند.

هوش و ذهن مستوفی های کابل چطور می تواند قبول کند که در فرانسه دو سه نفر وزرای خود را در یک سال دوهزارکرور پول قرض کردند.

این ها مطالبی هستند که به جهت فهمیدن دقایق آن ها یک عقل سلیم باید اقلاً سی سال مشغول چندین علوم مختلف باشد.

ما در ایران از جمیع آن علوم تازه که قانون به کارهای فرنگستان دارد ،بی خبر هستیم .یعنی در هیچ مدرسه ای و در هیچ کتاب آن علوم را درس نخوانده ایم. ولیکن این بی عملی ما هیچ تقصیر نیست.

وزرای سایر دول نیز از اغلب این علوم بی خبر هستند. تکلیف وزرا به هیچ وجه این نیست که دارای جمیع علوم باشند. نکته واجب این است که هوش و ذهن شخص خود را با علوم دنیا مشتبه نکنند.

در انگلیس یک دستگاهی هست که قدرت و امنیت و جان و ملت انگلیس بسته به آن است و این دستگاه عبارت است از وزارت بحریه.

در این اوقات انقلاب و احتمال جنگ عمومی خواستند این دستگاه را محکم تر و معتبرتر کنند. چه کردند؟ یک شخصی را آوردند وزیر بحری کردند که هرگز در خدمات بحریه و عسکریه نبوده و از اوضاع دریا و کشتی اصلاً اطلاعی ندارد. به همین طور اغلب می بینیم بر سر دستگاه های بزرگ چنان آدم ها مأمور می شوند که از علوم مخصوصه آن دستگاه به هیچ وجه بویی نشنیده اند. با وصف وزرای بی ربط ، چطور می شود که نظم امور این ها ساعت به ساعت در ترقی است؟ سببش همان است که عرض کردم.

وزرای فرنگستان هوش و ذهن خود را با وسعت علوم دنیا مشتبه نمی کنند.

هر علمی را که در مدرسه تحصیل نکرد ه اند ،بدون خجالت می  گویند ما این علوم را نخوانده ایم و به حکم این اعتراف حکیمانه همیشه تحقیق مسائل عمده را رجوع به اصحاب علم مخصوص می نمایند.

برخلاف این رسم فرنگستان، ما در ایران تحقیق جمیع مسائل را منحصراً رجوع به هوش و ذهن شخصی خود می کنیم.

در هر کار هوش و سلیقه شخصی خود را حَکَم مطلق قرار می دهیم. علم و تحصیل از برای ما هیچ است. مسائل علمی که از آن عمیق تر و مشکل تر نباشد ،حکم آن را در آن واحد جاری  می کنیم. هیچ لازم نیست از وزرای ما بپرسند که این علوم و کمالات را در چه زمان و در چه کتاب تحصیل کرد ه اید. چون هوش و ذهنی که دارند کافی است. جمیع علوم را نخوانده می دانند.   "نمی دانم" و" نخوانده ام "در زبان ایشان کفر است. دانستن جزو منصب است. خیال می کنند که اگر احیاناً در یک مسئله بگویند نمی دانم، شأن و منصب شخص آن ها به کلی خواهد رفت.

قسم می خورم که در میان این صد نفر فرنگی که در تهران هستند، یک نفر نیست که جرأت بکند بگوید من اکونومی پولتیک می دانم، اما جمیع اهل درب خانه ما کل این علوم را در سینه خود مضبوط دارند.

اگر از سفرای انگلیس و فرانسه بپرسید: بانک را چطور ترتیب می دهند؟ یقیناً بلاتأمل جواب خواهند داد که این مطلب علوم مخصوص لازم دارد و ما نخوانده ایم و نمی دانیم. اما اگر این مسئله را رجوع به مجلس وزرا نماییم ،نه تنها جمیع وزرا بر کل دقایق آن احکام قطعی جاری خواهند کرد ،بلکه فراش های خلوت ما نیز جمیع معایب آن رادر آن واحد خواهند شکافت.

ارسطو که یکی از اعاظم عقول دنیا محسوب می شود، هرگاه حالا زنده بشود با جمیع عقول خود نمی تواند بدون تحصیل علوم تازه بفهمد استقراض دولتی یعنی چه، اما شهاب الملک مرحوم و امثال غیر مرحوم او با علم نخوانده همه نکات این علم را کاملاً می دانند.

دول فرنگستان به جهت ترقی علوم اکونومی پولتیک کرورها خرج می کنند و چندین هزار نفر عمر خود را در تحصیل این علوم تلف می نمایند تا این که چند نفر اکونومیست پیدا می شوند.

در ایران هیچ احتیاج به این نقل ها نیست. ما همه اکونومیست کامل هستیم. بانک و را ه آهن و علوم مالیه و علوم اداره همه در نظر ما مثل آب سهل و روشن است.

مادامی که در ایران وضع تحقیق ما این است، مادامی که وزرای ما همه علوم را نخوانده می دانند ،بدیهی است که در ایران هیچ کار تازه ممکن نخواهد بود.

پس چه باید کرد؟

اولاً آن فضول های احمق که می گویند ما همه این کارها را فهمیده و همه این علوم را می دانیم -باید آن ها را ازمجلس وزرا بیرون کرد.

ثانیاً آن اشخاص باشعور که می گویند ما از این علوم بی خبر هستیم ،ولی اجرای این کارها را موافق عقل از برای ایران واجب و ناگزیر می دانیم- باید دست این اشخاص را بوسید و ایشان را مأمور کرد که این قبیل کارها را مجرا بدارند.

سرتان را به تأسف حرکت می دهید و آهی می کشید که این ناظم الملک ساده لوح چرا به این شدت از اوضاع ایران بی خبر است.

مضمونی که می خواهید به من جواب بنویسید این است که: ای رفیق اینجا ایران است. اینجا ملک اسلام است .(صد باد صبا اینجا بی سلسله می رقصند). مستوفی ها صد نوع مضمون خواهند گفت، علما پوست ما را خواهند کند.

این تعرضات کهنه حالا دیگر واقعاً بدتر از فحش است.

هرگاه این کارها که ذکر شد به دین اسلام به قدر ذره  ای مخالفت داشته باشند، یا به دستگاه علما سرمویی ضرر برسانند، یا از مداخل و اعتبار مستوفی ها چیزی کم بکنند، ایراد شما به جا می شد و لیکن در نیم ساعت می توان مثل آفتاب روشن کرد که مصلحت ملا و مستوفی و خیر دین و دولت در اجرای این کارها و مجبوراً و منحصراً بسته به این کارهاست.

با صد کرور سرمایه و با آن تدابیر معجزنما که سایر دول را غرق نعمت کرده در دو سال محصولات ایران سی چهل مقابل بیشتر خواهد شد.
یعنی حالا هر قدر غله و ابریشم و تریاک و تنباکو به عمل می آید ،سی چهل مقابل بیشتر شده (مالیات ایران هم سی چهل مقابل زیادتر خواهد شد) و آن وقت ملا و مستوفی، رعیت و لشکر، نوکر و پادشاه در جمیع امور خود، چنان وسعتی پیدا خواهند کرد که از تصور حالت امروزه خود وحشت نمایند.

مطلب را بیش از این شرح نمی دهم.

به سلیقه بنده کارهای کردنی عبارت از همان چند فقرات است که ذکر شد.

هر گاه این کارها را به میزان ذهن و فراست شخصی خود بسنجیم ،شکی نیست که همه معیوب و مضر و بی معنی و محال به نظر خواهد آمد.
اما هر گاه این کارها را از روی علوم معینه تحقیق کنیم، بلاتأمل تصدیق خواهیم کرد که اجرای آن ها سهل و طبیعی و موافق دین اسلام و متضمن نجات دولت است.

معنی این کارها خواه مقبول خواه مردود و اجرای این کارها خواه مشکل، خواه آسان جان مطلب این است که خارج از این کارها هرچه بکنید در فرنگستان بی معنی و جز بازیچه و اسباب تمسخر و مایه تضییع عمر دولت نخواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(358)  

 

« قدرت » درچنبره « نظارت »!



من پنج نسل از روسای « جمهور » از کشوری « مغرور » را دیدم. 

ما آنان را « نماد همه لغزش ها » و « نمود همه ضد ارزش ها » می دانیم!

اما آنان هنوز « دست در دست یکدیگر » و « پای در راه اعتلای کشور »نهاده 

برای حفظ « آزادی وطن » و « آبادی میهن » خود می کوشند.  

آنان از « هر حزب و نهاد » و با « هر اندیشه و اعتقاد » 

برای خدمت به میهن خود در « کنار » هم اند،نه در « انکار » هم!

آنان ،مخالف را نه « عامل دشمن »،که « مکمّل خویشتن » می دانند

و مخالف نیز قدرت را « نقد » می کند، نه « نفی »!

اما چرا در میهن ما هر کس « مهار دولت را در کف می گیرد »،

« انحصار قدرت را هدف می گیرد »؟

او خود را « خادم » و همه گذشتگان را « خائن »می نامد؟!  

من هیچ « انسان » و « پارسای زمان » را آن قدر منزّه ندیدم 

که به « قدرت و دولت » فراتر از « نظارت ملّت » برسد و فاسد نشود!  

هیچ انسان « خودساخته » و « خداشناخته » وجود ندارد 

که قدرت مطلق او را به « فساد نیالاید » و به « استبداد نگراید»!

 قدرت باید در « چنبره نظارت » باشد،نه در « گستره غارت »!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------

منزّه : پاک کرده شده،پاک،پاکیزه

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۰۶:۰۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

 به سوی نابودی جنگل ها !! 

 

در دو دهه اخیر بیش از ۱۴ هزار هکتار از جنگل های شمال در هر سال تخریب شده اند . سالانه بیش از ۱۰۰ هزار هکتار از جنگل های غرب کشور تخریب می شوند . طی ۳۰ سال گذشته ۶۰ میلیون هکتار از جنگل ها ی کشور تخریب شده است . مساحت کل جنگل های کشور اکنون ۱۲ میلیون و ۴۰۰هزار هکتار است . مساحت مراتع از سال ۵۷ تا ۷۴ از ۱۴ میلیون هکتار به ۳/۹ هکتار رسیده است .

معاون سازمان حفاظت محیط زیست گفت :روند تخریب منابع طبیعی به ویژه جنگل ها و مراتع امروزه در کشور بسیار نگران کننده و بحرانی است . امروزه منابع طبیعی کشور در آستانه سقوط و مرگ قطعی قرار دارد ! وسعت جنگل ها ی کشور از ۱۸ میلیون هکتار به ۴/۱۲ میلیون هکتار کاهش یافته است وتنها دو میلیون هکتار از جنگل ها ی شمال،جنگل واقعی است. امروز هر ارگان ،نهاد و دستگاهی که به زمین نیاز داشته باشد، از منابع طبیعی می گیرد !

طبق آمار رسمی ارائه شده از سوی حفاظت محیط زیست در تاریخ ۱۶/۳/۷۸به هیئت دولت ، هر ۵ سال یک میلیون هکتار جنگل از بین می رود . هر سال یک میلیون هکتار از مراتع نابود می شود . در سال ۱۴۱۰ (یعنی ۲۳ سال دیگر )جنگل های شمال از۹/۱ میلیون هکتار به صفر خواهد رسید !!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(357) 


« حیات » و « حرکت »؟!

من هر دوچرخه و موتورسیکلتی را دیدم 

تا در حال حرکت بود، 

نه به سوی چپ سقوط می کرد و نه به سوی راست ؛ 

اما چون از حرکت « بازمی ایستاد » و از « تاخت و تاز می افتاد »، 

فورا سقوط می کرد!

بنابراین دانستم که سقوط در « ایستایی » است، نه در « پویایی ».

« استمرار حیات » در « گردون » بودن است

و « استقرار ممات » در « سکون »ماندن!

« پایایی » در « پویایی » تبلور می یابد 

و « میرایی » در « ایستایی »!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------

گردون: گردنده، گردان

استقرار : قراریافتن، پابرجاشدن، آرام یافتن،آرام شدن

ممات: مرگ،موت

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۰۵:۲۲
سید علیرضا شفیعی مطهر