«شوق رهایی» از « طوق مینایی»
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(445)
«شوق رهایی» از « طوق مینایی»
من ماهیی را دیدم « زندانی تُنگ »
که با « زبانی گُنگ » سرود رهایی را می سرود!
او با وجود « بینوایی » به هر « بهایی »،
با « کمال تنهایی » « می کوشید»
و « زلال رهایی » را « می نوشید ».
«شوق رهایی» از این « طوق مینایی»لحظه ای او را آرام نمی گذاشت.
بیچاره هر لحظه با « سرگردانی می رمید»،
ولی « آنی نمی آرمید »!
بنابراین دانستم هیچ « زندانی اسیر » و « قربانی تحقیر »
هر چند خود را « بیچاره » و زندانبان را « پتیاره » ببیند ،
نمی تواند امید رهایی از « کف » بنهد و از « هدف» بازماند !
نباید هیچ گاه شوق رهایی را « فراموش » کند
و چراغ امید در دلش « خاموش » شود.
#شفیعی_مطهر
------------------------
رمیدن : رم کردن،ترسیدن و گریختن
پتیاره: زشت و مهیب،بدکار ،اهریمنی،اهریمنی که در پی آزار مردم یا تباه ساختن چیزهای خوب و آثار نیکوست
طوق: گردنبند،حلقه،وسیله اسارت
مینا : آبگینه،شیشه،تُنگ شیشه ای
شما را چشم در راهم در گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar