شهرِ «انگاره ها» و «سنگواره ها»!
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 678)
شهرِ «انگاره ها» و «سنگواره ها»!
من مردمی را دیدم از «جنس سنگ» و به «رنگ نیرنگ»؛
مغزها همه «سنگواره» و عواطف بر اساس «انگاره»؛
نه احساسی تا به یکدیگر «مایه ای مهر ورزند»
و نه ایثاری تا بر سر همدیگر «سایه ای از سپهر افرازند».
در این جامعه گویی«هویّت ها،نسخ» شده و «شخصیّت ها،مسخ»!
«شمع آدمیّت خاموش» و «جمع انسانیّت فراموش» شده است.
«صفا و صافی را از آیینه ها» گرفته اند و «شفّافی را از آبگینه ها»؛
نه این «قدری» دارد و نه آن «قیمتی»!
جام های اندیشه تهی از «گُلاب فرهنگ» و لبریز از «شراب شرنگ»!
شهروندان نه در «خاک، ریشه ای» دارند و نه در «افلاک،اندیشه ای»!
هر یک حلقه ای جداشده از «انسجام زنجیر» اند و مانده در «دامِ تقدیر»!
چون غباری «درگیرِ اوج»اند و چون خسی «اسیرِ موج»؛
نه در «اوج افتخاری» دارند و نه بر «موج اختیاری»!
در این شهر نه «فردها فردایی» دارند و نه «دردها دواِِیی»!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
انگاره:پندار،تصور،فکر و خیال
مایه :مقدار،اندازه
نسخ: باطل کردن ،ردکردن، برگرداندن چیزی
مسخ: دگرگون کردن صورت و برگرداندن آن به صورت زشت تر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر