دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد459
دوشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۲۰ ق.ظ
دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد459
من عدم تعادل بین عقل و احساس را موجب تباهی حیات و سیاهی صفات دیدم. دل را باید نواخت و خرد را باید شناخت.
من پرندگان زاده شده در قفس را مرغانی دیدم که پرواز نه نماد رهایی ،که نمود فنایی می پنداشتند؛بنابراین خیلی دشوار دیدم باوراندن آزادی را به مردمی که در فضای استبداد، نفس و در باور، نقش قفس می کشند.
من کسانی را شایسته همنشینی در روشن ترین روزها دیدم که در تاریک ترین شب ها تنهایم نگذارند و به بلایم نسپارند.
من همه ناله ها و گلایه ها را برآمده از دردهای کوچک و غم های اندک دیدم؛درد و اندوه از حد که گذشت، زبان لال می شود و بیان،زوال می پذیرد.
من دولت های نالایق را دیدم که جایی برای نگه داری انسان های لایق جز زندان ندارند. (با الهام از سخن گاندی)
ادامه دارد...
شفیعی مطهر
۹۳/۰۳/۱۹