سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۴۲ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است


#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(322) 

 
 « تُربت » یا « تربیت » ؟!
من دو حیوان « بی شعور و متضاد»  
 
و نیز « غریزه مدار مادرزاد» را دیدم 
 
که در « سایه تربیت » و بر « پایه هدایت » ، 
 
« همزیستی مسالمت آمیز » 
 
و « دوستی مهرانگیز » را می فهمیدند؛ 
 
اما انسان هایی « عاطفه دار » و « خردمدار» را دیدم  
 
 
که از مهر و مدارا « می گریختند » 
 
و خون یکدیگر را « می ریختند» !!  

بنابراین دانستم که « خوش رفتاری » و مدارامداری » 
 
در « تربیت » است ،نه در « تُربت »!
 
 
 #شفیعی_مطهر
---------------------------------------

تُربت : خاک،گِلِ اوّلیه، ذات

----------------------------------------

 

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید: 

 telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۵ ، ۰۵:۱۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(321)

 « آزمونه رسالت » در « گردونه ضلالت » ! 
 
 
من جهان هستی را چون « پازلی دقیق » و « عاملی عمیق » دیدم 
 
که هر « پدیده رایگان » و هر « آفریده شایگان » 
 
و نیز هر « فرد انسان » در عرصه « نبرد آژمان »  
 
در ساختار « پازل هستی » و « عامل اَلَستی » 
 
 « جایگاه شایسته » خود را « می جوید »
 
و « راه بایسته » خود را « می پوید».
 
جهان چون خط و خال و چشم و ابرو است 
        
  که هر چیزی به جای خویش نیکو است 
 
من با خود« اندیشیدم » و هنر هر انسان را در این « دیدم» 

که هر کس باید از خود بپرسد در این « بُرهه زمانی » و « نقطه مکانی »،
 
و در این « گردونه ضلالت » ، « آزمونه رسالت » من چیست؟!
 
هر انسان « مکانتی » دارد و « امکاناتی ». 

هر انسان باید در « سناریوی هستی»،« نقش اَلَستی »خود را بیابد
 
و « لحظه لحظه زندگی »، « لَمحِه لَمحِه اَرزَندگی » خود را به نمایش بگذارد.
 
باید از این « سودا »، « سود » جوید
 
و از آن « سواد »، « سُوَیدا »!


   #شفیعی_مطهر

 -----------------------------------
رایگان : آنچه که در راه یابند،مفت،مجانی،بیهوده،باطل
شایگان : شایسته، سزاوار، شاهوار، درخور، هرچیز خوب و نیکو
آژمان: بی زمان،جاودانه،همیشگی
بُرهه : روزگار،قسمتی از وقت و زمان
مکانت : جایگاه،منزلت،مقام 
اَلَستی :روز ازل،آغاز آفرینش
لَمحِه : یک بار اندک دیدن چیزی را،نگرش دزدکی،درخشیدن
سودا : داد و ستد،خرید و فروش،معامله 
سواد : سیاهی ،شهر بزرگ،پایتخت
سُوَیدا : دانه سیاه،دانه دل،حبّه القلب 
---------------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید: 

 telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۵ ، ۰۵:۱۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

ایران و انیران!!

 #شفیعی_مطهر

   گفت: از این همه مکر و فریب و دروغ به تنگ آمدم.

  گفتم: کدام دروغ و فریب؟ باز هم احساساتی شدی؟ کلی بافی می کنی؟

  گفت: نه ، به هیچ وجه . در کوچه، خیابان، اداره، پارک و... همه جا و با هر کس صحبت می کنی ، گویی نقابی کاذب بر چهره دارد. هر کسی می کوشد شخصیت واقعی خود را پشت نقابی ساختگی پنهان کند. لبخندها دروغین و تعارف ها بی محتوا و الفاظ فریبکارانه است!

  گفتم : خب ! روزگار است ! برخی فکر می کنند امورشان این گونه بیشتر و بهتر حل می شود.

گفت : روزی روزگاری ما ایرانیان مظهر و نماد پاکی، راستی ، عدل و داد ، صلح و دوستی بوده ایم .  نیاکان ما بر این باور پای می فشردند که همه پاکی ها و راستی ها ویژه ما ایرانیان است و کسی که مرتکب کارهای زشت شود ، نه از ایران ، که از انیران ( غیر ایرانی ) است .

گفتم : مثلا ؟

گفت : پادشاه آشور( آشور نصیر پال) در کتیبه ای اعلام می کند: 

به فرمان خدایان بزرگ 600 هزار از لشکر دشمن را بدون ملاحظه سر بریدم و سه هزار اسیر را زنده در آتش سوزاندم. حاکم شهر را به دست خود زنده پوست کندم و پوستش را به دیوار شهر آویختم. بسیاری را درآتش کباب کردم و دست و گوش و بینی بسیاری بریدم و هزارن چشم و زبان بیرون کشیدم و سرهای بریده را از درختان شهر آویختم...

 پادشاه بابل (نبوکد نصر)  نیز می گوید: 

فرمان دادم که صد هزار چشم در آوردند و صد هزار ساق پا را شکستند و هزاران دختر و پسر را در آتش سوزاندم...

 این موارد، نمونه هایی از جنایاتی است که به فرمان پادشاهان آشور و بابل در تاریخ ثبت شده. اگر چه جهان بشری به سمت تکامل حرکت می کند، ولی هنوز هم با جنایت و انسان کشی دست و پنجه نرم می کند.

 اما ایران عزیز ما، در باب انسان دوستی، برگ های زرینی در کارنامه خویش دارد. 2549 سال پیش در ایران فرمان کوروش صادر شد.

 فرمانی مبتنی بر انسان محوری و آزادی عقاید و نفی بردگی و... از مردی بزرگ منش و بزرگوار و حکیم. کوروش، بابلیان را که به خاطر نوع دین و نژاد در اسارت بردگی بودند، نجات داد و چیزی را بر آن ها تحمیل نکرد و برای صلح و آرامش کوشید و به آبادانی پرداخت و مردم آواره را به سرزمین هایشان بازگرداند. با آن که اندیشه جهانگیری نداشت، ولی به خاطر رفتار انسانی و جوانمردی هایش، شاهنشاهی او گسترش یافت. چرا که او به اندیشه ها و آداب و رسوم دینی همه ملت ها با نظر احترام می نگریست.

 همه ملت ها به کوروش احترام می گذارند. یونانی ها به کوروش «سرور » می گفتند. حتی اسکندر که به ایران حمله کرد، درآرامگاه او ادای احترام نمود. در تورات نام او جزو پیامبران نجات بخش ذکر شده است. 

در آن دوران ایرانیان و یهودیان زندگی برادرواری داشتند.

 فردوسی، پیدایی و روشن سازی جهان بینی انسانی ملت ایران را از زبان منوچهر بیان می کند. منوچهر فرزند یک انسان ارزشی به نام ایرج است. او اصول عقاید مورد احترام ملت ایران را چنین اعلام می کند:

هر کس در هر کجای این جهان به مردم ناتوان ستم کند، فرمانروایانی که مردم خود را خوار دارند، کسانی که مال و منال را مایه فخرفروشی به مردم قرار دهند، آنان که دردمندان را آزار دهند، دین دانایانی که دین فروشی کنند، از اهریمن بدکنش نیز بدترند و مورد نفرین خداوندگار و مردمان اند.

هر آن کس که در هفت کشور زمین

بگردد ز راه و بتــــــــابد ز دیـــــــــــــن

نماینـــــــده  رنــــج، درویـــــــــــش را

زبون داشـــتن، مردم خویــــــــش را

بر افراخـــــتن،سر ز بیشی گِـــــنج

به رنجور مردم، نماینــــــده رنـــــــج

همه سر به سر نزد من کافـــــــرند

وز اهــــریمن بد کنــــش بدتر انــــد

هر آن دین وری،کو، نه بر دیــن بود

زیزدان و، و ز منــــش نفـــــرین بود

وقتی سپاه سلم از منوچهر شکست می خورد، آن ها از منوچهر درخواست بخشش می کنند. منوچهر به ملت و مردم ایران فرمان می دهد که خون هیچ کس به کین یا کام نباید ریخته شود. او منشور آزادگی، عدل، انسان دوستی و بزرگ منشی مردم ایران را این گونه ثبت تاریخ می کند:

    من هرگز تسلیم هوا و هوس خون ریختن نخواهم شد و هرگز نام خود را به ننگ خودکامگی نخواهم آلود. شما آزادید به خانه های خود باز گردید. به جای کینه ورزی، مهر جویید و از زشتی و سیاهی خود را در امان دارید. ما آرزومندیم که روان روشن جایگاه شما باشد.

چنین داد پاسخ:که من کام خویش

به خاک افکنم، بر کشم نام خویش

کنون روز دادســــــت و، بی داد شد

سران را، سر از کشــــــتن آزاد شد

همه مهر جویید و افســـون کنیــــد

زتن آلت جنــــگ، بیــــرون کنیــــــد

خردمنــــد باشید و، پاکیــــــزه دین

از آفت همه پاک و، بیرون زکـــــین

همه نیکویـی بادتان، پایـــــــــــگاه

به روشــن روان بادتان، جایــــــگاه

از این پس، به خیره مـــریزید خون

که بخت جفا پیشگان،شد نگـــون

----------------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید: 

 telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۵ ، ۱۱:۵۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(320)  

 
یک « سر » برای یک « کشور »!
 
 من ماری را دیدم که یک « بَر » و دو « سر »داشت؛
 
اما نه هیچ « دُعایی » داشت و نه هیچ « ادعایی » ؛ 
 
ولی آدم هایی را دیدم که یک « سر » و یک « نظر »بیشتر نداشتند ،
 
ولی به جای یک ملت می اندیشیدند 
 
و برای سرنوشت یک ملت تصمیم می گرفتند!!  
 
بزرگ ترین « فاجعه بشری » و « ضایعه نظری »
 
این است که یک « سر » برای یک « کشور » تصمیم بگیرد!
 
 آفرینشگر « فَرجاد »،انسان را « آزاد » آفرید
 
تا درباره سرنوشت خود « آزادانه » بیندیشد 
 
و « پژوهشگرانه » تصمیم بگیرد!
 
امیر بیان،پیشوای پرهیزگاران،امام علی(ع)
 
چه نیکو فرمود در این رهنمود:

«و لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ و قد جَعَلَکَ اللهُ حُرَّاً»


«خود را برده دیگران مساز، در حالی که خداوند تو را آزاد آفریده است.»


و همچنین در جای دیگری فرموده است:


«الناسُ کُلُّهُم اَحرارٍ اِلاّ من اَقَرَّ علی نفسِهِ بالعبودیةٍ»

 

«تمام مردم آزاد آفریده شده اند، مگر کسانی که از روی اختیار، بردگی را برای خود پذیرفته اند.»


#شفیعی_مطهر

------------------------------------------- 
 
بَر : پهلو،سینه،کمر 
 
فَرجاد: دانا،دانشمند
------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید: 

 telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۵ ، ۰۵:۰۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(319) 


« نواله ای از نان » و « هاله ای از احسان » ! 


 

من در این شهر کسانی را دیدم که از « بی کسی افسُردند» 
و از « گرسنگی مُردند »!
  در حالی که خویشاوندانی داشتند که در « شعار»، « سعی بلیغ » 
و « نهایت تبلیغ »را عرضه می کردند،
اما در « رفتار »، دریغ از « نواله ای از نان » و « هاله ای از احسان » !!!
این « خویشان ریاکار » و « بستگان سوگوار »
در سوگ اینان چه « گوسفندها سر بُریدند »و چه « سفره ها گُستردند»!
  چه « پرچم های عزا برافراشتند » و چه « آیین های کَذا به پا داشتند »!
 آن جا که « ریا »، « ریاست » « دارد»
و « کیا »، « کیاست » را « فرو می گذارد »،    
     آن چه بر« باد» می رود،« کرامت انسان » است 
و آن چه از « یاد » می شود،« سلامت ایمان »!
 
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------    
سعی بلیغ: کوشش کامل ،تلاش رسا
هاله : حلقه و دایره ای که بعضی شب ها به سبب بخارات زمین بر دور ماه دیده می شود،خرمن ماه،شایورد
نواله : لقمه خوراکی برای گذاشتن در دهان، مقدار خوراکی که به کسی اختصاص دهند        
کَذا :چنین،همچنین
کیا : پادشاه،حاکم،والی
کیاست : زیرکی،تیزفهمی،هوشیاری،دانایی،فراست 
--------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید: 

 telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۵ ، ۰۵:۳۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 بد ترین نوع بی سوادی!!

 

بد ترین نوع بی سوادی، بی سوادی اجتماعی و سیاسی است:
شادروان حبیب یغمائی تعریف می کرد:
در دوره رضاشاه که عزا داری، سینه زنی، و قمه زنی ممنوع شده بود، یک روز ملک الشعرای بهار به شوکت الملک ( امیر بیرجند ) گفته بود: 

سپاس خدای را که در این دیار هم برق دارید، هم آب، هم مدرسه، هم سالن نمایش، همه چیز دارید،این که بعضی ها هنوز شکایت می کنند! دیگر چه می خواهند؟
شوکت الملک گفته بود:
این ها برق نمی خواهند!این ها محرم می خواهند.!؟
این ها مدرسه نمی خواهند،روضه خوانی می خواهند. کربلا را به این ها بدهید، همه چیز داده اید!!...


حبیب یغمائی متعلق به کوره دهی بود به نام " خور " و خیلی به آنجا عشق می ورزید.
در آنجا درمانگاه و کتابخانه و مدرسه ای ساخت و برای آبادانی آنجا جلوی هرکس و ناکسی ریش به خاک مالید و زانو زد...
مهم تر آن که کتابخانه ای درست کرد و همه کتاب های خطی اش را که در طول عمر با خون دل جمع آوری کرده بود، به آنجا منتقل کرد و وصیت کرد بعد از مرگش او را آنجا دفن کنند...
می دانید مردم قدر شناس(!!!) خور با جنازه اش چه کردند؟؟
وقتی پیکر نحیف و رنج کشیده اش را با کاروانی متشکل از شاگردانش، دکتر اسلامی، دکتر باستانی پاریزی، دکتر زرین کوب، سعیدی سیرجانی و دیگر چهره های نامدار وطن ما به روستای خور رسید، همان کودکانی که در مدرسه " یغمائی " درس خوانده و یا می خواندند، و همان مردمانی که در درمانگاهش درد های خود و عزیزانشان را درمان کرده بودند ، چه که نکردند ( !!!).
به فتوای آخوندک ابله همان روستا، دامنشان را پر از سنگ ریزه کردند تا جنازه این خدمتگزار صدیق به فرهنگ ایران را سنگباران کنند!! 

دردناک تر آن که پس از دفن جنازه فرزندانش دو سه روزی در مقبره اش کشیک دادند؛ مبادا پیکرش را از زیر خاک بیرون بیاورند و به لاشخورها بدهند..؟!؟؟؟!!

با تاثر فراوان باید اذعان کرد که میهن ما از این ناسپاسی ها و قدر نشناسی ها بسیار دارد که خود عاملی است بسیار مهم در عقب مانگی ما از کاروان تمدن...
کسانی که نمی دانند، تصور می کنند می دانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۵ ، ۱۲:۳۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(318) 


« عُصاره های کمال » و « انگاره های ضلال »!

 
من در این « دِیر سوخته » و «دیار دهن دوخته» ، 
« دهان هایی باز » و « زبان هایی دراز » را دیدم
که نه « شعری برای آموختن » داشتند 
و نه « شعوری برای لب دوختن »!
این کوتوله های « بی مایه » و « درازسایه » 
نه « حرفی برای گفتن » داشتند و نه « ظرفی برای نهفتن »! 
اینان تنها زبانی برای « گفتن » دارند 
و تنها گوش هایی می خواهند برای « شنُفتن »!
خود را « خداوند خلود » می دانند و دیگران را « نیازمند رهنمود»!
اینان گویی « عُصاره کمال » اند و دیگران « انگاره ضلال »! 
 خداوند همه « بشر »ها را « بشیر » آفریده 
و همه « بصر » ها را « بصیر »!
 خداوند به هر انسان خَرَد داده تا خود « بیَندیشد»
و از فراز و فرود روزگار « نَپَریشد».
پیروی انسان از انسان ،« مردود » 
و از نشانه های « جمود »است!
 
 #شفیعی_مطهر
--------------------------------- 
دِیر : صومعه،دنیای مادی
ظرف : ظرفیت،سعه صدر
خلود : همیشه بودن،جاویدبودن،همیشگی،جاویدزیستن
انگاره : وهم ،پندار،گمان،داستان،،افسانه،سرگذشت
ضلال : گم شدن،گم کردن راه،گمراه شدن
بشیر : مژده آور،مژده رسان،بشارت دهنده،نیکوروی،خوبروی
پریشد: پریشان و بدحال شود،مضطرب شود،تهیدست شود
جمود : جامدشدن،افسرده شدن،افسردگی
------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید: 

 telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۵ ، ۰۵:۳۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

    « کار» ، ارزش است یا ضد ارزش؟!!

 #شفیعی_مطهر

   در نظام ارزشی اسلام ، « کار » شانی بس شایسته و جایگاهی بس بایسته دارد .

  تا آنجا که این نگارنده می داند  تقریبا در همه کشورها و همه ملت هایی که انقلاب می کنند ، به منظور جبران عقب ماندگی ها و خرابی های ناشی از استبداد و لطمات جنگ و انقلاب بر ساعات کار خود می افزایند. 

  با نگاهی به سیر تحول و تطور ملت ها درمی یابیم که نقش کار مهم ترین نقش را در ایجاد تحول بر عهده داشته است. ملت های انقلابی دنیا پس از پیروزی انقلابشان برای جبران عقب ماندگی ها بر ساعات کار خود افزوده اند.

  « تسوئی چونگ یوان » وزیر وقت چین ( در آغاز انقلاب چین) که خود روزی ۱۲ تا ۱۴ ساعت کار می کرد ، می گفت:

   « ما در آغاز برنامه پنج ساله دوم توسعه فرهنگی (۵۷-۱۹۵۱) این شعار را برگزیدیم: دانش آموزان را برای همه کارها تربیت کنیم . کوشیدیم از هر دانش آموز یک کارگر ، و از هر کارگر یک دانش آموز بسازیم.»

   یک روزنامه نگار کمونیست ایتالیایی به نام « آلبر توجاکوویلون » نوشته است:

  « هزاران مدرسه کار کشاورزی در چین ایجاد شده تا تمام افراد جامعه از شهری و روستایی بتوانند در آن کار بدنی بکنند. داوطلبان قبل از پذیرفته شدن در این مدارس باید صلاحیت سیاسی و اجتماعی خود را ثابت کنند . برای این کار باید از دفتر کار خود بیرون بیایند ، با فقیرترین مردم بیامیزند و حقیرترین کارها مانند : پاک کردن توالت ها و جاروکشی و زباله جمع کنی را انجام دهند تا صلاحیت ورود به مدرسه را پیدا کنند. این کارها را هم نباید شبانه یا به طور مخفی ، بلکه در روز روشن باید انجام دهند و فریادزنان به همه بگویند که این کارها را انجام می دهند.»

   در کاوش رمز پیروزی و راز بهروزی ژاپنی ها درمی یابیم که این هر دو نهال، ریشه در زلال فرهنگ کار دارد. 

درباره فرهنگ تاریخی و ویژگی های فردی و اجتماعی ژاپنی ها می نویسند:

  ۱ - سخت کوشی و خوداتکایی دو خصیصه ای است که با موقعیت تاریخی و انزوای طبیعی و شرایط نامساعد زندگی در این جزیره رابطه ای نزدیک دارد.

   ۲ - نظم پذیری و رعایت ضوابط و دستورالعمل ها به طور موثر و خودکار.

   ۳ - برخورداری از روحیه قناعت و صرفه جویی.

   ۴ - جمع گرایی و اثر پدیده خاص وابستگی به خانه و گروه و توجه به « ما » در مقابل دیگران.

   ۵ - رعایت سلسله مراتب و احترام به تجارب و سابقه کار، اطاعت از روی احترام ، نه ترس.

  ۶ - آگاهی دادن به افراد هر جامعه یا گروه... و برقراری نوعی مدیریت گروهی با شیوه پدرانه.

   ۷ - برخورداری از وجدان کاری بسیار بالا و اهمیت قائل شدن برای کار و ارجح شمردن مصالح شرکت و موسسه بر منافع شخصی.

  ۸ - توجه به نظافت و بهداشت و سرزندگی و نشاط و خنده رویی .

  ۹ - توجه خاص به زیبایی و طبیعت و گل .

   این موارد نمونه هایی است از نوع نگرش ملت ها به کار ؛ ملت هایی که کار کرده اند تا نهال آرزوهایشان به بارنشیند . پس نخستین گام ما باید تبیین فرهنگ کار و ارزش نهادن به آن باشد ، نه کاستن از ساعات کار به بهانه روزه داری و پر رنگ کردن عبادت !! زیرا کار ،خود بهترین عبادت است.

   اکنون به نمونه هایی از نتایج و برونداد نهادینه کردن فرهنگ کار در برخی کشورها عنایت فرمایید:

* - تولید ناخالص ژاپن GNP‌ در سال 1951، معادل یک سوم بریتانیا و یک بیستم آمریکا بود. در سال 1992 این نسبت به 3 برابر بریتانیا و نزدیک به دوسوم آمریکا رسید.

تا سال 1987 ژاپنی‌ها فقط 4 جایزه نوبل در علوم گرفته بودند. حال آن که در آمریکا این رقم به 142 رسیده بود. در سال 1992 ژاپن از نظر نسبت دانشمندان و مهندسان با صلاحیت در رأس سایر کشورهای جهان قرار داشت (حدود 60 هزار نفر در یک میلیون) تقریباً 800 هزار نفر ژاپنی در حوزه تحقیق و توسعه کار می‌کردند، که بیش از مجموع این افراد در بریتانیا، فرانسه و آلمان بود.

در سال 1991، از 10 بانک بزرگ جهان 7 بانک و از 5 شرکت بزرگ بیمه جهانی 4 شرکت متعلق به ژاپن بود. ژاپن سه‌چهارم روبات‌های جهان را در اختیار دارد. 

دانمارکی‌ها از 3300 تن ماهی فاسد شده در انبار یک کشتی به گِل نشسته (پس از 6 ماه) الکتریسیته تولید کردند و بقایای آن را به عنوان کود شیمیایی مصرف کردند.

 * - هلند با وسعتی کمتر از یک پنجم خاک ایران 60 درصد نیازهای گل و گیاه جهان را تأمین می‌کند؛ در حالی که استعداد و امکانات طبیعی کشور ایران در زمینه تولید و پرورش گل‌و‌گیاه به مراتب بالاتر از کشور هلند است. (ایران، 10/3/76)

صادرات گل ایران 0/2 درصد از صادرات گل دنیاست.

* - آقای ماهاتیر محمد توانست در کمتر از دو دهه، اقتصاد وابسته مالزی را به یک اقتصاد صنعتی و در حال رشد تبدیل کند. درآمد سرانه این کشور را از 300 دلار به 4000 دلار افزایش دهد.

مالزی برای بیش از یک دهه دارای 8 درصد رشد سالانه بوده است.

 

تولید ناخالص داخلی امارات در 25 سال گذشته 700 درصد رشد داشته است.

* - دکتر حسین عظیمی (اقتصاددان): اقتدار ملّی در تولید سرانه است. بنابراین وقتی تولید سرانه 1500 دلاری یک شهروند ایرانی را با تولید سرانه 38 هزار دلاری یک فرد ژاپنی مقایسه می‌کنیم، وضعیت ایران و جایگاه آن در اقتصاد جهانی کاملاً مشخص خواهد بود.

هر فرد در یک اقتصاد پیشرفته 40 برابر یک فرد ایرانی تولید می‌کند. اگر از این زاویه به مسائل نگاه کنیم، خواهیم دید که اقتدار ملّی کشور چقدر آسیب‌پذیر است. ایران در اقتصاد جهانی عددی نیست.

 زنده یاد دکتر عظیمی می گوید: در کشورهای صنعتی به ازای هر یک ساعت کار 40 دلار ارزش افزوده ایجاد می‌شود. در حالی که در ایران از یک ساعت کار، کمتر از دو دلار ارزش افزوده حاصل می‌شود.

 در اقتصاد ملی، نادرترین ثروت، زمان است و با احتساب 70 میلیون نفر جمعیت برای کشور، سالانه حدود 60 میلیارد ساعت، ‌زمان در اختیار خواهیم داشت.

   از 60 میلیارد ساعت در اختیار، فقط از حدود 27 میلیارد ساعت آن استفاده می‌شود. به عبارت دیگر فقط از 45 درصد این ثروت استفاده ، و 55 درصد آن تلف می‌شود. 27 میلیارد ساعت مربوط به مجموع اشتغال ملّی با احتساب 2000 ساعت کار در سال و بیکاری پنهان است.

    میزان تولید سرانه در ایران را حداکثر 1500 دلار و متوسط تولید سرانه در کشورهای صنعتی را 32 هزار دلار است. بحث توسعه که تعریف آن یافتن توان استفاده از ظرفیت است، مهم ­ترین و حیاتی‌ترین بحث در ایران است.

* - ایران به لحاظ خلاقیت‌های جغرافیایی پتانسیل‌های کشاورزی می‌تواند برای 200 میلیون نفر جمعیت غذا تولید کند؛ ولی متأسفانه هم‌اکنون برای تأمین غذای 80 میلیون نفر هم با مشکل مواجه هستیم.

بر اساس آمار رسمی، ضایعات محصولات باغی ایران حدود 40 درصد و در محصولات زراعی حدود 50 درصد و بیشتر از آن است. 

   حال این پرسش مقدر روی دست ما می ماند که اگر کار یک ارزش اسلامی ، انسانی و اجتماعی است ،چرا به بهانه ارج نهادن به یک عمل عبادی از ساعات و ارزش آن می کاهید؟!!

       --------------------------------- 

   برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید: 

 telegram.me/amotahar

           

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۱۱:۲۵
سید علیرضا شفیعی مطهر
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(317)
 
  قدرت،« شایسته قداست»یا « بایسته نظارت »؟
 
 من در « پهنای زمین » و « درازنای زمان » ،
چه بسیار « مکتب های سیاسی » و« مَشرَب های مردم هراسی» را دیدم 
که چند صباحی به « قدرت رسیدند» و در شیپور « شوکت دمیدند».
چه داعیه دارانی که با « کِسوَت دَلق » و با شعار « خدمت به خلق » آمدند؛
اما در حقیقت نه « شیفته خدمت»،که  « فریفته قدرت » بودند!
در طول تاریخ چه تفکرهایی « پُرزرق و برق» 
از سوی « غرب و شرق» آمدند 
با «سلاح اندیشه» و با داعیه « اصلاح از ریشه» ،
« رنگ ریاست » را با « نیرنگ قداست » « آمیختند »
و « چلچراغ آزادی » را از « سقف شَیّادی » « آویختند ».
« فساد مکتب ها » و « بیداد مشرب ها » 
آن گاه « بُروز » کرد که « به روز » شد!
دنیای بشریت آن گاه « روی آرامش » را می بیند
و به « سوی آسایش » می رود، 
که « قدرت عشق » بر « عشق به قدرت » « برآشوبد » 
و بنیادش را « درهم کوبد »!
مکتب های « سُست بنیاد » آن گاه به « فساد و بیداد» می آلایند 
که به « قدرت می رسند » و متولیانشان را به « شوکت می رسانند».
«عُمّال قدرت » بدون « اِعمال نظارت» 
به « فساد می گرایند» و با « بیداد می پایند» !
بنابراین هر قدرتی ،نه « شایسته قداست»،
که « بایسته نظارت »است! 
 

#شفیعی_مطهر 

-------------------------

مَشرَب : طریقه دینی و فلسفی،نسلک،نحله

کِسوت : جامه پوشیدنی،لباس

دَلق: جامه پشمین و ساده درویشان

عُمّال :ج عامل،کارگزاران،کارکنان

--------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید: 

 telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۰۵:۵۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(316) 
 
 آرزوهای « بافتنی » یا « یافتنی »؟! 
 
 
من آرزو را نه « آبی زیبنده » که « سرابی فریبنده »دیدم .
 اما در عین حال اگر آرزو در « خیال » ،« مردود »
و در « آمال » ،« نابود» شود، 
همه از تشنگی خواهند مُرد ! 
آرزو،« کوهی گران » است برای « گروهی نگران » ؛
« کوهی صعب الصعود » برای « گروهی خوشنود ».
آرزو « شمعی فروزان » است برای «جمعی پریشان »
« شمعی که امید می آفریند» 
برای « جمعی که بر سر سفره تردید می نشیند»!
آرزو،شاهین بلندپروازی است که 
نه در « باور قفس » می گنجد 
و نه در « خاطر محبس »؛
بر « اوج آسمان سر می ساید» 
و بر « موج آرمان برمی آساید »!
آرزو نه « بافتنی » که باید « دست یافتنی » باشد.
آرزو را نخست باید « عاقلانه دریافت» 
و سپس به سوی آن « عارفانه شتافت».
آرزوهای « نشسته بر بال خیال » و « وابسته به یال امیال » 
« سر از سراب » در می آورد و « پر از مُرداب »!
 
#شفیعی_مطهر
----------------------------
آمال : آرزوها،جمع اَمَل
صعب :دشوار،سخت
صعود : برآمدن،بالارفتن

امیال : میل ها،جمع میل

-----------------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید: 

 telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۵ ، ۰۵:۰۶
سید علیرضا شفیعی مطهر