روزی اعلی حضرت هردمبیل در میدان تیر، سربازی را دید که تیرهایش به خطا میرفت .او را فراخواند و تفنگ را از دست یک سرباز گرفت و گفت:
حالا خوب دقت کن! تا شیوه درست تیراندازی را به تو یاد بدهم!
سپس
هردمبیل از آنجا که هیچ مهارت و هنری از جمله مهارت تیراندازی نداشت ،پس
از نشانه گیری دقیق تیری شلیک کرد که اصلا به تخته نشانه هم نخورد!
بعد
زیر چشمی نگاهی به سربازان انداخت و احساس کرد که همه سربازان آماده اند
تا از خنده منفجر شوند! اما با سختی و از روی ترس خودشان نگه داشته اند!
بنابراین برای حفظ موقعیت رو به سرباز کرد و گفت:
متوجه شدی؟! تو این طوری تیراندازی میکردی!!
پس از این رسوایی و افتضاح هردمبیل، اطرافیان و فداییان اعلی حضرت برای غلبه بر جو رسوایی یک پارچه شعار سر دادند که:
یادمه ماه رمضان سال 63 بود، جناب مهندس موسوی بنده را صدا زدند داخل اتاقشان و یک برگ چک دادند به بنده، گفتند: اگر زحمتی نیست، این حقوق مرا از،بانک بگیری. نگاه کردم به مبلغ چک ،دیدم 3500 تومان نوشتند، بی اختیار به ایشان گفتم: آقای مهندس ! چرا این قدر کم حقوق می گیری؟ ایشان به من گفتند: مگر شما چقدر حقوق می گیری؟ من گفتم: شش هزار تومان، پرسیدند: چند تا بچه داری؟ عرض کردم :مانند شما سه تا فرزند. ایشان با حالتی خاص فرمودند، من به عنوان نخست وزیر باید طوری زندگی کنم که درد مردم طبقه پایین جامعه را درک کنم، و بدانم آنان چه می کشند!!! ********** حال خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، درود بر شرفت میرحسین مظلوم، میرحسین کجا و این اصحاب دروغ و دزدی کجا،!!!! خدایا در این شب های ماه مبارک رمضان میرحسین مظلوم و همسر آزاد اندیش و همراه و یاور میرحسین را در پناه خودت حفظشان بفرما ! امین یا رب العالمین !
اگـر بـرای به دست آوردن پــول مجبــوری دروغ بگــویی و فریبکـاری کنی ، تهیــدسـت بمـان!
اگـر بـرای به دست آوردن جــاه و مقــامی بـایـد چـاپلـوسی کنی و تملّــق بگــویی ، از آن چشـم بپــوش! اگـر بـرای آن که مشهــور شـوی ، مجبــور می شــوی مانند دیگــران خیــانـت کنی ، در گمنــامی زنـدگــی کن! بگــذار دیگــران پیـش چشــم تـو بـا دروغ و فــریـب ثـروتمنــد شونـد ، بـا تملّــق و چـاپلـوسی شغل های بـزرگـی را به دسـت آورنـد و بـا خیــانـت و نـادرستـی شهــرت پیــدا کننـد ، تـو گمنــام و تهیــدسـت و قـــانـع بــاش! ، زیـرا اگـر چنیــن کنی تـو سـرمـایـه ای را که آن هـا از دسـت داده انـد ، به دسـت آورده ای و آن شـــرافـت است.
مقیم
لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می
پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 پنس اضافه تر می دهد! او
می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنس اضافه را برگردانم
یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنس را پس دادم و گفتم آقا این را
زیاد دادی ... گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت: آقا از شما ممنونم . پرسیدم : بابت چی ؟ گفت
: می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم، اما هنوز کمی
مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید، خواستم شما را امتحان کنم . با
خودم شرط کردم اگر بیست پنس را پس دادید، بیایم . فردا خدمت می رسیم! او
تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد .حالی شبیه غش به من دست داد . من
مشغول خودم بودم، در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنس می فروختم!!
********************** یکی از روزها حیوانات جنگل دور هم جمع میشن تا مدرسهای درست کنن . خرگوش، پرنده، سنجاب و مارماهی شورای آموزشی مدرسه را تشکیل دادن . خرگوش اصرار داشت که دویدن جزء برنامۀ درسی باشه . پرنده معتقد بود که باید پرواز نیز گنجانده شود. مارماهی هم به آموزش شنا معتقد بود و سنجاب اصرار داشت که بالا رفتن از درخت نیز باید در زمرۀ آموزشهای مدرسه قرار بگیره.
شورای مدرسه با لحاظ کردن همۀ پیشنهادها دفترچۀ راهنمای تحصیلی مدرسه رو
تهیه کرد و بعد قرار شد همۀ حیوانات همۀ درسها را یاد بگیرن. خرگوش در
دویدن نمرۀ بیست گرفت ،اما بالا رفتن از درخت برایش دشوار بود و مرتب از
پشت به زمین میخورد. دیری نگذشت که در اثر یکی از این سقوطها مغزش آسیب
دید و قدرت دویدن را هم از دست داد و حالا بهجای نمرۀ بیست، ده میگرفت و
در بالا رفتن از شاخۀ درختان هم نمرهاش از صفر بالاتر نمیرفت. پرنده
در پرواز عالی بود، اما نوبت به دویدن روی زمین که میرسید، نمرۀ خوبی
نمیگرفت، مرتب بالهایش میشکست و دیری نگذشت که در درس پرواز هم نمرهای
بهتر از ده نصیب او نشد. در کار دویدن هم مرتب صفر میگرفت. صعود از تنۀ
درختها هم برایش شاق بود. جالب اینجاست که تنها مارماهی کند ذهن میتوانست درسهای مدرسه را تا حدودی انجام دهد و با ضعیف بالا برود. اما مسئولان مدرسه خوشحال بودند که همۀ دانشآموزان، همۀ دروس را میخوانند.
ما به این داستان میخندیم، اما واقعیتی است که وجود دارد. همۀ تلاش ما بر
این است که همه را مثل هم کنیم. ... در حالی که وظیفۀ راستین آموزش، باید
یاری رساندن به کودک باشد تا او منحصر به فرد بودن خود را کشف کند و به سوی
تکامل خود یگانهاش پیش رود... ****************** برداشتی از کتاب : زندگی عشق و دگر هیچ نویسنده : لئو بوسکالیا، مترجم : مهدی قراچه باغی نشر : دایره
نروژ بهترین کشور برای مادر بودن و سومالی بدترین کشور است
گزارش یک بنیاد فعال در زمینه مسائل کودکان نشان میدهد که نروژ بهترین کشور برای مادر بودن و سومالی بدترین کشور است.
بر
اساس گزارش بنیاد نجات کودک که وضعیت مادران و کودکان را در ۱۷۹ کشور
بررسی کرده است ایران در رتبه هشتاد و چهارم این فهرست قرار دارد.
کشورهایی مانند عربستان سعودی، قطر، مالزی و ونزوئلا وضع بهتری دارند و در جایگاه بالاتری ایستادهاند.
افغانستان پله ۱۵۲ است و تاجیکستان در پله ۱۲۷ قرار گرفته است.
این
گزارش که همزمان با روز مادر در ایالات متحده منتشر شده میگوید:
مادر بودن
در کشورهای اسکاندیناوی از جمله نروژ، فنلاند و ایسلند بهتر از سایر
کشورها است.
از میان ۱۷۹ کشوری که در این بررسی آمدهاند، مادران در
کشورهای سومالی، جمهوری کنگو و جمهوری آفریقای مرکزی از همه کشورهای دیگر
شرایط دشوارتری را تجربه میکنند.
تقریبا همه کشورهایی که در پایین این جدول قرار دارند کشورهایی هستند که درگیر جنگ داخلی و مشکلات سیاسی هستند.
نویسندگان
این گزارش برای بررسی وضع مادران بر پنج موضوع تمرکز کردهاند: بهداشت
بارداری و زایمان، سلامت کودکان، وضعیت اقتصادی کشور و مشارکت زنان در
سیاست ملی و توانایی برای تاثیر در تدوین و تغییر سیاستها.
یکی دیگر از عوامل بررسی شده در این گزارش میانگین سالهایی است که دختران امکان دسترسی به مدرسه و تحصیلات رسمی را دارند.
جایگاه کشورها در زمینه وضعیت مادران ۲۰۱۳
ردهبندی
کشورها
نسبت خطر مرگ و میر در بارداری و زایمان
نسبت مرگ کودکان زیر ۵ سال از هزار کودک
میانگین زمان دسترسی به تحصیلات رسمی
۱
نروژ
۱۴۹۰۰
۲.۸
۱۷.۵
۱۸
اسرائیل
۱۷۴۰۰
۴
۱۶
۲۴
بریتانیا
۶۹۰۰
۴.۶
۱۶.۲
۶۵
ترکیه
۲۳۰۰
۱۹.۲
۱۴.۵
۸۴
ایران
۲۰۰۰
۱۶
۱۵.۱
۹۰
آذربایجان
۱۸۰۰
۳۴.۲
۱۱.۹
۱۰۰
عراق
۳۴۰
۳۴
۱۰.۱
۱۲۷
تاجیکستان
۴۳۰
۴۷
۱۱.۲
۱۵۲
افغانستان
۴۹
۹۷
۹.۷
۱۷۹
سومالی
۱۸
۱۴۵.۶
۲.۲
مرگ و میر در زایمان
این
گزارش میگوید میزان نسبت مرگ و میر زنان ایرانی در جریان زایمان در سال
۲۰۱۳ یک به دو هزار بوده است. یعنی از هر دو هزار زن باردار ایرانی یک نفر
در حین زایمان میمیرد.
این رقم در نروژ که بالای این فهرست قرار دارد ۱۴ هزار و ۹۰۰ است؛ یعنی از هر ۱۴ هزار و ۹۰۰ زن یک نفر در اثر زایمان میمیرد.
در سومالی که در ته این فهرست قرار دارد، از هر ۱۸ زن یک نفر بر اثر زایمان میمیرد.
تحصیل زنان
در بسیاری از نقاط جهان دختران به خاطر ازدواج زودرس و زایمان زودتر از پسرها تحصیل را رها می کنند.
زنان ایرانی دستکم به طور میانگین ۱۵ سال به تحصیلات رسمی دسترسی دارند.
این رقم در تاجیکستان ۱۱ سال و در افغانستان ۹ سال است.
در نروژ که بهترین کشور برای مادر بودن است، این رقم ۱۷ سال و در سومالی کمی بیش از دو سال است.
مرگ و میر کودکان
میزان
مرگ و میر کودکان زیر پنج سال هم یکی از معیارهایی است که در این گزارش
برای ردهبندی کشورها از نظر مناسب بودن برای مادری در نظر گرفته شده است.
بر اساس این گزارش از هر هزار کودک ایرانی ۱۶ کودک پیش از ۵ سالگی میمیرند.
این رقم در افغانستان ۹۷ مورد و در تاجیکستان ۴۷ مورد است.
در نروژ این رقم کمی کمتر از ۳ مورد و در سومالی ۱۴۵ مورد است.
مشارکت در سیاست
میزان مشارکت زنان در تصمیمگیریهای جامعه یکی دیگر از معیارهایی است که در این گزارش مورد توجه قرار گرفته است.
علی رغم تصور عمومی وضعیت کشورهای پیشرفته در زمینه سهم زنان در سیاست به خوبی سایر بخشها نیست.
کشورهایی
مثل رواندا، بولیوی و کوبا در زمینه قرار دادن فرصت های برابر در سیاست
برای زنان و مردان بهتر از برخی کشورهای غربی مانند ایالات متحده، ایرلند و
ژاپن عمل کرده اند.
در نروژ که بر اساس این گزارش، بهترین کشور جهان برای مادر بودن است سهم زنان در تصمیمگیریهای سیاسی ۳۹ درصد است.
در
کشور سومالی که بنا بر گزارشهای مختلف یکی از بدترین کشورهای جهان برای
زن بودن به حساب می آید، میزان مشارکت زنان در سیاست به نسبت بالا و بیش از
۱۳ درصد است.
در فاصله سال های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ فوزیه یوسف عدن نخست وزیر این کشور بوده است.
گزارش بنیاد نجات کودکان میگوید: میزان مشارکت زنان در سیاست در افغانستان ۲۴ درصد، در تاجیکستان ۱۵ درصد و در ایران ۳ درصد است.
مشارکت
زنان در سیاست از آن جهت در میان شاخص های این گزارش قرار گرفته که در
صورت حضور جدیتر زنان در سیاست احتمال بیشتری وجود دارد که مسائل مربوط به
زنان و کودکان در برنامه های ملی قرار بگیرد.
گزارش بنیاد نجات کودکان میگوید برای رفع نابرابری ها نیاز به منابع بیشتری وجود دارد.
بنا
به این گزارش میزان مرگ و میر کودکان در مناطق فقیرنشین شهرها بیشتر است.
کودکانی که در فقر به دنیا می آیند، احتمال مرگ و میرشان سه تا پنج برابر
بیشتر از کودکانی است که والدین شان وضع اقتصادی خوبی دارند.
معلم نه تنها خود بهار ،که بنانش بهارآفرین است و شمیم بیانش ، عطرآگین.
در
طول زمان و عرض زمین ،این گام های استوار معلم های فکور و اندیشمند است که
قلل رفیع دانش ها را درنوردیده و گل ستاره را از گلزار کهکشان چیده اند.
معلم و استاد فرمانروای ملک علم و حکمت، و امیر ولایت فرزانگی و فضیلت است.
معلم
با کوله باری از شکوفه های شعور و انبانی انباشته از نواله های نور،
شادمانه در ارگ اردیبهشت و بر اریکه سرشت تکیه زده، از گام هایش جوانه های
علم می روید و از شاخسار نگاهش شکوفه های حلم می شکفد.