«مات»ها و «دیپلمات»ها!!
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 959)
«مات»ها و «دیپلمات»ها!!
من «طوطی سخنگو» را چون «لوطی پرهیاهو» دیدم.
همه به سخنانش «هوش می دارند» و «گوش می سپارند»؛
امّا کسی برای «حَسبِ حکمت» و «کسبِ معرفت»،
سخنان او را نه «تاویل» می کند و نه «تحلیل».
همه می دانند «انگیزه گفتار» و «آمیزه رفتارِ» طوطی،
نه «تایید بخردانه»،که «تقلید کورکورانه» است.
چه «تشابهی ژرف» و «شباهتی شگرف» وجود دارد،
بین این «پرنده سخنگو» و «گوینده خوشخو» ،
با «رجال سیاسی» دارای «خصال دیپلماسی»!
آن بر «پایه غریزه» سخن می گوید و این بر «داعیه انگیزه»،
در آن «دروغ» نیست و در این «فروغ»!
آن «فریب» را نمی داند و این «شکیب» را!
آن «صداقت» دارد و این،«سیاقت»!
دو گروه آن گونه «سخن می گویند» و «دشمن می جویند»،
که «باید»،نه «شاید»!
اینان «مات» هایند و «دیپلمات»ها!!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
مات: سرگردان،حیران،مبهوت،سرگشته،در اصطلاح شَترَنج به شاهی می گویند که گرفتار شده و راه گریز ندارد
لوطی: جوانمرد،باغیرت،رند،بی باک
دیپلماسی: سیاست،علم سیاست،کار سیاست،فن ارتباط با کشورهای دیگر
داعیه: علت،سبب،خواهش و اراده
سیاقت: روش خواندن و بیان کردن
شکیب:صبر و آرام
شاید: شایسته است