#طنزسیاهنمایی. 742
اگر مسئولان ما این متن را سرلوحۀ زندگی خود قرار دهند....
گفت: آیا به یاد داری در تاریخ ۶ آبان ۱۳۷۸، مرحوم محمود هاشمی شاهرودی، رئیس پیشین
قوۀ قضائیه پس از پایان مسئولیت مرحوم محمد یزدی در سخنرانی معروفی در گردهمایی قضات
و مدیران کل دادگستری استان تهران چه گفتند؟
گفتم: چه گفتند؟
گفت: ایشان گفتند:
«اینک ما وارث یک خرابه و ویرانه در بخش مالی، اداری، قضایی و قوانین در این قوّه هستیم.»
پس از آن تا امروز شاهد موارد متعدّدی فساد و محاکمۀ فاسدان در این قوّه بودهایم.
گفتم: همیشه و همه جا ممکن است مواردی از فساد دیده شود.
گفت: درست است.ولی کمی و زیادی آن حاوی پیامهای هشداردهندهای است. افزایش
و فراگیرشدن فساد ،نشانۀ نهادینه شدن فساد سیستماتیک است.
گفتم: ان شالله مسئولان با برخورد با فسادگران ریشۀ آن را میخشکانند.
گفت: مترجم استانداری شیراز تعریف میکرد:
در زمان استانداری آقای دانش منفرد، قرار بود قاضیالقضات کشور سودان به شیراز بیاید.
من و استاندار به قسمت تشریفات فرودگاه رفتیم! وقتی که هواپیما به زمین نشست، پای
پلکان رفتیم! قاضیالقضات سودان را به قسمت تشریفات آوردیم!
اوایل شهریور ماه میوههای مختلف شیراز رسیده بود! سبدی از انواع میوه در قسمت تشریفات
روی میز گذاشته بودند! هرچه تعارف به این مهمان کردیم، چیزی نخورد! به استانداری آمدیم،
باز انواع میوهها و تنقلّات و غیره آماده بود، استاندار خیلی اصرار کرد ولی باز رییس قوّۀ قضاییۀ
سودان میل نکردند!
بالاخره استاندار جلسه داشت، مترجم همراه رییس قوّۀ قضاییۀ سودان برای سرکشی و
بازدید به دانشکده حقوق میروند!
مترجم از او میپرسد، چرا با این که زیاد به شما تعارف شد ولی چیزی نخوردید!؟
میگوید من از کشور سودان آمدهام که مردم آن فقیر هستند و دسترسی به انواع میوه را ندارند،
اگر من از این میوهها بخورم از عدالت ساقط میشوم و در برگشت و مراجعت به سودان، دیگر
عادل برای قضاوت بین مردم آن سرزمین نیستم!
بنابراین حق خوردن از این میوه ها را ندارم!
استاندار کلّی هدیه به او داد که قبل از حرکت همه را نوشت که متعلّق به دانشکدۀ حقوق
سودان است! استاندار گفت که ما این هدیهها را به خودتان دادهایم!
گفت من الان خودم نیستم، من الان رییس قوّۀ قضاییۀ سودان هستم، بنابراین هرچه شما به
من به عنوان هدیه دادهاید نمیتوانم برای خودم قبول کنم!
اگر مسئولان ما همین متن را سرلوحۀ زندگی کاری و اجتماعی خود قرار دهند نه تنها یک ریال
اختلاس نمیبینیم، بلکه هر روز شاهد آبادانی و پیشرفت این مملکت میشویم!
گفتم: چه عجب این دفعه دیگر #سیاهنمایی نکردی!
گفت: پس گوش کن!
در نزد معاویه، مردم سخن مىگفتند و احنف خاموش بود. گفتند:
تو را چه شده اى ابوبحر که سخن نمىگویى؟
گفت: اگر دروغ بگویم از خدا مىترسم، و اگر راست بگویم از شما!
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟
شفیعی مطهر