حضرت زینب (ع )؛مظهر صفات اخلاقی
#شفیعی_مطهر
امروز 20 اسفندماه 1398 برابر با 15 رجب سالروز وفات حضرت زینب کبری(س) است. ضمن عرض تسلیت تصویری از شخصیت ایشان را به تماشا می نشینیم.
--------------------
سلام بر صفای سپیده و سبزه های دمیده !
درود بر تندیس تقوا و وقار و مجسمه مصفّای ایثار و پیکر پاکی و پیکار !
آفرین بر عطر انباشته در دل تنگ غنچه ای که شرمگینانه گونه های گلگون خود را در پوشش کاسبرگ های سبز عفّت نهان کرده است !
بگشاییم پنجره دل ها را به سوی بوستان عطرآگین عرفان و عاطفه و بنوشیم زلال زمزم عفّت را و بنیوشیم زمزمه عصمت را !
ارج نهیم گوهر نهفته در دل صذف را و قدر بدانیم پوینده طریق هدف را !
تقدیس کنیم صافی و صفای شخصیت والاتبار و ماندگار تاریخ، حضرت زینب کبری سلام الله علیها را که دامن سپیدش دامنه افق تا افق را پوشانیده و آلایش هیچ پلیدی سیمای سپید عصمتش را نیالوده است.
زینب (س) که تربیت شده مکتب وحی بود همانند پدر و مادر و اهل بیت بزرگوار خویش ، دارای سجایای اخلاقی بود.
سید عبدالحسین شرف الدین که از مفاخر اسلام محسوب می شود درباره ایشان می گوید:
" بزرگوارتر از نظر اخلاق ، مثل حضرت زینب دیده نشده است. خشم و غضب بر او چیره نشد و از مقامش کم نکرد . و هیچ عالمی بر حلم و صبرش غالب نگشت . در تیزهوشی و صفای باطن و قوت دل و اطمینان قلب ، آیتی از آیات خدا بود ."
صاحب انساب الطّالبین می نویسد : " زینب سلام الله علیها به صفات نیک بسیار و اوصاف گرانقدر و باشکوه و با خصلت های پسندیده نسبت به دیگران ممتاز شد ؛ خلق و خوی سعادت آفرین او و صفات اخلاقی بارز و افتخار آفرین ایشان و فضیلت های پاک و طاهر او نسبت به دیگران ممتاز بود".
صبر و استقامت ، و ایمان و تقوی از صفاتی هستند که فقط صاحبان مکارم اخلاق به آن ها وابسته اند و سایر افراد ممکن است با بعضی از صفات آشنا باشند . " حضرت زینب (س) در شکیبایی و استقامت و قدرت ایمان و تقوی ، یگانه بود و در فصاحت و بلاغت حضرت علی (ع) بود . "
سیوطی درباره حضرت می گوید:
" حضرت زینب سلام الله علیها زنی خردمند ، تیز بین و فصیح بود، البته خردمندی که قدرت قلبی نیز داشت."
جاهز که خود ادیبی در عرب است و در این رشته کم نظیر می باشد از خزیمه روایت می کند که پس از شهادت امام حسین وارد کوفه شدند که با ورود اسیران اهل بیت در کوفه و زمان ایراد خطبه توسط زینب بود من هیچ زن اسیری را گویا تر از او ندیدم، چنان سخن می گفت که گویی سخنان از زبان علی علیه السلام خارج می شدند.
نیشابوری در شرح حال ، و بیان عظمت و مقام زینب می گوید:
" زینب در فصاحت و بلاغت ، و در پارسایی و عبادت مانند پدرش علی (ع) و مادرش زهرا علیها السلام بود. "
ابن حجر عسقلانی می نویسد:
" او ( حضرت زینب) مجسمه شجاعت و شهامت بود . روحی قوی و همتی بلند داشت، او دارای روحی عظیم، منطقی پایدار، قوت بیانی فوق العاده بود، آن چنان که حیرت مورخان را برانگیخته است."
فریشلر نویسنده غربی می گوید:
" ایراد آن نطق در کوفه ثابت می کند که آن همه مصائب و سختی ها نتوانسته بودند روحیه آن زن را متزلزل کنند. در صورتی که این خطر وجود داشت که در همان حالِ سخنرانی او را به قتل برسانند. "
جلال الدین سیوطی در رساله "زینبیه" می نویسد :
" زینب در زمان جدش رسول خدا پا به عرصه جهانی گشود و در دامن وی پرورش یافت . او هوشمندی توانا و دوراندیش ، و دارای قلبی پر قوت و پر صلابت بود . او 5 سال از عمر خویش را در کنار پیامبر خدا گذرانده و تربیت یافته است. "
ابن اثیر جزربی می نویسد:
" زینب دخترعلی ابن ابی طالب، مادرش فاطمه دختر رسول خدا بود . زینب تنها خانم متفکر و دانشمندی بود که از قوت فکر بالایی برخوردار بود . او در واقعه کربلا همراه برادرش حسین بن علی بعد از شهادتش به همراه قافله روانه شام گشت. و در برابر یزید بن معاویه ، خطبه ای شیوا و پر معنا ایراد نمود. ایراد آن خطبه درایت ، عقل ، اندیشه و قدرت بالای قلبی وی را می رساند . "
محمد غالب شافعی مصری می نویسد :
" یکی از بزرگ ترین زنان اهل بیت از نظر حسب و نسب و از مهم ترین بانوان طاهره که دارای روحی بزرگ و مقام تقوا و آینه سرتا پا نمای رسالت و ولایت بوده، حضرت سیده زینب دختر علی ابن ابی طالب می باشد. که به نحو کامل او را تربیت کرده بودند و از سینه علم و دانش خاندان نبوت سیراب گشته بود. به حدی که در فصاحت و بلاغت یکی از آیات بزرگ الهی گردید و در حلم و کرم و بصیرت و تدبیر در امور، در میان خاندان بنی هاشم و بلکه عرب مشهور شد و میان جمال و جلال و سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت را جمع کرده بود . شب ها در حال عبادت و روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهیزگاری معروف بود. "
از جمله صفات حضرت زنیب سلام الله علیها ، این است که خواهان عالم کردن مردم بود و آنان را از جهل بر حذر می داشت ، حضرت در زمان اقامت پدر بزرگوارش در کوفه برای زنان ، مجلس تفسیر قرآن برپا می کرد و نیز قدرت و علم پاسخ گویی به سوالات دینی مردم را داشت . در زمان بیماری حضرت زین العابدین علیه السلام مردم مرجعی جز حضرت زینب نداشتند ، لذا افتخار نیابت خاصه امام حسین (ع) نصیب ایشان گردید و به سوالات مردم پاسخ می داد. از شیخ صدوق روایت شده که حضرت زینب ، نایب خاص امام حسین بود و مردم در رابطه با مسائل حلال و حرام به آن حضرت مراجعه می نمودند تا زمانی که امام سجاد علیه السلام از بیماری شفا یافت.
زینب(س) سخنرانی توانا و گوینده ای دانا بود. سخنرانی زینب کبری(س) در کوفه تأثیری در مردم گذاشت که راوی می گوید: پس از خطبه زینب (س) مردم را دیدم که از شدت پشیمانی حیرت زده دستان خود را به دندان می گزند و در آن میان پیرمرد سالخورده ای را در کنار خود مشاهده کردم که چنان می گریست که محاسن سپیدش از اشک تر شده بود.
زینب در مجلس سخنرانی مادرش فاطمه در مسجد رسول خدا در دفاع از حقوق اهل بیت و فدک حاضر بود و خطبه و سخنان مادرش را در آن مجلس به یاد داشت؛ به طوری که خود یکی از راویان آن خطبه به شمار میآید.
او از مادرش آموخت که چگونه باید در مقابل دشمنان ایستادگی کرد و آنان را رسوا ساخت. او آماده میشد که با سخنان خود در بازار کوفه و کاخ ابن زیاد و یزید، ظلم و جنایت آنان را برملا سازد و از اسلام و ولایت دفاع کند.
زینب بعد از مادر در سایه تربیت های پرمهر پدری چون علی و در کنار برادرانی چون حسن و حسین رشد مییابد و از همان دوران کودکی مشکلات فراوان و فشارهای روحی بیشماری را تجربه کرده و در برابر آنها مقاومت میکند و بدین گونه دوران کودکی را پشت سر میگذارد.
هر چند زینب کوچک تر از حسن و حسین است، ولی از آنجا که دختر فاطمه و دست پرورده اوست و عطر مهر مادری چون فاطمه از او تراوش میکند، علاقه و پیوند روحی و عاطفیای که میان او دو برادرش وجود دارد، وصف ناشدنی است. و این ارتباط روحی تا پایان عمر استمرار مییابد و زینب لحظهای نمیتواند دوری و اندوه این جگرگوشگان فاطمه را تاب بیاورد . او تا آخرین لحظات، چون مادری مهربان به آنان عشق می ورزد و مهر و محبت نثارشان میکند و چیزی نمیتواند مانع این پیوند و بستگی گردد.
زینب با ازدواج که عمل به سنت پیامبر خداست، رسالت بزرگی را که بر دوش دارد فراموش نمیکند. او میداند که باید در تمام صحنه ها و لحظه ها در کنار برادرش باشد. او میداند که به ثمر نشستن قیام حسین و شهادت عزیزانش، نیازمند آزادگی در اسارت، صبر و پایداری، و پیام رسای او به گوش تاریخ بشریت است.
از این رو زینب در قرارداد ازدواجش شرط همراهی با برادرش حسین را قید میکند تا از وظیفه مهم خود باز نماند. از شخصیتی متعهد به اسلام و دوستدار اهل بیت، چون عبدالله بن جعفر که به خواستگاری دختر علی آمده است، انتظاری جز پذیرش این شرط نیست. به هر صورت مراسم خواستگاری پایان مییابد و عبدالله بن جعفر به افتخار همسری زینب کبری نائل میگردد.
عبدالله از فرزندان جعفر است و جعفر، فرزند ابوطالب و برادر علی و از جانبازان جبهه موته و شهیدان بزرگ اسلام است. شخصیت جعفر بن ابیطالب را که معروف به جعفر طیار است، میتوان از اظهار علافه و سخنان پیامبر اکرم درباره او دریافت. هنگام فتح خیبر، زمانی که جعفر از حبشه مراجعت کرد پیامبر او را آغوش گرفت و میان دیدگانش را بوسید و فرمود: نمیدانم به خاطر کدام یک خوشحالتر باشم، به خاطر ورود جعفر یا فتح خیبر؟ و رسول خدا او را در جوار مسجد منزل دادند.
زمانی که جعفر در جبهه موته جنگید و دو دستش قطع شد و حاضر نشد پرچم را بر زمین بیفکند، پیامبر خدا فرمودند: خداوند به جای دو دست دو بال به جعفر عنایت کرد که در بهشت با آنها پرواز کند و از همین روست که او به جعفر طیار معروف شد.
عبدالله در حبشه متولد شد و این ولادت زمانی رخ داد، که جعفر به همراه همسرش و عدهای دیگر از مسلمانان بر اثر فشار دشمنان اسلام و به پیشنهاد پیامبر اکرم(ص) به حبشه هجرت کرده بود. عبدالله بعد از شهادت پدرش جعفر مورد محبت و علاقه پیامبر اکرم بود.
در تاریخ آمده است: هنگامی که جعفر پدر عبدالله به شهادت رسید، پیامبر فرمود: فرزندان جعفر را نزد من بیاورید. حضرت آنان را در آغوش عطوفت خود گرفت، بوسید و چشم هایش پر از اشک شد. و این گونه از عبدالله که کودکی بیش نبود تفقد و دلجویی فرمود.
بعد از پیامبر اکرم تاریخ شاهد رشادت ها و فداکاری های عبدالله در کنار امیرالمؤمنین(ع) بوده و او در جنگ صفین از شجاعان صحنه نبرد به شمار رفته است و جود و سخاوت او نیز در آن زمان زبانزد بوده است.
تأثیر پذیری شخصیت زینب(س) از محیط و اطرافیان خود در این دوره، به مراتب بیشتر و عمیق تر از دورههای دیگر زندگی است. اعمال، رفتار، برخوردها و به طور کلی شیوه معاشرت پدر و مادر در خانه و کیفیت ارتباط آنان با یکدیگر و دیگر افراد، در روح و خلق و خوی وی اثری مستقیم گذاشت.
زینب، در خانه ای تربیت و رشد یافت، که عالی ترین نمونه زندگی خانوادگی است و در طول تاریخ بشر خانوادهای به این بزرگی و عظمت نیامده است و نخواهد آمد. شخصیت زینب در خانه ای شکل گرفت که نور ایمان در آن می درخشید و سرشار از صفا و صمیمیت و آکنده از معنویت و عشق به خدا بود. خانه ای که پدری چون علی دارد و مادری چون فاطمه، پدر و مادر معصومی که تمایلات نفسانی و هوی و هوس در آنان راه نداشت و انگیزه حرکت ها و فعالیت هایشان فقط انجام وظیفه الهی بود. آنان جز به رضای خدا به چیزی دیگر نمی اندیشیدند و جز برای پیشرفت اسلام و نجات بشریت گام برنمیداشتند.
زینب در این محیط و تحت تربیت چنین پدر و مادری رشد مییابد و در چنین مدرسه ای معارف الهی و آداب اسلامی را فرا میگیرد و به تربیت دینی و فضائل اخلاقی دست مییابد و به کمال میرسد.
و بدین گونه مهمترین و اساسیترین کلاس آموزش خانهداری، شوهرداری، تربیت فرزند، اداره زندگی و به طور کلی آداب معاشرت زینب، دورانی بود که در کنار مادرش حضور داشت و از رفتار و شیوه زندگی او الگو میگرفت تا زمانی او نیز همچون مادرش ـ که زیباترین و خداییترین زندگی را گذراند ـ در خانه شوهر انجام وظیفه کند.
او شاهد بود که چگونه مادرش برای ایجاد کانونی آرامبخش و انباشته از صفا و صمیمیت و روح و معنویت تلاش میکرد. او این سخن پدرش را شنیده بود که میفرمود: وقتی به خانه می آمدم و به زهرا نگاه میکردم،تمام غم و غصه هایم برطرف میشد و او هیچ گاه مرا خشمگین نکرد.
زینب نمونه باشکوه صمیمیت، همدلی و همراهی را در کانون پرمهر پدر و مادر خویش مشاهده کرده بود، و لذت آن را از یاد نمی برد. او شاهد تلاش های مادرش در خانه بود و دست های تاول زده مادر و زحمت های خانهداری را دیده بود و اجر و پاداش کار در خانه را باور داشت.
او تعاون و همکاری در خانه را از پدر و مادرش آموخته بود و میدید که پدر هیزم و آب خانه را تهیه میکرد و مادر آسیا میکرد، خمیر می ساخت و نان می پخت.
زینب، مهر و محبت مادر را نسبت به فرزندان از یاد نمی برد و عطوفت های مادر از شیرین ترین خاطرههای او بود. او سخنرانی مادرش در مسجد ـ در فاع از کیان اسلام و ولایت ـ را فراموش نمیکرد و از آن درس دینداری و حراست از دستاوردهای جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم را فرا میگرفت و حمایت از دین خدا را برای خود فرض و لازم می دانست.
و بالاخره شخصت والایی چون زینب کبری که در کانون ولایت رشد یافته و در سایه این تربیت ها بزرگ شده است، دریایی است از معرفت و فضیلت های انسانی و تجربه های اخلاقی و تربیتی که از پدر و مادرش فرا گرفته است.
او وقتی به خانه شوهر میرود ، کانون زندگی را تشکیل میدهد و به عنوان مربی بزرگ و نمونهای در سنگر مقدس خانه انجام وظیفه میکند و برای اسلام فرزندان برومندی را تربیت میکند که نتایج درخشان آن را در آینده تاریخ زندگانی زینب ملاحظه خواهیم کرد.
بانوی بزرگ اسلام زینب کبری حدود سی و پنج سال داشت که پدرش علی به شهادت رسید. او بدون تردید از دوران حیات پدر بزرگوارش آگاهیها و بهرههای فکری و معنوی فراوانی گرفته است و خاطرات زیادی از دوران پدر دارد. خاطرات تلخ و شیرینی که هر کدام در شکلگیری شخصیت زینب و سازندگی او تأثیر عمیقی داشته است.
او روزها و سال های مظلومیت پدر را خوب به یاد داشت و شاهد بود که بعد از رحلت پیامبر اسلام، ولایت پدرش را که بزرگ ترین شخصیت جهان اسلام بعد از پیامبر بود، نادیده گرفتند و بر جایگاهی که پیامبر بعد از خود برای علی(ع) تعین کرده بود و کراراً آن را گوشزد میکرد و مسلمانان را به آن توصیه میفرمود ،عاصبانه تکیه زدند و حق او را ضایع ساختند.
زینب در این دوران، حوادث را به دقت پیگیری میکرد و بر بینش و آگاهی های خود می افزود. هواپرستی و دنیا طلبی بسیاری را میدید، دوست و دشمن را به خوبی از یکدیگر تمیز میداد و شاهد کینهتوزیهای ابوسفیانها و معاویه ها بود. دشمنان نقابداری که در ظاهر، لباس اسلام بر تن کرده بودند و سنگ اسلام به سینه میزدند و در باطن و حقیقت برای نابودی آن نقشه می کشیدند و حقایق را وارونه جلوه می دادند.
زینب، همه این دشمنیها را میدید و عظمت صبر پدر را درمییافت. هم او که فرمود:
«صبرت و فی العین قدیً و فی الحلق شجاً»
شکیبایی ورزیدم همچون کسی که خاشاک چشمش را پر کرده و استخوان راه گلویش را گرفته است.
زینب از صبر او الهام میگرفت و درس فداکاری می آموخت. می آموخت که چگونه باید تمام مشکلات و رنج های راه خدا را تحمل کرد، محرومیت ها را پذیرا شد و مصالح فردی را فدای مصلحت اسلام کرد.
دوران بیست و پنج سال مظلومیت و سکوت سپری میشود؛ مردم به خانه امیرالمؤمنین هجوم میآورند و علی(ع) که اندیشه ای جز حق در او راه ندارد برای رهایی بخشیدن مردم از ظلم ها، بیعدالتیها و انحرافاتی که بعد از پیامبر اکرم دامنگیر آنان شده بود، زمام حکومت را در دست میگیرد.
پنج سال حکومت علی(ع) برای زینب بسیار آموزنده و الهام بخش بود. عدالت گستری در آن دوران چنان اوج داشت که بسیاری از کسان که به هوس متاع دنیا، ریاست، پست و مقام و ثروت اندوزی به سوی علی روی آورده بودند ، از دشمنان سرسخت و ستیزه جوی او شدند.
قضاوت حضرت درباره دخترش ـ که گردنبندی را از بیتالمال به امانت گرفته بود ـ که «اگر این امانت را از بیت المال به صورت عاریه ضمانتی نگرفته بودی ، نخستین زن هاشمی بودی که دستت را به خاطر دزدی قطع میکردم» ،ریشه های طمع را در آنان می سوزاند.
دوران حکومت علی (ع) سراسر مبارزه و جنگ با دشمنان عوام فریبی بود که ناآگاهان جامعه و دنیاطلبان را آلت دست قرار می دادند تا بهتر و بیشتر بتوانند به هوس ها و دنیاطلبی های خود دست یابند. علی و اسلام، دشمنان خطرناک و مکار و حیلهگری چون معاویه را در برابر خود داشت؛ که از همه چیز حتی مقدسات مردم برای پیشبرد اهداف شوم خود استفاده میکردند. دشمنان نادان و کج فهمی چون خوارج که در پناه پوستهای از دیانت با علی دشمنی میکردند و جمل سوارانی که عایشه همسر پیامبر را سپر خود ساخته بودند و ... و علی که برای عدالتگستری و ظلم ستیزی حکومت را در دست گرفته بود، جز مبارزهای سخت، طولانی و طاقتفرسا راهی در پیش خود نمی یافت.
زینب حوادث دردناک بعد از پیامبر را مشاهده میکرد، از آن عبرت میگرفت و درس می آموخت و بر بینش اجتماعی، سیاسی و تاریخی خود می افزود و افزون بر این از شجاعت، زهد، عبادت و فضیلتهای بی شمار پدرش الهام میگرفت. او که در مکتب چنین پدری درس آموخته بود، تمام آموختههای خود را در صحنههای بزرگی چون کربلا، کوفه، شام و... به نمایش گذارد، و با تدبیر و درایت، شجاعت و شهامت، صبر و استقامت و زهد و عبادت خود را ثابت کرد که دختر پدری است که تمامی عمر خود را در راه خدا و رضای او سپری کرده، با قدرت صبر پیشه ساخته، با شهامت عدالت گسترده، با شجاعت دشمنستیزی کرده و بالاخره همه چیز را فدای محبوب خویش ساخته است.
سحرگاه نوزدهم رمضان سال 40 هجری صدایی آسمان و فضای شهر کوفه را پر کرد که خبر از شهادت امام عدالت و راستی، در محراب عبادت میداد. مردم و شیعیان کوفه سراسیمه خود را به امام خویش می رسانند تا از حال او جویا شوند. زینب علیها السلام، همچون دیگر فرزندان آن حضرت از اولین افرادی بود که خود را به بالین پدر رساند و فرق شکافتهاش را نظاره کرد.
زینب بانویی است حدود سی و پنج ساله و سرشار از عواطف و احساسات. او تعلق خاطری بس عمیق با پدری دارد که سی سال در سایه محبت های او آرام گرفته است. او چگونه خود را به پدر رسانده است؟ چه سخنی به هنگام دیدن چهره خونین و سر شکافته پدر داشته است؟ پاسخ این پرسشها به خوبی روشن نیست. ولی ندبه های جانسوز زینب و بیان درد جانگدازش بر بالین پدر که صدای مردم بیرون از اتاق را به ناله بلند کرد، بیانگر عمق مصیبتی است که بر جان زینب وارد شده است. حادثهای که دل سنگ را آب میکند و دوستان حضرت را بی تاب، معلوم است با روح لطیف و دل پر مهر و عطوفت دختری چون زینب چه خواهد کرد.
شهادت امیرالمؤمنین و جدایی زینب از پدر بسیار سخت و گران است. او بعد از وفات جدش رسول خدا و شهادت مادرش فاطمه زهرا (س) دل به پدر بسته بود. سایه پر مهر پدر، آرام بخش روح و جان داغدیده او بود. اما اکنون باید از این کانون محبت دل برگیرد و درد فراق پدر را بر دردهای دلش بیفزاید. و او که تربیت شده مکتب این چنین پدری است و جز به رضای خدا نمی اندیشد، جز صبر بر نمیگزیند.
زینب در روزگار برادرش امام مجتبی همانند روزگار مظلومیت پدرش، شاهد بی وفایی مردم و توطئههای حساب شده دشمنان و تبلیغات گسترده و دقیق معاویه و در نهایت تنها ماندن و مظلومیت برادرش امام مجتبی است. او جامعه و زمان خود را به خوبی میشناسد و میداند که ایستادگی در برابر ظلم و قیام علیه ظالم علاوه بر رهبری انسانی کامل و عبدی صالح به عنوان امام معصوم نیازمند امتی با وفا و گوش به فرمان است.
او به خوبی دریافت که مدعیان پیروی از اهل بیت در هنگام سختی و امتحان به سرعت رو به کاستی میگذارند و همه ارزشهای دینی و معنوی را به دنیای فانی می فروشند و امام معصومی چون امام مجتبی را فدای آمال و آرزوهای شیطانی خود میکنند. زینب، دوست و دشمن واقعی را میشناسد و جز تسلیم و انقیاد و آمادگی برای اجرای منویات امامش از خود هیچ اراده و خواستی ندارد. زینب در این مدت خود را در رنجهایی که امام مجتبی از مردم نابکار آن زمان میکشید، سهیم و شریک میدانست و شاهد خون جگر خوردن برادرش امام مجتبی (ع) بود. او شهادت مظلومانه برادر و اهانت به جنازه آن عزیز را به چشم خود دید و چه اشکهای غم که از دیدگانش جاری گشت و چه داغها که بر دل سوخته اش نهاده شد. عظمت و بزرگی این مصیبتها، دردها، رنجها و غمها را زینب در شب عاشورا بر زبان جاری ساخت. آن هنگام که از اشعاری که سیدالشهدا خواند، دریافت که مصیبت شهادت امام حسین و یارانش فرود آمده است؛ بانگ برداشت که :
«وای از این مصیبت؛ کاش مرگ زندگیم را نابود ساخته بود! امروز همانند روزی است که مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن از دنیا رفتند...».
باری شعار زینب در تمام این مصائب، همان شعار سیدالشهداست که در اوج مصیبتهای سهمگین کربلا زیر لب زمزمه کرد:
«... صبرا علی قضائک، لااله سواک یا غیاث المستغیثین».
«خداوندا! در برابر قضا و قدر تو شکیبایم. جز تو معبودی نیست ای فریادرس دادخواهان».
اوج ایثار و فداکارى و گذشت دختر على علیه السلام در روز عاشورا به نمایش گذاشته مى شود. نقل مى کنند: صبح روز عاشورا در حالى که دو فرزند خود محمد و عون را به همراه داشت، خدمت امام حسین علیه السلام رسید. عرض کرد:
جدم ابراهیم خلیل قربانى خدا را به جاى قربانى شدن اسماعیل از خداوند جلیل پذیرفت. برادر جان تو نیز امروز این دو قربانى مرا بپذیر و اگر دستور جهاد از بانوان برداشته نمى شد، هزار بار جان خود را در راه محبوب فدا مى کردم و هر ساعت خواستار هزار بار شهادت مى شدم.
آن گاه فرمود: دوست دارم فرزندانم جلوتر از برادرزادگانم به میدان بروند. و وقتى که این دو نوگل زینب، پس از پیکار با دشمن به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و پیکرهاى غرق به خون آنان را به کنارخیمه ها آوردند، همه زنان از خیمه ها بیرون آمدند اما زینب کبرى علیها السلام براى این که مبادا اباعبدالله علیه السلام خجالت زده شوند، از خیمه خود بیرون نیامد.
در لحظات پایانى ظهر عاشورا وقتى بالاى سر پیکر خونین برادر و مقتداى خود امام حسین علیه السلام آمدند، با این جمله:
پروردگارا! این هدیه و قربانى را از اهل بیت پیامبرصلى الله علیه وآله قبول فرما، نهایت اخلاص و فداکارى خود را به جهانیان اعلام کرد...
علاوه بر این اوصاف، زینب کبرى علیها السلام در صبر و بردبارى، زهد و تقوا، اخلاص و مدیریت و تدبیر و فصاحت و بلاغت و... بى نظیر بودند.
بى تردید در شرایط سخت کنونى اگر بانوان جوامع اسلامى سیره عملى و اوصاف اخلاقى شیرزن کربلا را الگو و اسوه خود قرار دهند، روز به روز ارزش ها و فضایل آنان شکوفاتر خواهد شد و بى شک در صورت تحقق چنین مهمى زمینه سعادت دنیا و آخرت براى مسلمانان مهیا خواهد شد.
حضرت زینب کبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند و سرانجام این شیرزن دشت کربلا پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، وفات نموده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همان جا دفن گردید.
اقوال در مورد مدفن حضرت زینب
در مورد محل دفن حضرت زینب سه دیدگاه وجود دارد. بر اساس نظریه مشهور مدفن ایشان در شام و در جنوب شهر دمشق است.[۱] برخی از مورخین مقبره وی را در مصر دانستهاند که اکنون این محل در منطقه سیدة الزینب قاهره با عنوان مقام السیدة زینب مشهور است.[۲] دیدگاه سومی نیز وجود دارد که قبرستان بقیع در مدینه را محل دفن حضرت زینب (س) میداند. سید محسن امین این دیدگاه را پذیرفته و دلائلی را در رد دو قول نخست ارائه کرده است.[۳]
سالگرد رحلت این بانوی بزرگوار و اسوه ایثار را به همه حق اندیشان و سبزکیشان تسلیت می گویم.