سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۴۲ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

    کجایی ای صفای کودکی ها ؟!   


(#خاطره_هاومخاطره_ها)


#شفیعی_مطهر


Картинки по запросу

کودک ۶ یا ۷ ساله ای بودم . روزی در حال بازی در ساختمان نیمه کاره ای یک قلم خودنویس پیدا کردم .  مدتی مردّد ماندم ، بردارم ، یا برندارم ؟ مادر گفته بود : 

هر چه را که پیدا کردی ، متعلّق به یک کسی است و مال تو نیست . تصاحب مال دیگران بدون رضایت صاحب آن حرام است و در قیامت باید او را راضی کنی . 

پس از قدری کلنجار با خود ، سرانجام پیش خود گفتم : 

اگر بر دارم، صاحب آن را پیدا می کنم و به او تحویل می دهم ، ولی اگر برندارم ، ممکن است کس دیگری بردارد و به صاحبش ندهد . 

بنابراین آن را برداشتم و به خانه رفتم .

    برادر بزرگم با دیدن قلم خودنویس آن را از من گرفت و دیگر پس نداد. هر چه به او التماس کردم و حرام بودن آن را شرح دادم ، اثر نکرد و قلم را به من نداد .

    من بسیار ناراحت شدم و فکر عذاب روز قیامت به شدّت ، روح و روان مرا می آزرد . ناگزیر روز بعد به محل یافتن قلم خودنویس رفتم . دیدم چند نفر کارگر و بنا در آن جا کار می کنند . از آنان پرسیدم : 

آیا شما قلم خودنویس گم کرده اید ؟ 

    یکی از آنان گفت : بله ، من یک خودنویس با این مشخصات گم کرده ام . 

   وقتی مطمئن شدم او صاحب همان خودنویس است ، به او گفتم :

   خودنویس شما را من پیدا کرده ام ، اما برادرم آن را از من گرفته و پس نمی دهد . شما قیمت آن را بگو ، تا من بهای آن را بپردازم . 

من در آن زمان روزی ده شاهی (نیم ریال)پول توجیبی از پدرم می گرفتم . از آن پس هر روز صبح ده شاهی خود را به او می دادم و می پرسیدم : 

آیا مرا حلال می کنی؟ 

او هر روز می گفت : نه ! 

تا سرانجام با گرفتن ۷ روز (با گرفتن سه و نیم ریال آن زمان) ، حلالیت خود را از من اعلام کرد و من آن قدر خوشحال شدم ، که انگار کوهی را از دوش من برداشتند !

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۰۸:۰۳
سید علیرضا شفیعی مطهر


 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(432) 


« کانون قدرت » یا« قانون بشریت » ؟!

Картинки по запросу

من شهریارانی را دیدم که « زبان » شان،« زبون » بود،

ولی « بیان »شان،« قانون »!

خود را « اشرف » و مردم را « مکلّف » می دانستند.

در حالی که کامل‏ ترین حکومت، حکومتی است 

که در آن « قانون بشریت » به جای « کانون قدرت » 

« شایگان بماند » و « فرمان براند ».

همواره باید آن که سخن آخر را می گوید، 

« مفاد قانونی » باشد،نه « ارشاد همایونی »!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

زبون : بیچاره،ناتوان،عاجز،خوار،زیردست

شایگان: شایسته و سزاوار لایق درخور

مفاد : معنی، مفهوم

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۰۵:۳۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

انسان و جهان در چند عدد و رقم


#شفیعی_مطهر

عمر کهکشان ها را ۱۲ میلیارد سال تخمین می زنند .

از پیدایش کره زمین ۴ میلیارد سال می گذرد .

عمر حیات جانوری را در زمین  ۵۰۰ میلیون سال دانسته اند .

نخستین بشر معادل "انسان هوشمند " حدود ۲۰۰ هزار سال پیش در شمال شرق آفریقا پدیدار شد .

قریب ۴۰ هزار سال پیش  دسته ای از آنان به آسیا  اروپا و آمریکا مهاجرت کردند .

عمر مدنیّت بشر به ۶ هزار سال می رسد . اما سابقه تمدن صنعتی تنها ۱۳۵ سال  بیشتر نیست !

آیا تا کنون با خود اندیشیده ایم که عمر حدود ۷۰ ساله ما نسبت به عمر بشریت - عمر حیات جانداران - عمر کره زمین و عمر کهکشان ها چه کسر کوچکی است ؟!!

در این فرصت اندک چه می کنیم ؟!!

 گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۵ ، ۱۲:۰۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(431)

 

پول « ابزار مبادله »یا « عیار مجادله »؟! 

 Картинки по запросу

من افرادی را دیدم که با پول نه « کارسازی »،که « بازی » می کنند. 


اینان نه به « خاصیت وجودی »، 

که تنها به رقم « صفرهای موجودی » می اندیشند .

پول « ابزار مبادله »است،نه « عیار مجادله »!

پول « وسیله رفاه » است،نه « حیله گناه »!

پول ،نه « قُلّه هدف » ، که « حُلّه شرف »است.

با آن هم می توان « مدینه فاضله » ساخت و هم « مزبله نازله »!

این نوع « نگریستن » است که  « چگونه زیستن » را رقم می زند!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------

حُلّه : جامه، لباس نو، جامه بلند که بدت را بپوشاند

مزبله: جای ریختن خاکروبه و سرگین

نازله: فرودآینده،پایین رونده،پایین رو

 

  گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۵ ، ۰۶:۲۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(430)  

در هر « سَری »،« سِرّی » است!

 من جابه جایی « یک کوه »

و تغییر مسیر یک « رود بشکوه » را 

آسان تر دیدم از « تغییر شخصیت » و « تاثیر تربیت »

بر انسانی که شخصیتش « شکل پذیرفته »، 

اما یک گل از گلزار استعدادهایش هنوز « نشکفته » . 

  در هر « سَری »،« سِرّی » است 

و در هر « سِرّی »،« سُروری »!

باید « دُرجِ اسرار را شناخت » 

و « بُرجِ افکار را ساخت »!

 « تربیت » از « هنگام ولادت » آغاز می شود،

نه تنها « ایّام عبادت »!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

دُرج : صندوقچه،جعبه کوچک جواهرات و زینت آلات یا عطریات

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۵ ، ۰۵:۵۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 بازهم می خواهمت

 

#شفیعی_مطهر

قلب خونینم شکستی باز هم می خواهمت

ازشراب شوق مستی باز هم می خواهمت

 

هرچه غم ریزی به کامم بیشتر می خواهمت
گرچه پیمانم  شکستی بازهم می خواهمت

 

چون تو را دیدم چرا خود را نمی بینم دگر؟
محوکردی خودپرستی بازهم می خواهمت

 

چون فروغی آمدی چون سایه ای رفتی زچشم
چون شرر بر دل نشستی بازهم می خواهمت

 

رَستم از دلبستگی ها جَستم ازدام هوس
عاقبت بالم تو بستی بازهم می خواهمت

 

سینه ام پر درد و چشمم اشکبار و دل نژند
فارغ از بالا و پستی بازهم می خواهمت

 

من نمی دانم تو رویایی؟ شراری؟ آتشی؟
روح ریحان و گل استی؟بازهم می خواهمت

 

آرزویی؟اخگری؟نوری؟فروغی؟شعله ای؟
باده صبح الستی؟بازهم می خواهمت

 

سایه ای؟اندیشه ای؟فکری؟خیالی؟شبنمی؟
هرچه هستی هرکه هستی بازهم می خواهمت

 

                    گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar     

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۲:۰۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(429) 

« زندگان رجیم » و « مُردگان فهیم »!

من بسیاری از « کودکان زیرک » و « نونهالان کوچک » را دیدم 

که به آنان می گفتند: بچه است، نمی فهمد!

وقتی نوجوان هم شد، می گفتند: نوجوان است، نمی فهمد!

وقتی جوان شد، گفتند: جوان و خام است، نمی فهمد! 

وقتی بزرگ شد، گفتند: دارد پیر می شود، نمی فهمد ...

وقتی هم پیر شد، گفتند: پیر است، حالیش نیست، نمی فهمد! 

فقط وقتی مُرد،آمدند و بر سَرِ گورش گفتند: 

عجب انسان فهمیده ای بود!! 

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------- 

رجیم : رانده شده،نفرین شده،ملعون

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۰:۲۸
سید علیرضا شفیعی مطهر


 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(428) 


« فرزانگی »یا« دیوانگی»؟


 

من « سیمای شیطان » را در « منتهای عصیان » دیدم . 

از او پرسیدم: بهترین لحظه تسلّط تو بر انسان ها چه هنگامی است؟

 گفت: آن گاه که شخصیتش به سبُکیِ« برگِ کاه » است و « گلبرگِ گیاه  »؛

آن گاه که « درگیر حراج حیا و حُجب » است و « اسیر امواج عُجب »!

آنجا که « خودخواهی فرمان می راند»،

« تباهی را بر تخت طغیان می نشاند»!

 جایی که « فرزانگی به کار ناید »،« دیوانگی باید».  

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

حُجب : شرم ،حیا

عُجب :خودبینی، خودپسندی ،کبر و گردنکشی

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۵ ، ۰۷:۰۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 یک خاطره یک تاریخ پرمخاطره!

#شفیعی_مطهر

شب بود و در یکی از جبهه های جنوب عملیات سختی در پیش داشتیم. در پیشروی به سوی مقرهای دشمن به میدان مین رسیدیم که عبور از آن ناممکن و یا همراه با تحمل تلفات سختی بود.

لحظاتی به فکر فرورفتیم. ناگزیر از عبور از میدان مین و رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده بودیم.در عین حال اگر بنا بود بیشتر نیروهای خود را در عبور از میدان مین از دست بدهیم،پیشروی به سوی اهداف مورد نظر غیرممکن یا بسیار سخت به نظر می رسید.

در اینجا از سوی چند نفر از رزمندگان ایثارگر پیشنهادی راهگشا ولی جانسوز و دردآور مطرح شد. این عزیزان اعلام آمادگی کردند که داوطلبانه بر روی میدان مین بغلتند تا با انفجار مین ها و در نتیجه تکه تکه شدن پیکرهای آنان راه پیشروی نیروها گشوده شود و پیشرفت عملیات متوقّف نشود!

...و قبل از این که برادران رزمنده درباره هزینه - فایده این راهکار بحثی را مطرح کنند،فورا یکی از رزمندگان سلاح های خود را به دیگری تحویل داد و داوطلبانه پیکر خود را به روی مین ها انداخت و شروع به غلتیدن کرد!

لحظاتی بیش نگذشت که با انفجار نخستین مین پیکر این برادر رزمنده متلاشی شد!

بلافاصله نفرهای دوم و سوم و...خود را به روی میدان مین افکندند و راهی به عرض قامت رشید این دلاوران از جان گذشته به سوی هدف گشوده شد.

با گشایش راه پیشروی، فرمانده دستور حرکت  داد. عده ای از برادران رزمنده که بر اثر شهادت مظلومانه و شجاعانه این عزیزان به شدت متاثّر شده بودند، شروع به گریه و زاری و عزاداری کردند! اینان به جای ادامه پیشروی بر بالین پیکرهای خونین این عزیزان جمع شده و بر سر و سینه می زدند!

فرمانده چندین بار دستور حرکت داد،ولی بسیاری از برادران همچنان بر سر و سینه زنان به شدت می گریستند و عزاداری می کردند!

وقتی فرمانده برای آخرین بار و با فریاد بلند دستور پیشروی داد،یکی از برادران عزادار فریاد زد:

فرمانده! تو چقدر سنگدل و بی وفایی! همین الان این عزیزان جانشان را فدای ما کرده اند و تو پیکر پاره پاره این عزیزان را به حال خود رها کرده و می روی؟!!

در این جا من پیش رفتم و روی خود را به عزیزان عزادار کرده ،با نرمی و فروتنی گفتم:

برادران عزیز!سوگواری برای شهادت این عزیزان بسیار مطلوب و پسندیده است؛ اما من از شما می پرسم این پیکرهای عزیز برای چه هدفی قطعه قطعه شدند؟ این برادران شهید برای تحقق چه اهدافی عاشقانه و داوطلبانه جان باختند؟ آیا هدفشان برپایی عزاداری بود؟ یا تحقق اهداف عملیات؟!

برادران رزمنده عزادار با شنیدن این منطق دست از ادامه عزاداری برداشتند و بنا به دستور فرمانده به سوی اهداف تعیین شده حرکت کردیم و در آن عملیات به پیروزی بزرگی دست یافتیم!

***************** 

Картинки по запросу

از آن روز تا کنون من همیشه به این می اندیشم که آیا شهادت مظلومانه و ستم ستیزانه امام حسین(ع) و یاران وفادارش  نیز تنها برپایی آیین های سوگواری بوده؟!! 

یا تحقق اهداف بلند و بزرگ انسانی چون آزادی و آزادگی انسان و رهایی از همه قید و بندهایی است که خودکامگان خودخواه بر دست و پای اندیشه های بشری نهاده اند؟!!

آیا پیام این« خاطره» نمی تواند نقطه پایانی بر « تاریخ پرمخاطره » انحراف از مکتب عاشورا باشد؟!

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۵ ، ۱۰:۵۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(427) 

 

« والاترین تعبیر »،« بالاترین تغییر »است!

 Картинки по запросу

من در « درازای زمان » و « پهنای زمین »، 

راز و رمز همه « تحولّات شگرف » را در « تغییرات ژرف » دیدم،

در « تغییر باورها » و « پذیرش خطرها ».   

هماره « والاترین تعبیر »،« بالاترین تغییر » است! 

 

 #شفیعی_مطهر

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۵ ، ۰۵:۵۰
سید علیرضا شفیعی مطهر