سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۲۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1347

 

«سکوت»،«گران ترین یاقوت»!

ماهی آن گاه در «صَیدِ صَیّاد» و «شَیدِ شَیّاد» اسیر می شود،

که «دهان می گُشایَد» تا «طعمه ای بربایَد». 

ماهی برای «بیوسیدنِ آب» لب می گشاید،نه برای «بوسیدنِ قُلّاب».

امّا با «کمالِ حقارت» به «وبالِ اسارت» درمی آید.

بنابراین «زبان» و «دهان» را 

به «گاهِ سخن» باید از «نگاهِ اهریمن» محافظت کرد.

برای نادان،«گران ترین یاقوت»،«سکوت» است.

«سخنِ نهُفته، کانی گران» است و «سخنِ گفته، پیکانی بُرّان». 

زنهار که از این «کانِ سازنده»،«دکانِ بازنده» «بسازیم»

و یک «عُمر خردورزی» را به یک «لحظه زبان هرزی» «ببازیم»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------- 

یاقوت: از سنگ های معدنی گران بها به رنگ های سرخ ، زرد، کبود

صَید: شکار کردن، شکار، آن چه که شکار کنند

شَید: در فارسی به معنای مکر و حیله 

بیوسیدن: امیدداشتن،توقع داشتن،طمع به چیزی داشتن

وبال: سختی، عذاب،سوء عاقبت

کان: معدن

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۸ ، ۰۴:۱۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1346

 

«قهرمان گویا» یا «راژمانِ پویا»؟!

 

من «راننده ای آزاد» را با «دنده ای مازاد» دیدم 

که خودروی خویش را «به هر سوی می رانَد» و «به هر کوی می دوانَد».

او با سرعتی «بیش و کم» هر «پیچ و خم» را می پیماید

و در هر «چشم انداز»، هر «دست انداز» را می گذرانَد.

من او را «رها دیدم» و «بارها سنجیدم»

با «راهبر قطار» در «همۀ اَقطار»،

که نه از «روی مِیل» ،که باید ناگزیر از «روی رِیل» برانَد.

زیرا راه آهن را بر پایۀ «سیستمی مُنسجِم» و «ساختاری مُنقسِم» ساخته اند.

ولی جادّه های آزاد چون «پیچ اند» و به هر سوی «می پیچند»!

حکومت هایی که در «جهانِ سیاست» با «توانِ کیاست»

می توانند «ساختاری ستوندار» و «راژمانی قانونمدار» بناکنند،

خود را در برابر سلطۀ هر «خودکامۀ ذمیمه»،«بیمه» می کنند.

آن چه ملّت ها را از « دار سختی» به «مدار خوشبختی» می رساند

نه یک «قهرمانِ گویا»،که یک «راژمانِ پویا» است!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

راژمان: ساختار،سیستم،دستگاه،نظام،سامانه

اَقطار: اقلیم، ناحیه(جمع قُطر)

مُنسجِم: همآهنگ ، سازگار، بانظم

مُنقسِم: قسمت شده بخش بخش شده

کیاست: زیرکی هوشیاری،دانایی،تیزهوشی،فراست

ذمیمه: نکوهیده ،زشت، ناپسند

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۸ ، ۰۶:۳۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1345

 

«حنجره» یا «پنجره»؟!

 

در «بیشۀ بشری» و در «اندیشۀ پژوهشگری »،

هر یک از ما انسان ها «هالی پوینده» و «نهالی روینده»ایم.

نیز هر یک از ما «جاری بلند» و «نجّاری فرهمند» هستیم.

ما می توانیم در «کارگاهِ هستی» و در «پناهِ حق پرستی»،

از نهالِ وجودِ خویش «چوبۀ دار» بسازیم یا «پنجرۀ رو به گُلزار». 

بیاییم برای «فریادِ حق،حنجره» و در برابرِ «انسدادِ فلق،پنجره»باشیم!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

هال:قرار، آرامش ، صبر، میله های ساخته شده از سنگ و گچ در کناره های میدان چوگان بازی 

جار: فریاد،بانگ 

انسداد: بسته شدن ،بندشدن

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۸ ، ۰۶:۰۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1344

 

«پیامِ حق» یا «کلامِ ناحق»؟!

 

خداوند به هر انسان یک «زبانِ گویا» داده است و دو «گوشِ شنوا»؛

تا از دیگران هم «پیامِ حق» را بشنود و هم «کلامِ ناحق» را،

ولی چون خود «سخن می گوید» جز «راهِ حق نپوید»!

هر کس یک ابزار دارد برای «گفتن» و دو ابزار برای «شنُفتن».

اگر دوست ،سخنِ باطل گفت و دشمن،سخنِ حق

هر دو را باید «با گوش شنید» و «با هوش سنجید»!

همیشه سخنِ باطل،«مردود» است و «مطرود»،

گر چه گوینده «دوست» و «نکوست».

و سخن حق «شنُفتنی» و «پذیرُفتی» است،

گر چه گوینده «دُشمن» و «ضدِّ من» است.

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------------

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۸ ، ۰۵:۱۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1343

 

«رؤیت آب» یا «رؤیای سراب»؟!

 

ز برگِ عشق و گلبرگِ شقایق 

بباید ساخت یک گلگونه قایق

ز شهرِ هیچ و پوچِ مُلکِ هستی

توانی رفت تا شهرِ حقایق

در هر «پگاه» هر چیز نو می شود، جز «نگاه»

پس بایدمان هر «پگاهِ نو» را با «نگاهِ نو» بیاغازیم.

بکوشیم تا طراوت را در «نگاهِ نگارین» ببینیم، نه در «پگاهِ بهارین»، 

هر پگاه، «دستانِ نرمِ نسیمِ بهار»، «برگ های سبزِ سپیدار» را ورق می زند

«رستاخیزِ هر برگ»، «ستیز با مرگ» است

بعضی «چشمِ فریبا» دارند وبرخی «نگاهِ زیبا».

اگر «ریشه های نهالِ انسان» از «اندیشه های زلالِ وجدان» بنوشند، 

«شاخسارانِ سرسبزِ این نهال» می تواند با «میوه های سرخِ کمال»  

بشریت را از «مِهادِ بیگاری» به «چکادِ رستگاری» برساند. 

این «تصوّری» نیست که به «تصویر» کشید ه ام، 

بل بر این باورم که «سعادتِ بشر» مُبتنی بر «مساعدتِ خیر و شر» است .

این باور «رؤیتِ آب» است ،نه «رؤیای سراب»

آنان که از «آفتابِ حقیقت» و «مهتابِ واقعیّت» روی «بر می تابند»، 

ناگزیر جز «سایۀ خویش» و «سازمایۀ تشویش» را «نمی یابند»

پس بیاییم با «آفتاب بتابیم» و بیش از این «احتجاب را برنتابیم».

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------

مِهاد: بساط،بستر،گهواره،زمین پست،مهد

چکاد: قلۀ کوه،سر کوه ،پیشانی،میان سر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۸ ، ۰۵:۲۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1342

«موج نابودی» یا «اوجِ بهبودی»؟!

من مُرداب را «نمادِ رکود» و «نمودِ خُمود» دیدم.

زیرا ایستایی ،«آبِ زُلال» را به «مُردابِ ضلال» تبدیل می کند.

امّا من در همین «وادیِ مرگ»،«شادیِ برگ» را دیدم.

 در این «بسترِ مُردگی» و «خاکسترِ افسُردگی»،

«نیلوفرِ آبی» را دیدم که با «شادابی»،

در میانِ این «تودۀ لجن» و «آلودۀ ستَروَن»،

امیدوارانه «سر برکشیده» و به مرداب «ثمر بخشیده».

بنابراین دانستم که بر «موجِ نابودی» نیز می توان به «اوجِ بهبودی» اندیشید.

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------

خُمود: خاموشی،سکوت

ستَروَن: نازا،عقیم

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۸ ، ۰۶:۲۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1341) 

 

«تا زِنده ایم» ، «تازَنده ایم»!

 

«روندِ پیری» و «فرایندِ زمینگیری» ،

«افزودنِ اندوه» است و «پیمودن کوه».

انسان در کوه هر چه «فراتر» و «بالاتر» می رود،

«نیرویش می فرساید» ولی بر «اُفُقِ دیدش می افزاید».

آن که از«فرازِ کوه»،«چشم اندازِ بشکوه» را می نگرد،

«دنیایی وسیع تر» را و «سودایی منیع تر»را می بیند.

زندگی چون «دوچرخه سواری»،«استمراری»است.

دوچرخه سوار تا «رکاب» می زند،«شتاب» دارد.

آن گاه از «پایایی» فرومی افتد که از «پویایی» بازمی مانَد.

کسانی با «سایه»،«همسایه» می شوند،

که بیش از همه نیازمندِ «آفتاب اند»،ولی ناآگاهانه از آن «روی برمی تابند».

به جای این که «کفش و لباس را همرنگ» کنیم،

بیاییم «عقل و احساس را هماهنگ» سازیم.

بیاییم «برگ های تقویم» را با «گلبرگ های قویم»بیاراییم.

 «تقویم ،سال» را می شمارد و «قویم،کمال» را. 

بیاییم با «جوانیِ دل»،«ناتوانیِ شمایل» را به تاخیر اندازیم

و با «امیدِ بهروزی» و «نویدِ پیروزی»،

نه تنها در «گفتار»،که در «رفتار» نشان دهیم که

«تا زنِده ایم» ، «تازَنده ایم»!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

قویم: راست و درست،معتدل،استوار،خوش قامت 

سودا: عشق و جنون و آرزو

منیع: استوار،بلند،جای بلند و سخت که دستیابی به آن دشوار است

شمایل: خوی ها، طبع ها، شکل و صورت

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۸ ، ۰۴:۵۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1340

 

«مارهای قیام» و «طومارهای حُکّام»

در «حکومتِ زور» و «حاکمیّتِ سانسور»،

هرگاه مردم از «شدّتِ فشار» و «حدّتِ انزجار»،

«عرصه را تنگ» و «صحنه را شبرنگ» ببینند،

ناگزیر «بر نیرنگ برمی آشوبند»،ولی حاکمان آنان را «باتفنگ سرمی کوبند».

اینان باید بدانند همیشه «پاسخِ آشوب»،«سرکوب» نیست. 

می توان «صداها را خاموش کرد»،ولی نمی توان «نداها را فراموش کرد».

 هیچ گاه «عاملِ فریاد»،«فرایاد» نمی رود.

 «سرکوبِ اندیشه» نمی تواند «مطلوبِ همیشه» باشد؛

زیرا «ستُردنِ باور با زور» چون «فشُردنِ فنر با دستور» است.

روزی که این «خَمِ فنرِ فشُرده،باز» شود و «پرچمِ باورِ پژمُرده در اهتزاز» درآید،

«مارهای قیام»،«طومارهای حُکّام» را درهم می پیچد.

در این جا «زنهار» از «مهار»! 

بترسیم از روزی که مردم،«انزجار را جار» بزنند و «کارگزار را به دار»!

آن گاه که «تداومِ انزجار» به «تهاجُمِ انفجار» می انجامد،

دیگر نه از «تاک،نشان» می مانَد،نه از «تاک نشان»!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

طومار: نامه ، دفتر، نوشتة دراز

حدّت:  تندی ، تیزی ،خشم ، غضب

انزجار: دوری کردن ، رمیدن ،بیزار بودن ، رمیدگی ، نفرت

ستُردن: تراشیدن ،خراشیدن،زدودن، محوکردن

اهتزاز: به حرکت درآمدن ،جنبیدن ،شادی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۸ ، ۰۵:۵۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

عاشورا خطّ سبز عزّت 

 

#شفیعی_مطهر

 

  عاشورایی دیگر گذشت و داغی دیگر بر دل ها گذاشت!

 عاشورا قلّه ای است بلند و شکوهمند که قرن هاست پیروز و سرفراز بر بلندای تاریخ بشر ایستاده و سرود پویایی و پایایی را در گوش زمان زمزمه می کند. 

از این قُلّه رفیع رفعت دو خط موازی تا دامنه قیامت کشیده اند: 

یکی خط سبز عزّت و دیگری خط سرخ شهادت . 

زیست طیّبه هر مسلمان موحّد بر روی یکی از این دو خط استمرار دارد ، یعنی اگر می تواند در خطّ سبز عزّت می زیَد و گر نه در خطّ سرخ شهادت می میرد ....

و راه سومی ندارد.

   در این دو خط سبز و سرخ - عزّت و شهادت - نه رنگی از ریا دیده می شود و نه زنگاری از جفا . 

در زیست طیّبه نه تعلّق به ناسوت راه دارد و نه تملّق به طاغوت.

  تکلّف گر نباشد خوش توان زیست          

تعلّق گر نباشد خوش توان مُرد

  انسان های عاشورایی نه زر و زور را برمی تابند و نه به سوی تزویر می شتابند. از این می گریزند و با آن می ستیزند. 

  اینان تا شور حسینی در دل و شعور حسینی را در سر دارند، این شعار حسینی را بر لب دارند:

  تا می توان در خاک و خون خُفت        

   چون می توان خواری پذیرفت؟

   یا زندگی با فخر و عزّت          

  یا مرگ با عزّ شهادت

  تا می توان با سادگی مُرد            

کی می توان شرمندگی بُرد؟

   آزاد مردان جبهه عاشورا و آزاد زنان حماسه کربلا در خشنودی معبود هر جفایی را جمیل می بینند و هر تلخی را تجلیل . 

   حضرت زینب (س) در پاسخ یزید در تحلیل واقعه عاشورا می فرماید:

« ما رایتُ الّا جمیلا » .

  منطق حال و زبان قال این شیرزنان و شیرمردان حسینی این است:

  گر شب پره خونم از گلو می ریزد         

  هر صبح شکوه شب فرو می ریزد

  تا منطق تو زور و زبان شمشیر است        

  خون از من و از تو آبرو می ریزد

  .... و اکنون در شامگاهان عظیم ترین و طولانی ترین روز تاریخ - عاشورای حسینی - زمین بر آسمان می نازد و با نمایش شکوه این حماسه سر بر می افرازد و بانگ می زند و این فریاد را سر می دهد:

 نکوتر بتاب امشب ای روی ماه      

  که روشن کنی روی این بزمگاه

بسا شمع رخشنده تابناک      

  ز باد خــوادث فرو مُرده پاک

 بتاب ای مه امشب که افلاکیان      

ببینند جانبازی خاکیان

  .. ما با دلی پرخون و رویی گلگون ضمن تسلیت این واقعه جانگداز عالم بشری به همه آزادگان زمین و حقجویان زمان ،موفّقیّت روز افزون همگان در پویش راه عزّت و کرامت حسینی را از درگاه خداوند متعال مسئلت داریم و با پیامی کوتاه و تکان دهنده از سرور شهیدان (ع) سخن را به پایان می رسانیم:

النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا، والدِّینُ لَعقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ ما دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ، فَإذا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیّانُونَ.

مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقۀ زبان‌شان است، تا زمانی که آسایش‌شان برقرار باشد، گرد آن می‌چرخند و آن‌گاه که با آزمایش غربال شوند، دینداران اندک خواهند بود. (بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۳۸۳)

       باید به پا خاست و راه این رهرو راستین را ادامه داد. حسین، زیستن با عزّت می خواهد ، نه گریستن با ذلت !

کربلا درس حرکت در جاده آینده است.


تصوّر کنید در جبهه کسی برای رسیدن به هدف ایثار کند و روی مین برود و جان ببازد تا افراد دیگر از آن جا عبور کنند و به مقصد برسند؛ ولی بعد از شهادت او آن ها به جای این که راه را ادامه دهند، تا به هدف برسند، بنشینند و فقط برای او گریه کنند!
 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۸ ، ۰۵:۰۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

استقلال ، آزادی،جمهوری اسلامی 

 

                 (یادواره از روز 17 شهریور57) 

 

امروز -جمعه هفدهم شهریور 1396 - سی و نهمین سالروز جوشش خشم و خروش ملت ایران در جمعه هفدهم شهریور سال 1357 بود. در این روز مردم آزادی خواه و ستم ستیز ایران ،عصای عصیان بر دست و پرچم طغیان بر دوش علیه خودکامگی حاکمان به پاخاستند و با سر دادن شعار« استقلال ،آزادی،جمهوری اسلامی»، در حقیقت ضمن تعیین نوع رژیم حکومتی خود(جمهوری اسلامی) بر درونمایه نمادین آن نیز (یعنی استقلال و آزادی) تصریح کردند.

من در آن روز احساس خود را در قالب سروده ای کوتاه بیان کردم و بر این شعار تاریخی(استقلال ،آزادی، جمهوری اسلامی) پای فشردم تا ان شاألله نسل های همیشه تاریخ به یاد داشته باشند که پدران و مادران آنان با ایثار خون خود نوع حکومتی را  برگزیدند که درونمایه سرخ آن «استقلال و آزادی » بود!

یعنی اصالت «جمهوری اسلامی »تا همیشه تاریخ بر این دو محور بنیادین و مدار نمادین «استقلال» و «آزادی» استوار است و هر زمان هر یک از این دو ستون آسیبی ببیند،آن نظام دیگر نه «جمهوری» است و نه «اسلامی»!

این شما و این شعر

       « استقلال ، آزادی، جمهوری اسلامی »

                                  (1)

بر سنگفرش کوچه ها

بر خاک خون رنگ بیابان ها و صحراها

به روی قلب اسفالت سیه رنگ خیابان های شهر

بر جبین روشن دیوار هر خانه

به روی صخره های سخت کُهساران

و در پیشانی هر دسته از رزمندگان

                      بر روی هر پرده

و در آثار سرخ پنجه خونین جانبازان

 و اندر اختلاط پرشکوه خون روحانی و دانشجو

به روی سینه تخته سیاه هر کلاس درس

 و اندر لابه لای سطرهای مشق هر کودک

                          و هر سرمشق

با خون شهیدان و...

                  قلم های دو پای هر مجاهد

سرخ و خون آلود بنوشته است:

«استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی»

                                    (2)

شب است و در طلوع ماه پیکار است

محرم سرخ و خونین می رسد از راه

و بر سیمای او آثار زخم سال ها پیکار

پیکار مدام حق و باطل

             مردی و نامردمی

                      پاکی و ناپاکی

و در آغاز استقبال از این ماه پیروزی خون بر تیغ

خون پاک صدها جنگجو

                بر تارکش جاوید خواهد ماند

و در آغاز تحمیل سکوت و ظلم شب بر شهر

غریو و غُرّش تکبیر و توحید مسلمانان

ستون کاخ استعمار دشمن را فروکوبید

و در دنبال آن خطّی ز آتش 

قلب مردان را درید از هم

و در طوفان خونبار صفیرِ گرمِ خشمِ سرخ

و در آهنگِ تکبیر و ندای دلکشِ توحید

و در موجِ عظیمِ خونِ جاری در خیابان ها

و در پروازِ شورانگیز مرغِ جان به اوجِ آسمان عشق

و در تکرارِ تکبیر جوانان بر فراز بام

هم آهنگ و توام با صفیرِ گرم و گل رنگِ گلوله

                                در فضای تیره تهران

 اندر ریزش گُل های پرپرگشته روی خاک

و اندر صبرِ سرخِ سخت کوشان در بُن سنگر

و در لبخندِ معصومانۀ پیکارگر در لحظه بدرود

                        بر لب های خشک و سرد

تنها این سرود ما ترنّم داشت:

«استقلال،آزادی ،جمهوری اسلامی»

                                        (3)

در فضای وحشت میدان ژاله

در میان بزم خون و آتش و لاله

صفیرِ سرخِ رگبارِ مسلسل ها

و در مشتان پولادین چون کوه استوار و سخت

و در شوق صدای نازک بشکفتن این لاله های سرخ شهریور

و در فریاد خشم توده های رنجبر بر ضدِّ خودکامان

و اندر لرزش تند زمین در زیر پای مردم عاصی

و در آهنگ جانسوز شعار تودۀ مستضعفِ بیدار

و در بازی شورانگیز جنگِ مشت ها با تانک

و اندر ضجّه های دلخراش مادران بر گور فرزندان

و در دُردانه های اشک بر سیمای معصومِ یتیمان

در خراشِ دست خون آلودِ خواهرها

که با ناخن ز خاک سرد و افسرده

برادرهای از کف رفته می خواهند

و در شور و شکوه رعدآسای سرودِ خون 

و از حلقوم مردان و زنان پاک و آزاده

طنین سرخ این آهنگ می پیچد که:

«استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی»

 

                                      (17شهریور1357 - #شفیعی_مطهر)

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۸ ، ۰۵:۲۰
سید علیرضا شفیعی مطهر