قواعد آزادی
امام علی(ع) : « من قصر عن احکام الحریه اعید ال الرق».
« هر کس از قواعد آزادی پیروی نکند، او را به بردگی خواهند کشید.»
فرخنده زاد امیر بیان و الگوی آزادمردان امام علی(ع) و روز پدر مبارک باد!
(شفیعی مطهر)
قواعد آزادی
امام علی(ع) : « من قصر عن احکام الحریه اعید ال الرق».
« هر کس از قواعد آزادی پیروی نکند، او را به بردگی خواهند کشید.»
فرخنده زاد امیر بیان و الگوی آزادمردان امام علی(ع) و روز پدر مبارک باد!
(شفیعی مطهر)
علی را بنگر !!
صدف کعبه لب گشود و اسوه یگانه ، دردانه جاودانه و حقیقت ولایت را به جهان هستی تقدیم کرد .
ای رهرو راستین !
اگر می خواهی سرو حقیقت را در بالنده ترین قامت تماشا کنی ،
اگر دوست داری که خورشید فروزان ولایت را در درخشان ترین فروزش به نظاره بنشینی ،
اگر می خواهی که آسمان فضیلت را در زیباترین تجلی بنگری ،
اگر مشتاقی که کوه استقامت ر ا در استوارترین سیمایش تماشاگر باشی ،
اگر آرزو داری جرعه ای از زلال ناب ترین چشمه ساران عرفان " کوثر " بنوشی ،
اگر طالب تماشای تندیس قدسی و والاترین عروج انسی در رساترین صورت هستی ،
اگر می خواهی به حقیقت یاور غمدیدگان و مددکار ستمدیدگان باشی ،
...و
اگرمی خواهی معنی عدالت ، مفهوم حریت ، تبلور فتوت ، تجسم مروت ، عصاره
فضیلت و مقام والای خلیفه اللهی را یکجا و همه و همه را در بلندای قامت یک
انسان بنگری :
علی را بنگر !!
زادروز فرخنده امیر مومنان علی علیه السلام و روز پدر بر همه حق اندیشان و سبزکیشان مبارک باد.
(شفیعی مطهر)
هر انسانی رسالتی دارد
من هیچ گاه آرزو نکردم که «ای کاش جای کس دیگری بودم!»؛
زیرا هیچ وقت نتوانستم خود را نبینم و توانمندی ها و ناتوانی های خویش را در انجام رسالت خویش نادیده بگیرم.
بنابراین هر انسانی« رسولی» است و برای رسالت خود« اصولی» دارد.
(شفیعی مطهر)
باادراک ترین جلوه جان
من ذهن انسان را هراسناک ترین جای جهان و باادراک ترین جلوه جان دیدم؛
زیرا همه شناخت های موهوم و توهمات شوم در اینجا شکل می گیرند و شمایل می پذیرند.
(شفیعی مطهر)
من چرا باید ماندگار شوم؟!
من در برابر ذهن خود پرسشی جانگزاتر و دغدغه ای دلرباتر از این ندیدم که:
«چرا پس از تو باید از تو یاد کنند؟»
برای زنده ماندن نام در بین انام چه گامی برداشتی و برای رفاه و رستگاری بشریت چه بذری کاشتی؟!
برای انسان ها چه دردی را درمان و چه مشکلی را آسان کردی؟
اثری نیک بباید به جهان ورنه چه سود
به جهان آمدن و رفتن و از یاد شدن
(شفیعی مطهر)
انسان ؛مسکین خاک یا فرنشین افلاک؟
من انسان را موجودی تنوع طلب و جویای عیش و طرب دیدم،
او دوست دارد چون پرندگان در اوج سپهر به پرواز درآید و بر سینه صحرا تاخت و تاز کند ؛
در دل زمین چون خزندگان لانه بسازد و بر بلندای درختان چون پرندگان آشیانه برافرازد....
اما نه پرواز بر اوج و نه شنا بر میانه موج ،هیچ کدام نمی تواند روح پژوهنده و روان توفنده او را رام کند و آرام سازد؛
زیرا روح و روان تشنه او تنها در بهشت کمال و در جوار جمال ابدیت می آرامد و در سایه سار رضون الهی می آساید.
(شفیعی مطهر)
فانوس کور یا اقیانوس نور؟!
من فانوسی کور که نه،بل اقیانوسی نور را دیدم؛
فانوسی که پس از عمری جانسوزی و نور افروزی ،دامن مهر گسترده و دل به سینه سپهر سپرده ،
عمری در دل تاریکی ها درخشیده و اینک جوجکان بی پناه را پناه بخشیده است!
من همه کتاب زندگی را در سیمای زنگارگون و آرامش و سکون او خواندم!
....و به او می گفتند: « معلم »!
(شفیعی مطهر)
نفی آزادی انسان، نفی انسانیت اوست
من قرنی را دیدم که کرامت انسان به عنوان آخرین و پیشرفته ترین پیام انسانی می رفت تا پایان تاریخ تلخ بشریت را رقم زند.
زیرا انسانیت انسان به کرامت اوست و کرامت انسان آن گاه تبلور می یابد که انسان بتواند آزاد بیندیشد و آزاد اندیشه هایش را بیان کند.
بنابراین نفی آزادی انسان به مثابه نفی انسانیت اوست!
..و من در این قرن دیدم که کاهنان مزدور با سلاح زور،
به نام کار ارشادی، فرشته آزادی را
در پیش پای انگاره های زمین و بتواره های زمان قربانی می کنند!!
(شفیعی مطهر)
انسان های سبزکیش و نیک اندیش
من انسان های سبزکیش و نیک اندیش را چون گل های قالی همیشه شاداب و هماره در حال شباب دیدم؛
اینان نه از چیده شدن می هراسند و نه از بریده شدن!
نه از دشنام دگم اندیشان می پژمرند و نه از آلاام ابلهان می افسرند!
زیرا هماره بی نیاز از آب تملق اند و آفتاب تعلق!
خود چشمه آب مهر اند و سرچشمه آفتاب سپهر.
بی دریغ می تابند و بی تبلیغ می شتابند.
(شفیعی مطهر)
ثروتمندان فقیر!!
من بسیاری از ثروتمندان مغرور و سرمایه داران منفور را این چنین حقیر آن چنان فقیر دیدم
که تنها دارایی شان ،پول بود و تنها آبرویشان،تیول.
به آن می نازیدند و با آن می تازیدند.
(تیول = ملک و آب و زمینی که در قدیم از طرف پادشاه به کسی واگذار می شد که از درآمد آن زندگانی کند.)
(شفیعی مطهر)