سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۲۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

 #حرف_زیادی!/10  

هر دو!!/طنز

گفت: رُوسای سابق و اسبق قوّۀ قضاییه هر دو همدیگر را متّهم به فساد و ناشایستگی می کنند.
گفتم :خب.به نظر تو کدام راست می گویند؟
گفت هر دو!!
گفتم باز هم حرف زیادی زدی؟

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۸ ، ۰۵:۱۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1327

 

«برترین گفتمان» و «بهترین راژمان»

دموکراسی نه تنها یک «روشِ حکمرانی»،که یک «مَنشِ زندگانی» است.

این مَنِش نه «رنگی بی ریشه»،که «فرهنگی مُبتنی بر اندیشه» است،

که باید در «ذهن و ضمیرِ هر شهروند» و «فکرِ بصیرِ هر ورجاوند» بنشیند.

دموکراسی ،«بذری رویِشگر» و «جذری پویِشوَر»است،

که باید آن را در «نهانگاهِ باور» و «ضمیرِ ناخودآگاهِ بشر»کاشت.

 «نهالِ دموکراسی» برترین «سگالِ اساسی» است 

و باید هم بر «صحن و سرای کاخ» سایه افکنَد و هم بر «تنگنای کوخ».

خوی دموکراسی باید در هر «واژه از گفتار» و هر «ویژه از رفتار» تبلور یابد.

رایحۀ دموکراسی باید هم از «علّامه آگاه» استشمام شود 

و هم از «خودکامۀ دُژآگاه»!

این فرهنگ باید هم در رفتارِ «شاهِ فرهمند» تجلّی یابد و هم در «نگاهِ هر شهروند».

در «جامعۀ دموکرات» هر انسان «حقِّ حیات» دارد.

شهروندان هم «حقمَدار» اند و هم «تکلیف دار».

هر انسان نه تنها حقِّ «اشتباه»،که حتّی حقِّ «گناه» دارد!

در این صورت همۀ «اعتمادها،پویا» می شود و همۀ «استعدادها،شکوفا»!

دموکراسی در «اعتقاد» برای برخی از «افراد»،

ممکن است «کال» و دارای «اشکال» باشد، 

ولی تا این «گام» و این «هنگام»،

«برترین گفتمانِ نظری» و «بهترین راژمانِ بشری» است.

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------------------- 

گفتمان: گفت وگو،مباحثه

راژمان: سیستم،نظام،دستگاه

منش: خوی،سرشت

جذر: ریشه،بیخ،اصل

سگال: اندیشه،فکر

فرهمند:دانا،هوشمند،خردمند،عاقل

کال: میوه نارس

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۰۵:۱۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 غدیر،نمادِ مردم سالاری

#شفیعی_مطهر

غدیر ، نه یک  روز عام و برکۀ آرام ، که یک تاریخ تمام است . 

غدیر یک پیچ سرنوشت ساز تاریخ است .

   در این روز ، سرنوشت روشن بشریت با زلال آب های «غدیر» گره خورد . 

هر قطره آن بلور مذاب، یک سینه سخن در دل و یک آبشار زلال عرفان بر زبان دارد. 

در غدیر زنجیر رقیّت بشر از هم گسست و یوغ اسارت انسان درهم شکست . 

غدیر با تثبیت حاکمیّت « الله » پدیدۀ حاکمیّت انسان بر انسان را برانداخت و نیرنگ خودکامگان را نقش بر آب ساخت . 

    منشور غدیر ، اصل « وَلاتَکُن عَبدَ غَیرِک قَد جَعَلکَ اللهُ حُرّاً » را بر تارک تاریخ نگاشت و با همین اصل ، کرامت انسان را پاس داشت .  

   آرمان غدیر بر این بود که واژه های خودکامگی ، سلطه گری ، سلطه پذیری ، خشونت ورزی ، اباحی گری ، تملّق ، چاپلوسی ، ستمگری ، ستم پذیری ، و.... را از قاموس بشریت بزداید و راه و رسم حق گرایی ، انسان دوستی ، مردم سالاری ، عدالت خواهی ، ستم ستیزی ، آزادی خواهی ، حقوق مداری ، مشارکت پذیری ، مشارکت جویی ، شایسته سالاری ، امانتداری ، صراحت و صداقت سخن رفق و مدارا ، ساده زیستی و همه ارزش های عالی اسلامی و انسانی را نهادینه سازد.    

مکتب غدیر ، سعۀ صدر ، تحمّل عقیدۀ مخالف و ظرفیّت بالا را از ابزار مدیریت و رهبری می داند ( آلَهُ الرّیاسهِ سَعَهُ الصَّدرِ ) . 

در این مکتب ، مسند حکومت و زمامداری ، نه یک طعمه و شکار ، که یک امانت الهی است و حاکم در برابر خدا و خلق باید پاسخگو باشد:

  ( اِنَّ عَمَلکَ لَیسَ لَکَ بِطُعمَه وَ لکِنّهُ فی عُنُقِکَ اَمانَه ) . 

مرام غدیر : « با دوستان مروت ، با دشمنان مدارا » است . 

مولای برگزیدۀ غدیر حتّی اجازۀ بدرفتاری با دشمنان خونی خود را نمی دهد . او تاکید می ورزد که : 

« پس از من  خوارج را نکشید ، زیرا آن که به طلب حق درآید و راه خطا پیماید ، همانند آن نیست که باطل را طلبد و بیابد و بدان دست گشاید .»

    بنیانگذار مکتب غدیر ، انتقاد و پرسشگری و عدالت خواهی را از حقوق مردم و پاسخگویی ، خدمتگزاری و احساس مسئولیت را از وظایف و تکالیف حاکمان می داند.

«با من ، آن گونه که با خودکامگان سخن می گویند ، سخن مگویید و چونان که با تندخویان رفتار می کنند ، از من کناره نگیرید . با ظاهرسازی و ریا با من آمیزش نکنید و شنیدن سخن حق را بر من سنگین مپندارید . نمی خواهم مرا بزرگ انگارید ، چه آن کسی که شنیدن سخن حق بر او گران باشد و اجرای عدالت بر او دشوار بود ، کار به حق و عدالت کردن بر او دشوارتر است . پس از گفتن حق یا رای زدن در عدالت کوتاهی نکنید .»

   و در جای دیگر ، پای فراتر نهاده ، چاپلوسان را رانده ، حق گرایان گزنده را ترجیح می دهد :

« آن کسی را بر دیگران برگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر بگوید و در آنچه می کنی یا می گویی و خدا آن را از دوستانش ناپسند می دارد ، کمتر تو را یاری کند .»

  سلطان سریر غدیر و ابرمرد عرصۀ تدبیر در دفاع از حقوق انسانی یک شهروند تا بدان جا پیش می تازد که ، قاضی خود را به سبب این که صدایش بلندتر از ارباب رجوع بوده است ، عزل می کند . امام علی(ع) به ابوالاسود دولی می فرماید : 

« اِنّی رَاَیتُ کلامکَ یَعلوا کلام خَصمکَ ».

  در بینش غدیر ، انسانیّت انسان ارزش دارد ، نه مواضع سیاسی ، عقیدتی و فکری او . خالق این بینش به مالک اشتر می فرماید : 

« مردم دو گره اند : یا مسلمان اند ، که برادر تو هستند ، یا غیر مسلمان ، که در آفرینش با شما یکسان اند . » 

و در دفاع از حقوق دگراندیشان بدان پایه اصرار می ورزد که هشدار می دهد : 

« هرکس اقلّیّتی را بیازارد ، قطعاً مرا آزرده است ! »

   آغازگر نظام غدیر ؛ حاکم را نه تنها مطاع خلق ، که مطیع خالق و خلق نیز می داند:

« هرگز مگو : من فرمانروایم . باید حکم رانده و بی چون و چرا پیروی شوم . چه ، آن کسی که چنین مشی و مشربی و چنین سیستم و نظامی دارد ، روان را ناهنجار ، دین را ناروا و جامعه را ناپایدار می سازد . »

او راز هلاکت و نابودی جامعه را در فقر و فلاکت مردم می داند و رمز فقر آنان را ، قدرت گرایی و ثروت اندوزی اقلیت می شمارد .

....و برای تحقّق این گونه آرمان ها بود که با تایید الله و به دست رسول الله (ص) ،  امیر المومنین علی (ع) به عنوان شایسته ترین نامزد فرمانروایی بر جامعۀ پس از پیامبر به مردم معرّفی شدند .

این روز فرخنده و حکومت خجسته ، بر همه نیک اندیشان و سبزکیشان جهان مبارک باد .امید که در پرتو رهبری ها و رهنمود های این پیشوای پرواپیشگان و امیر پرهیزگاران بتوانیم آرمان های بلند انسانی و اسلامبی را تحقّق بخشیم.

نوشته : سید علیرضا شفیعی مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۸ ، ۰۵:۴۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1326

 

«روندِ تفکُّر» و «کمندِ تحجُّر»

من سرزمینی را دیدم «آباد» و پر از «استعداد».

در این «بوم و بر» و بر «بام هر باور»،

«آبادی ها ،پویا»بود و «آزادی ها،پایا».

در هر «مکان ،کان» بود و در هر «کوه ،شکوه»؛

امّا «شهریارانِ ناشی» با «نهایتِ کلّاشی»،

در هر «زمین،مین» کاشتند و در هر «کمین،کین»! 

از «نعمت»ها،«نقمت» ساختند و از «فضیلت»ها،«رذیلت»!

دین را «ابزار»کردند و دینمَداران را،«زار».

«عدالت،آلت» شد و «شرافت،آفت».

« شهامت، شرار دل ها»شد و «شجاعت، شوری در سرها ».

« شرار » را با « شرارت » خاموش کردند و « شور »را با « شر»!

« شهامت » را « شناعت » نامیدند و « شجاعت » را « جسارت » . 

آینده سازان را «راندند و کوچ»کردند و بعضی «ماندند و پوچ» شدند. 

به تدریج انسان ها از «درون،دون»شدند و از «بُرون،زبون»!

در نتیجه برای این جامعه راهی جز «تلاشی» و «فروپاشی»نماند.

همیشه هرزه گیاهِ «بیداد» و «استبداد» 

در جوامعی «می رویَد» و راهِ رُشد را «می پوید»،

که در آن «دهان ها را بسته اند» و «قلم ها را شکسته اند».

توسعه نایافتگی از «داد،بیداد» می سازد و از «وداد،استبداد».

بیاییم «روندِ تفکُّر» را از «کمندِ تحجُّر» «برهانیم»،

و میهن را از «تنگنای کاد» بر «بلندای چکاد» «برسانیم»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------

کلّاشی : مفتخوری

نِقمت: عقوبت،عذاب

تلاشی: از هم پاشیده شدن

کاد:رنجور، محنت کشیده و سختی دیده در طلب چیزی، مشقت و رنج

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۸ ، ۰۷:۱۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1325

 

«جنگ» یا «فرهنگ»؟!

 

من ملّتی را دیدم که «سعادت» را در این «عادت» دیده بودند،

که به جای «تولیدِ ارزشِ افزوده» و «یافتنِ حلقۀ مفقوده» ،

چون «نوزادانِ شیرخواره» و «کودکانِ شکمباره»، 

شیرِ دولت را «به نام یارانه می دوشند» و «حریصانه می نوشند»!

در نتیجه مردم به جامعه ای «بسته» و «وابسته» تبدیل می شوند.

مدیران جامعه نیز برای «گشایش این بستگی» و «رهایش از این وابستگی»،

نه «کارنامه ای مانع» دارند و نه «برنامه ای جامع»!

 مدیران خود نیز از «روندِ توسعه می کاهند»،چون مردم را «وابسته می خواهند». 

زیرا مردم در صورتِ «شکوفایی» و «خودکفایی»،

به جای «پرستشگری» به «پُرسشگری» می پردازند. 

آن گاه یک ملّتِ پُرسشگرِ ،حکومتِ «نستوه» را به «ستوه» می آورند!

توسعه یعنی بزرگ شدن و «از یوغ رهیدن» و «به بلوغ رسیدن» .

درختِ ملّت آن گاه توسعه می یابد که با «مَیل به پویایی» و «نَیل به شکوفایی»،

 «به برگ و بار بنشیند» و «شکوفه زار بیافریند»! 

تا هنگامی که «شیرِ ذخائر را می نوشیم» و «اکسیرِ منابع را می فروشیم»،

نه «راهِ رشد را می پوییم» و نه «درگاهِ توسعه را می جوییم».

در آرزوی روزی که ملّت را هم از «شیر» بازگیرند و هم از «شمشیر»!

زیرا ملّت نه به «جنگ»،که به «فرهنگ» نیاز دارد!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------

نَیل: رسیدن به مطلوب، به دست آوردن مطلوب

 اکسیر: کیمیا ،جوهری که ماهیت جسمی را تغییر می دهد.مثلا مس را طلا می کند

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۸ ، ۰۵:۴۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1324

 

«فروغِ دانش» و «چراغِ پژوهش»

 

آن جا که «خوانش» و «دانش» از صحنه «غایب» اند،

«آفات» و «خرافات» صحنه گردانِ «معایب»اند. 

باورآفرینانِ «ساده» و «بی اراده»،

بر این «انگاره» و «پنداره» پای می فشرند،

که «گُرگ» را با «اُرگ» می توان پرورید

و او را با «عِظِه» و «موعظه» می توان

«علفخوار» و «هدفمَدار» کرد!!

اینان  «ترمیمِ درز را با اندرز» می پندارند 

و «ترسیمِ شعور را با شعار» !

«دانش» و «پژوهش» چراغ هایی هستند،

که با «خاموشی» و «فراموشیِ» آن ها ،

«جهل، میداندار» می شود و «ابوجهل،سردمدار»!

آن جا که «صدای دین» و «سیمای آیین» 

در غیاب این دو چراغ، «دیده» و «شنیده» می شود،

چنان «زشت» و «بدسرشت» جلوه گر می شوند،

که هر «خردمند از آن می گریزد» و هر «ورجاوند با آن می ستیزد»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

اُرگ: ارغنون،نوعی ساز چکشّی شبیه پیانو

عظه: پند،آن چه با آن پند بدهند،کلام واعظ

درز: شکاف، چاک، شکاف باریک، شکاف جامه که دوخته باشند

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۸ ، ۰۵:۵۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1323

 

بهترین «راهِ حل»،پیکار با «علل»

 

من باغبانی را دیدم که با «سختی» از «درختی»،

«برگ های زرد» و «گلبرگ های درد» را می چید.

ولی او از «عامل زردی» و «علّت دلسردی» غافل بود.

اگر به جای کندن «برگ زرد» ،به «درمان درد» می اندیشید،

نه «برگی می افسُرد» و نه «گُلبرگی می پژمُرد».

بیاییم برای «رفع اشکالات» و «دفع مشکلات»،

با «یاری اندیشه»،کار را از «ریشه» آغاز کنیم. 

بهترین «راهِ حل»،پیکار با «علل» است

نه با «فردِ ملول» و «طردِ معلول»!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

ملول: افسرده، اندوهگین، دلتنگ، بیزار،به ستوه آمده

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۸ ، ۰۵:۳۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1322

 

«چرخشِ زمان» و «گردشِ زمین»

 

ساعت، از «گشتِ زمین نمی رنجد» و «گذشتِ زمان را می سنجد» ،

زیرا «چرخشِ زمان» از «گردشِ زمین» معنا می یابد.

زمان چون «نایره» به دورِ «دایره» نمی چرخد،

که پس از یک «دُورِ دُرُست» به «جای نخُست» برگردد؛

بلکه  از «قدیم» سیری «مستقیم» دارد.

تنها «ساعتِ شنی» ، «به روشنی» به ما می گوید:  

خطِّ زمان نه «سقیم»،که «مُستقیم» است .

نه «زمانِ رفته» بازمی گردد و نه «روز و هفته».

 گذشتِ زمان نه «کرّار» است و نه «تکرار» دارد.

بنابراین «هر لمحه را بتابیم» و «هر لحظه را دریابیم»!

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

نایره: آتش برافروخته 

سقیم: بیمار،مریض

کرّار: بازگردنده

لمحه: یک بار نگریستن،با شتاب به چیزی نظرکردن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۸ ، ۰۵:۱۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1321

 

«بذرِ رویا» و «جذرِ پویا»

 

مهربانی «بذری رویا» و «جذری پویا» است.

آن را در «بستر هر زمینه» و حتی «خاکستر هر زمانه» ،

باید «سخاوتمندانه افشاند» و «امیدوارانه نشاند».

گر چه آن «زمینۀ کاشت» و «زمانۀ برداشت» فراموش شود ،

روزی نهالی «بارور» و « پرثمر» می گردد.

بیاییم در «بستر دل ها»،نه در «خاکستر گِل ها»،

«لالۀ محبّت» و «آلالۀ مودّت» بکاریم.

تا در فردایی بهتر نه تنها «خویش»،که هر «دگراندیش» نیز 

بتواند در سایه سارِ آن «نهالِ بارور» و «نخلِ پُرثمر»، 

«رامش گیرد» و «آرامش پذیرد»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

 رویا: روینده،رویشگر،رشدکننده

جذر: ریشه،اصل،بیخ

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۸ ، ۰۵:۵۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1023)

«یک روز» و «یک راز»!  

 (ویژه عید قربان)

عید قربان نه «یک روز» ، که «یک راز» است .  

راز این روز ، «خود » دادن و «خدا »دیدن است .

آنان که زلالِ سپیده را در «جامِ سحر می نوشند» ، 

زمزمه خلوت یار را از «زمزمِ ساغر می نیوشند» .

با حبیب «عارفانه راز می گویند» و «عاشقانه نیاز می جویند» . 

بر «آستان آفتاب» و «آستانه محراب» ، 

سبد سبد «ستاره شوق می بارند»

و سبو سبو «باده عشق می گُسارند». 

شام را با «قیام» به «بام» می رسانند 

و «بام» را با «صیام» ، به «شام» .

«شام را با شعف» می آغازند و «بام را با هدف» . 

به گاه ملال با «دل رام» و «ضمیر آرام» در پرنیان آرامش «می آرامند»

و در هنگام اشتغال ،برای تلاش معاش «می خرامند». 

شبانگاهان در چشمه سار مهتاب، تن «می شویند»

و از «نهال نماز» ، «یاسمن نیاز» «می بویند» .

در میقات اخلاص ، لباس وابستگی را «از بَر می کَنَند»

و «احرام» وارستگی را «به بَر می کُنَند» . 

در زلال زمزم شوق «وضو می سازند» و در «آذرِ آرزو می گُدازند» . 

اگر «اعتکاف در کعبه حجاز را نمی توانند» ، «طواف کعبه راز را می دانند» . 

«کعبه حجاز را از سنگ و گِل» می دانند و «کعبه راز را از جان و دل» . 

آن کعبه «ساخته ابراهیم خلیل» است و این «پرداخته ربِّ جلیل» . 

حاجیان ، «خانه خدا» را می طلبند و اینان «خدای خانه» را . 

آنان با «ناز» می روند و اینان با «پرواز» . 

 «مروه معرفت» را با «سعی و همّت» از «جفای جان می پیرایند»

و به «صفای جانان می آرایند» . 

از قصور خود «ناخرسند» اند و به تقصیر «پای بند» . 

این گونه اند که «سعی شان مشکور» است و «ذنب شان مغفور» . 

در «وقوف ، واقف» می شوند و در «عرفات ، عارف» . 

در «مشعر ، شعور» را تکریم می کنند و «شعائر را تعظیم» .

(ذلِکَ وَ مَن یُعظِّم شَعائرالله فَاِنّها مِن تَقوَی القُلوب –حجّ ،33)

در «مَنای یار» ، دل را از «مونای اغیار» «می زدایند» 

و به «مینای دلدار» «می آرایند» . 

از زاری و ذلّت در برابر طاغوت «ننگ دارند»

و بر اهریمنان زور و زر و تزویر «سنگ می بارند» . 

«شیطان را رجیم» می دانند و «یزدان را ، رحیم» . 

«رَمیِ جَمَرات»،نه «خطای خُرافات»،

که «نماد طردِ حیله های هوس» و «نمودِ دردِ میله های قفس» است.

در قربانگاه نیاز ، «حرص و آز را سر» می بُرند 

و «کرکسِ نفسِ هوسباز را ، پَر» .

با قربانی این شاهین «از غُربت زمین می رهند» 

و «به قُربت ربّ العالَمین می رسند» . 

در «عرصۀ ملکوت ، پر و بال می افشانند»

و در «حریم لاهوت ، بال را هم وبال می دانند».

  طعم زندگی را از «ملاحت فکر» می گیرند و طعام را از «حلاوت ذکر» . 

با این ، عشق را «درمی یابند» و با آن به سوی معشوق «می شتابند» . 

عروس فکرشان «برخاسته از باور بکر» است و «آراسته به زیور ذکر» . 

هستی را با «نگاه نماز می نگرند» و با «قلم راز می نگارند» . 

در نگاهشان نماز ، «سُرورِ سپیده» است و «نورِ دیده» . 

با «نماز می زایند» و با «نماز می زیَند» . 

با نماز «جان می گیرند» و با نماز «می میرند» .

"قُل اِنََّ صَلوتی وَ نُسُکی وَ مَحیایَ وَ مَماتی لِلّه رَبّ العالَمین " 

در نماز «از غُربت دنیا می نالند» و برای «قُربَهً اِلَی الله می بالند» .

از نماز «پر و بال» می گیرند و «شور و حال» . 

این بال و حال ، پروانه «خروج از فرش» است و «عروج بر عرش» .

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست

تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست

اجزای وجودم همگی دوست گرفت

نامی است ز من بر من و باقی همه اوست

مسلمان حج گزار که در «میقات وارستگی» ، «لباس وابستگی» را 

از تن «کنده»  و دل را از عطر دلدار «آکنده» ، 

«جان» را در زلال عشق «جانان» شسته ، 

کعبۀ عشق را نه با «پای گِل» ، که با «بالِ دل» طواف کرده ، 

با «سعی»، از «صفای جان» به «مروۀ جانان» پر کشیده ، 

اینک در «منای عرفان» ، «اسماعیل جان» را «قربان » 

و «شیاطین»روزگار را «سنگباران» می کند .

حج ، آیینه تمام نمای «اسلام» است و لحظه لحظۀ آن دارای «پیام» است .

حج ، «یافتن آمال » است و روی «برتافتن از امیال».

هویت انسان چون«صفر»، هیچ و پوچ است . 

در حج ، خدای احد و واحد است که به این صفرها هویت می بخشد . 

«صفر»ها بدون «یک»، هیچ اند و با «یک=خدا»همه چیز .

حج ، «کندن» است و «آکندن» . 

«کندن دِل از گِل» و «آکندن جان با زُلال جانان» .

حج از «انسان وابسته» ، «مسلمان وارسته» می سازد .

حج ، زنجیرهای وابستگی را از پر و بال «می گشاید»

و او را برای اوج گرفتن در آسمان پاکی ها «می آراید» .

در عرفات ، نهال عرفان به برگ و بار «می نشیند» 

و انسان را به تامُّل «می نشاند» .

در عرفات ، «خون سبز عرفان» در «رگ های سرخ انسان» 

«سرود سپید ایمان» می سراید .

حج گزار در محراب «عبادت یار» ، عبودیت «قامت دلدار» را قامت می بندد 

و «قائمۀ حیات» را به «اقامۀ مناجات» می پیوندد . 

در «منی» ، رشته وابستگی حج گزار «به دنیا باریک تر»

و «به خدا نزدیک تر» می شود . 

در «مشعر»، «شور و شعور» را به هم «می آمیزد»

و آبشاری از عشق و عرفان بر دشت دل «فرو می ریزد» . 

حج گزار در قربانگاه منی ، نه تنها «گلوی حرص و آز» ، 

که «آرزوی نفس دغلباز» را نیز می بُرَد .

عید قربان نه «یک روز» ، که «یک راز» است . 

راز این روز ، «خود » دادن است و «خدا »دیدن  .

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

جَمَرات: نام سه موضع در وادی منی که حاجیان به هر یک باید هفت سنگریزه پرتاب کنند

  بام: بامداد،صبح

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۸ ، ۰۵:۴۴
سید علیرضا شفیعی مطهر