دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد476
پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۰ ق.ظ
دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد476
من مردم تاریخ ساز این شهر را چون راکبان چرخ فلک دیدم که یک نفر همه آنان را سوار می کند و پس مدتی گرداندن دوباره در همان نقطه پیاده می کند....
و راکبان خوشحال اند که به مقصد رسیده اند.
من پرندگانی را دیدم که با اعتماد وافر و اطمینان خاطر روی شاخه ای نشسته بودند.
آنان از شکستن شاخه نمی هراسیدند؛ زیرا اعتماد آن ها به بال شان بود ،نه به نهال شان.
من خزان برگریز و پاییز دل انگیز را دیدم .
آن چه که از چشم شاخساران بر خاک می ریخت، نه برگ های زرین،که خون دل زمین بود.
من کودکی خیابانی را دیدم که با ترازوی گرسنگی وزن سیری مردمان مرفه را می سنجید و بر سیمای عدالت اجتماعی رنگ تیره می پاشید.

من «از کوره در نرفتن» را به هنگام خشم بهترین راه «پختگی» دیدم.
ادامه دارد...
شفیعی مطهر
۹۳/۰۴/۱۲