سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۳۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

   هر پگاه نو  با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 860)

 

«کلامِ نهانی» و «پیامِ پنهانی» 

 

شهریارانی که با «گوشی گران» و «هوشی نگران»

و «کیاستی خام» و «سیاستی ناکام» ،

از شنیدن «کلام گویا» و «پیامِ پویا»ی مردم ناتوان اند،

ناگزیر هرگونه «راه صلاح» و «نگاه اصلاح» را می بندند؛

در نتیجه «راه درمان، مسدود» و «اصلاحگران، مطرود» می شوند؛

بنابراین برای مردم تنها «انتخاب»،«انقلاب» است!

برای مردم، انقلاب نه یک «گزینه مطلوب»،که یک «هزینه معیوب» است.

انقلاب نه یک «اعتقادِ تحصیلی»،که یک «رویدادِ تحمیلی» است.

در هر انقلاب «برساخته ها ،ویران» و «پرداخته ها،پریشان» می شود!

چه بسیار مردم ناگزیر با «اتلاف مایه ها» و «اسراف سرمایه ها»،

با «راژمان ها می ستیزند» و «بنیان ها را فرومی ریزند».

«چه رنج ها به باد» می رود و «چه گنج ها به بیداد»!

در هر انقلاب ،«پیروزی» لزوما به معنی «بهروزی» نیست!

معمولا «مبارزان دیروز» و «انقلابیون پیروز»،

با «زمینی سوخته» و «سرزمینی افروخته»رو به رو هستند،

که همه «ستون های فرسوده» و «کانون های شالوده» را

باید «بازسازی» و «نوپردازی» کرد.

امّا اگر «نسیمی از درایت» و «شمیمی از عقلانیت» 

بر «شامِ والی» و «مشامِ اهالی» بوَزَد،

هوشمندانه «گوش ها را تیز» و «هوش ها را تجهیز» می کنند

و «کلامِ نهانی» و «پیامِ پنهانی» مردم دردمند را می شنوند

و پیش از «وقوعِ واقعه» و «طلوعِ طالعه»،

«انفجار» را «جار» می زنند

و از «سیلاب ویرانگر»،«آب بهره ور» جاری می سازند!

 آن گاه خردمندانه چون مهر بر «فرازِ آسمان می درخشند»

و بر «جهان و جهانیان،جان می بخشند»!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

کیاست: زیرکی،هوشیاری

مطرود: رانده شده،دورکرده شده

معیوب: عیب دار،ناقص و نادرست

تحصیل: حاصل کردن،فراهم آوردن،به دست آوردن

راژمان: نظام،سیستم

افروخته: شعله ور  

درایت: دانستن،دریافتن،آگاهی داشتن

شالوده: بنیاد،پی دیوار،طرح و نقشه

شمیم: بوی خوش

والی: فرمانروا،حاکم،استاندار،صاحب امر و اختیار

طالع(طالعه): طلوع کننده،برآینده،بخت،اقبال

جار: فریاد،داد(جارزدن:مطلبی را با آواز بلند در کوچه و بازار به مردم اطلاع دادن)

 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۳۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

    هر پگاه نو  با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 859)

 

«نواله ای نان» و «جُرعه ای جان»

 

من «مظلومانی خاموش» و «محرومانی دستفروش» را دیدم

که نه تنها «دست ها»،که همه «هست ها»ی خود را می فروختند،

تا برای خانواده خود «نواله ای نان» و «جُرعه ای جان» فراهم آورند.

دستفروش ممکن است «سَدِّ معبر» کند،ولی «رَدِّ منبر» نمی کند!

 «مدیران راستاد» و «امیران اقتصاد»،

که «کانِ روزی» و «دُکانِ بهروزی» او را درهم می کوبند،

آیا برای او «شغلی شرافتمندانه» و «اشتغالی آبرومندانه»فراهم کرده اند؟

هر دستفروش اگر برای «اشتغال»،معبری را «اشغال»کند،

قطعا نه «راحم»،که «مُزاحم» است،

ولی مسئولیت آن نه بر عهده «دستفروش بی حمایت»،

که بر دوش «مدیران بی کفایت» است که نتوانسته اند برای او

«شغلی شایسته» و «اشتغالی بایسته» فراهم آورند.

هر جامعه آن گاه «راه رشد و رویش را می پیماید»،

که هر شهروند بتواند«پایِ پویش را بگشاید». 

آن«توده»ای «ستوده» است،

که بر«انگیزش از شالوده» و «ارزش افزوده»ببالد .

وظیفه «شهریار» است که برای هر «شهروند»،

«فُرصت اشتغال» و «نُصرت فعّال» ایجاد کند،

تا او بتواند همواره بر «امیدِ آیش» و «تولیدِ ارزش»بیفزاید.

هر شهروند،بالقوه یک «جذرِ رویا» و «بذرِ پویا» است.

این شهریار است که می تواند با «کیاستِ استعدادی» و «سیاستِ اقتصادی»،

از این «جذرها» و «بذرها»،

«جنگلی بهارآفرین» یا «حَنظَلی از نفرت و نفرین» بسازد!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

نواله:لقمه،توشه،گلوله خمیر

راستاد: وظیفه،مستمری،جیره،مواجب ماهانه

کان: معدن

راحم: رحم کننده، مهربان، بخشاینده

توده: انبوه مردم

شالوده: بنیاد،پی دیوار،طرح و نقشه

نُصرت: یاری،کمک،پیروزی

آیش: بارورشدن،میوه دادن

جذر:  ریشه،بیخ،اصل

رویا: روینده،رشدکننده

حَنظَل:میوه ای بسیار تلخ مثل هندوانه کوچک تر از نارنج و زردرنگ

 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۳۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

  هر پگاه نو  با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 858)

 

«توده خواب» و «سوده سراب»!

 

«دردآمیزتر» و «فاجعه انگیزتر» 

از «گرسنگی نانِ همیشه»،«گرسنگی فکر و اندیشه» است.

آن،از «حیات جان می کاهد»و این،«ممات جهان را می خواهد».

گرسنگی نان و تشنگی آب برای «ناس» ،«قابلِ احساس» است،

ولی فقیرِ فکری، «فَرناس» است و «فاقدِ احساس».

او نه «بودی» احساس می کند و نه «کمبودی»!

نادان، «سیرِ سَرخوش» است و «اسیرِ توحُّش».

او «رانده از سهلِ شب» و «مانده در جهلِ مرکّب»است.

در «دنیای بی خبری» و «هیولای بی بصری»،  

«اساسِ خوشی» را در  «احساس سرخوشی» می پندارد.

چون «امیدِ فهم» ندارد،«مُریدِ وهم»می شود.

و چون در «دنیای استدلال»،«لال» است ،

در «رویای خیال»،اسیرِ «قیل و قال» است.

«نُطق»دارد،ولی «منطق» ندارد!

«تفکُّر را نمی شناسد» و «از تدبُّر می هراسد».

«کلید» او،«تقلید» است!

نه از «شعار»،«عار» دارد و نه با «ابتکار» ، «کار»!

بیدارگری این «توده خواب» و «سوده سراب»،

بر دوش روشنگرانی است که «فرجاد از فهم»اند و «آزاد از وهم»!

بیاییم در این «هزاره هوار» بر فرازِ «مناره نار»

در «نارِ وهم بسوزیم» و «نورِ فهم برافروزیم»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

 سوده: ساییده شده،فرسوده

ناس: مردم،مردمان،آدمی

فَرناس: غافل،نادان،خواب آلود

سهل: زمین هموار و نرم

فرجاد: فاضل،دانشمند

هوار: صدای فروریختن سقف یا بنا

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۵۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 هر پگاه نو  با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 857)

 

«فهمِ استدلالی» یا «وهمِ بی خیالی»؟!

 

چه بسیار «نشنیدن ها» و «نفهمیدن ها»،

برای «افراد خوش خیال» و «عاری از استدلال»،

«مایه رامش» است و «سرمایه آرامش».

در دنیای نفهمیدن ها می توان «خوش نگریست» و «خوشبخت زیست»!

برای اینان «وهمِ عامیانه» به از «فهمِ عالمانه». 

نفهمیدن،«خوابی نوشین» و «شرابی شیرین»در بردارد؛

ولی فهمیدن،«تعهُّدی سنگین» و «تقیُّدی وزین» بر دوش می گذارد.

این ،برای عقل و خرد، «بالشِ نرم و فراغ» است و آن، «چالشِ گرم و داغ» !

این ،برای چشم،«سراب را می نمایاند» و آن،«خواب را می رباید».

 «ارمغان نشنیدن» و «شایگانِ نفهمیدن»،

«خوابی خیال انگیز» است و «سرابی وهم آمیز»؛

ولی «زیان شنیدن» و «خُسران فهمیدن»،

عمری«سوختن و ساختن» است و «آموختن و گداختن»!

با این حال یک لحظه «شعور» به از عمری از «شور» است

و یک «آن بیداری» به از یک «جهان بیعاری»!

بیاییم بین «فهمِ استدلالی» و «وهمِ بی خیالی»،

«فهمیدن» و «اندیشیدن» را برگزینیم، 

گرچه چون«شمعی می سوزیم»،ولی «جمعی را می افروزیم»!

باید بدانیم آن که «عطشِ فهم» دارد،ناگزیر در «آتشِ وهم» می سوزد!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

وهم: پندار، خیال، تصور

عاری: برهنه،لخت،بدونِ...

تقیُّد: مقیّدبودن،دربندبودن،پایبند به امری

فراغ: آرامش و آسایش،آسودگی

چالش: جنگ و جدال

شایگان: شایسته و سزاوار،لایق،درخور

شور: هیجان و آشفتگی،آشوب،غوغا و فریاد،فتنه

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۵۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 856)

 

«نگاهِ استدلال» یا «جلوه گاهِ جدال»؟!


 
 «زلال ترین آیینِ گفت وگو» با «کمترین تزیینِ هیاهو»
 
در «پیوند پیامی» و «نیوندِ کلامی»،

در میان «خردسالان» و «نونهالان» دیده می شود ؛

در حالی که بزرگسالان هر یک در پشت «قابی ریایی» و «نقابی اهورایی»  

از شخصیت خود ،«مسیحایی کاذب» را با «سیمایی جاذب» به نمایش می گذارند.  

اینان در گفت وگو تنها یک «من» می بینند و یک «دشمن»،

که باید «من،پیروز» شود و «دشمن،عجوز»!

گفت وگو دریچه ای است گشوده به «باغ بینش» و «بوستان آفرینش».

زبان و قلم دو «حنجره گویا» و «پنجره مصفّا» است که

«نهانخانه دل» را به «خزانه فضایل» پیوند می زند.

آن که راه گفت وگو را با «افراد فکور» و «اشخاص باشعور» می گشاید،

خود را در «قاموس لالِ حکمت» و «اقیانوسِ زلالِ معرفت» شناور می بیند.

بیاییم عرصه گفت وگو را با «نگاهِ استدلال» ببینیم،نه «جلوه گاهِ جدال».

در گفت وگو «بیش» و «پیش» از

«گشودن دهان» و «فرسودن زبان»،

«گوش را بگشاییم» و «هوش را بشاییم»!

 

#شفیعی_مطهر

 —-------------------------------------------

نیوند: فهم ،ادراک

عجوز: بسیار عاجز و ناتوان،درمانده

قاموس: دریا،میانه دریا،دریای عظیم / کتاب لغت

بشاییم: شایسته باشیم

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۱۴
سید علیرضا شفیعی مطهر


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 855)

 

«خیابان دلالت»یا «بیابان ضلالت»؟!

 

 کسی که «سیمای مقصد» را در «سینمای قصد» می نگرد،

اگر چه «دیر بشتابد»، مقصد را «دور نمی یابد».

کسی که «کوریِ اشتباه را بشناسد»،از «دوریِ راه نمی هراسد».

انسانی که از «بدایتِ پگاه»،«نهایتِ راه» را می داند،

نه «راه را دور می بیند» و نه «همراه را کور برمی گزیند».

در هر گونه سفر نخست باید «هدف را شناخت»،آن گاه خود را «مکلَّف ساخت»،

تا «آگاهانه گام بردارد» و «خردمندانه راه بسپارد».

کسی که «مبدا را ترک کند»،ولی «مقصد را درک نکند»،

نه در «خیابان دلالت»،که در «بیابان ضلالت»

«همیشه، سرگردان» می ماند و در «اندیشه،پریشان»!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

بدایت: آغاز،اول چیزی،اول کار

نهایت: پایان ،آخر،پایان امری یا چیزی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۰۱
سید علیرضا شفیعی مطهر


   

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 854)

 

 «راهِ رویِش» و «پایِ پویِش»

 

انسان هایی دارای «هویّتی وزین تر» و «شخصیّتی سنگین تر» هستند،

که همه «رشته های بستگی» و «سرشته های وابستگی» را «گُسستند»،

ولی برای سبک شدن،بلور بغض خود را «نشکستند» .

«بزرگیِ شخصیّت» به «سترگیِ ظرفیّت» است.

باید «آستانه سرای تحمُّل» و «کرانه دریای تامُّل» را 

تا «مرزهای جاودانگی» و «اندرزهای فرزانگی» گسترش داد.

در «راهِ رویِش» ، «پایِ پویِش» را «باید گشود»

و «قُلّه قِداست» و «قلعه قناعت» را «شاید پیمود». 

بیاییم با «قامتی استوار» و «استقامتی پایدار»،

از «کوه ،شکوه» بیافرینیم و از «ستوه ، نستوه»!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

شاید: شایسته است

ستوه: خسته و درمانده،افسرده و ملول،به تنگ آمده،خلاف نستوه

نستوه: خستگی ناپذیر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۲۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو  با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 853)

 

 «اصالت ذاتی» و «رسالت حیاتی»


 

انسان ها چون «دانه های زیتون» و «دُردانه های مکنون» هستند.

  تنها هنگامی «جوهر جان» و «گوهر گران» خود را بروز می دهند،

که از «شوخه بستگی» و «شاخه وابستگی»  

«وارسته» و «درهم شکسته» شوند.

 کسی که با «هزار رشته» به دنیا «آغشته» است،

«جانش،اسیر» و «پایش در زنجیر» است.

او هرگز نمی تواند «در سپهر، پرواز» کند

و با «مهر، همراز» گردد.

بیاییم با «خداباوری» و «خودباروری»،

«بُتِ غرور» و این «تشتّتِ مستور» را

که از خویش «ساخته ایم»

و عمری به طواف آن «پرداخته ایم»،درهم شکنیم

و«اصالت ذاتی» و «رسالت حیاتی» خویش را «بیابیم»

و چون «مهر فروزان» بر سینه «سپهرِ دوران» «بتابیم»!

 

#شفیعی_مطهر
 —----------------------------------

دُردانه: دانه دُر،مروارید بزرگ و گرانبها،مردارید یکتا

مکنون: پوشیده و پنهان کرده،پنهان داشته شده

شوخ(شوخه): چرک،چرکینی،چرک بدن

تشتُّت: پریشانی،پراکندگی

مستور: پوشیده،درپرده

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۱۷
سید علیرضا شفیعی مطهر


دیدیم......گفتیم...... 

 

پاسخ نسل اول انقلاب: چرا انقلاب کردیم؟!

 

#شفیعی_مطهر

 

در بهمن 57 چه دیدیم؟چه گفتیم و چه کردیم؟

دیدیم : 

حاکمیت سیاه عفریت سیهکار و فرعون متفرعن فریبکار،هیولای اهریمنی خود را بر پهندشت ایران زمین گسترده و با سلطه جهنمی خود نفس ها را در سینه ها ، و کینه ها را در این آیینه ها حبس کرده است!

گفتیم: 

در برابر خدایگان خودکامه باید به پاخاست و با تکیه بر عصای موسوی ،بت سامری را درهم شکست!

دیدیم: 

در حکومت خفقان طاغوت ،«انسان»،این گل سرسبد ملک و ملکوت مسخ می شود،کرامت انسان به نسیان سپرده شده و شخصیت و آزادگی او لگدکوب خودخواهی و خودکامگی گردیده است!

گفتیم: 

باید غبار قیادت را از رخسار هویت زدود و بار دیگر تاج «لَقَد کَرَّمنا بَنی آدَم» را بر سر انسان «خلیفه الله» نهاد! حاکمیت انسان بر انسان مردود است و تنها حاکمیت «الله» محمود است. همه باید تسلیم قانون باشند ،نه خودکامگان دون!

دیدیم:

در نظام استبداد و خودکامگی ،«زن» این بدیل آدم و ریحانه عالم را به ابتذال می کشند،تحجُّر به نوعی به استثمارشان می کوشد و تجدُّد به گونه ای به استعمارشان می کشد. این،خوارشان می سازد و آن،بر بی بند و باریشان می نازد. این، جابرانه گوهر عفافشان را به زنجیر هوس می کشد و آن ،جاهلانه عطر عاطفه و عشق آسمانیشان را در گنداب متعفّن اوهام خود به بیگاری می کشد!

گفتیم: 

باید به پاخیزیم و با سلطه و سلطنت بستیزیم ،عزت و کرامت از کف رفته زن را بدو بازگردانیم و او را بر سریر شرافت و حرّیّت بازنشانیم!

دیدیم: 

در عرصه تفکُّر و اندیشه،قلم ها را شکسته اند و زبان ها را بسته اند.اندیشمندان زبان در کام کشیده اند و چشمه های زلال خشکیده اند. بر وفق بیان رسای امیر بیان علی(ع): «العالِمُ مُلجَم وَ الجاهلُ مُکرَم»؛ آگاهان دردآشنا را در بند کشیده اند و تهی مغزان چاپلوس را بر صدر نشانده اند! انسان را مسخ کرده اند و انسانیت را به مسلخ برده اند.«آزادی»،این موهبت الهی را موجد و موجب مناهی نامیده و حرّیّت و آزادی و آزادمَنَشی را جسارت و گستاخی دانسته اند!

گفتیم: 

باید انسان را از بند بردگی و زنجیر افسردگی رهانید و بر صدر سریر آزادگی نشانید.باید بر سینه سپهر چون مهر درخشید و بر نهال آزادی و شکوفه های آزادگی طراوت بخشید؛زیرا شکوفه های گلگون آزادی همیشه از خون آزادگان روح می گیرند!

دیدیم: 

عفریت سیاه شب،گلوی شمع شب افروز را می فشرد و بال و پر سرد و سنگین خود را بر پهندشت این سرزمین می گسترد.نه نایی از نیی برمی خیزد و نه نوایی از نایی.شاهبازان سپهر سخن، همه دم درکشیده اند. گویی همه طعم تلخ داغ و درفش را چشیده اند.

چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند

شاهبازان طریقت به مقام مگسی؟!

گفتیم: 

بال بگشای و صفیر از شجر طوبی زن

حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی

دیدیم:

آنان که حق را می شناسند،از بیان حقیقت می هراسند. شب،سایه سرد و سنگین و سیاه خود را بر سر شهر افکنده و کوچه های سحر را با تعفُّن سکوت و سکون و ستم آکنده است. «شب باوران» شب را دیرپا یافته اند و «شب یاوران» به یاریشان شتافته اند! مردم نه نوشی از جویبار سیمین مهتاب نوشیده اند و نه جرعه ای از آبشار زرین آفتاب چشیده اند. ستارگان به سختی با همه وجود می درخشند و شب زدگان را امید می بخشند. اما ستارگان را نیز به جرم نورافشانی به بند می کشند و به ترفند می کُشند!

هر شب ستاره ای به زمین می کشند و باز

این آسمان غم زده غرق ستاره هاست

گفتیم : 

باید غبار سیاه سکون و سکوت  و بیداد را زدود و دروازه های سپید بامداد را گشود. اگر تابش چون چشمه آفتاب را نمی توانیم ،راز کرشمه های شب تاب را می دانیم. اگر هر یک از ما چون شب تاب بتابیم،می توانیم روزن روشن سحر را بیابیم.

دیدیم: 

دین باورانِ حق یاور از تعدی و تفرقه امروز می نالند و به عظمت و شکوه دیروز می بالند. شاخه های تُرد «یاس» و شکوفه های سرخ «ناس» از وزش سموم خزان «یَاس» پژمرده اند ؛همه شکوه و عظمت فرهنگ و تمدن اسلامی را می ستایند و از غرور سر بر فلک می سایند،اما درباره تفرقه و پراکندگی کنونی مسلمین نه حرفی برای گفتن دارند و نه امیدی برای شکفتن!

گفتیم: 

باید سبزِِ سبز دامن همت بر کمر بندیم و سرخِ سرخ بر سیمای سحر بخندیم ؛باید تلاش ها را تشدید و شکوه دیرین را تجدید کنیم.

دیدیم: 

سرنوشت ملت بزرگ ایران را در کاخ های سپید و سرخ بیگانه رقم می زنند. تامین منافع قدرت های بزرگ بیگانه در گرانیگاه تصمیم گیری های ما با یکدیگر گره می خورد، منابع طبیعی و انسانی ما،پشتوانه منافع نامشروع بیگانگان است،ایران را استعمار می کنند و ایرانیان را استثمار!

گفتیم:  

باید فریاد بلند «استقلال و آزادی» را بر بلندای قیادت و قیمومیت فرود آوریم ،تا با رفع سلطه بیگانه و دفع سلطنت خودکامه ،سرنوشت ایران را در ایران و با اراده ایرانی رقم بزنیم.

دیدیم: 

دسایس دشمن و وساوس اهریمن ،دریای خروشان خلق را قطره قطره کرده و ذره ذره پراکنده است،تا هر قطره تنها در اثر وزش سموم یَاس و تابش هُرم نومیدی حقیرانه بمیرد و چراغ امیدش غریبانه خاموشی پذیرد!

گفتیم: 

باید از مشارکت قطره ها،جویباران ،و از به هم پیوستن جویباران،رودهای خروشان خلق را به حرکت درآوریم، تا کوه مشکلات و سختی ها را درهم شکنیم و راه های رهایی و تحقق آرمان ها را بازگشاییم.

این گونه شد که ملت ما در بهمن ماه 1357 با نهضت فراگیر و فناناپذیر خود این حقیقت را با خامه خون بر صحیفه گردون نوشت که هر قدرتی که در برابر مردم سالاری بایستد،محکوم به نابودی است!

این ها گوشه ای از «دیدنی ها» و «گفتنی ها»ی ما بود!

اگر «نظام موجود» همان «اسلام موعود» نیست،باید همه صمیمانه دست در دست یکدیگر نهیم و با اصلاحات گام به گام خارهای نابسامانی ها را بزداییم و گل های آرمانی را بشکوفانیم!

به امید بهروزی بهتر و پیروزی بیشتر! 

 

همواره هوادار ره حق باشید

در کسب رضای حق موفق باشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۳۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

   هر پگاه نو  با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 852)

 

«بازتولید بیداد» و «تمجیدِ استبداد»!

 

«خودکامگی» و «از خود بیگانگی»،

خوی و خصلتی نیست که تنها در ذاتِ «شهریاران» و «کارگزاران» باشد،

بلکه هر جامعه «سربه زیر» و «ستم پذیر»،

برای «سلاطینِ ستمگر» و «مَُستبدّینِ تاجور»

«برترین همراه» و «بهترین پرورشگاه» است.

هر «سُلطانِ غدّار» و « انسان قدرتمدار»، 

که «خشمِ قدرت» را دور از «چشمِ نظارت» ببیند،

و «زمینه بیداد» و «زمانه استبداد» را در مردم بیابد،

 «بادِ بُروت» در نهادش چون «بشکه باروت»منفجر می شود

و «خلقِ خاموش» و «جامعه حلقه به گوش» را به زیر سلطه می آورد!

جامعه «کافته» و «توسعه نیافته»،

حتّی از یک «دادخواه علّامه»،«شاه خودکامه» می سازد.

چنین مردمی برای «بازتولید بیداد» و «تمجیدِ استبداد» ،

هم «اعتقاد» دارند و هم «استعداد».

«نهالِ بیداد» و «خیال استبداد» را 

باید هم از «ریشه»خشکاند و هم در «اندیشه»!

«زمینه رویش این نهال» و «زمانه یورشِ این خیال» را باید از بین برد.

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------

 تمجید: بزرگ شمردن،کسی را به بزرگی نسبت دادن،گرامی شمردن

غدّار: بسیار حیله گر،بی وفا، خائن، فریبکار

بادِ بُروت: عُجب و تکبُّر و غرور،لاف زدن

کافته: شکافته،ترکیده،افسرده

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۴۵
سید علیرضا شفیعی مطهر