#طنزسیاهنمایی. 143 ما بدبختیم!
#طنزسیاهنمایی. 143
ما بدبختیم!
گفت : در اتتخابات آینده ریاست جمهوری شرکت می کنی؟
گفتم: عمده ترین تفاوت یک نظام جمهوری با سلطنتی این است که در جمهوری مردم،حاکمان را برمی گزینند ولی در سلطنتی بدون ارادۀ مردم پسر جانشین پدر می شود.
گفت: حالا اگر به بهانۀ نظارت استصوابی نامزدهای مورد قبول مردم را حذف کردند،مردم باید به کسی رای دهند که او را نمی خواهند؟
گفتم: بر فرض درستی نظر تو در هر صورت چه رای بدهی و چه ندهی هر کس را خودشان بخواهند رئیس جمهور می کنند!
گفت:
می گویند، مردی دو دختر داشت؛
یکی را به یک کشاورز و دیگری را به یک کوزه گر شوهر داد.
چندی بعد همسرش به او گفت :
ای مرد ،سری به دخترانت بزن و احوال آن ها را جویا شو!
مرد نیز اول به خانه کشاوز رفت و جویای احوال شد. دخترک گفت :
زمین را شخم کرده و بذر پاشیده ایم. اگر باران ببارد، خیلی خوب است، اما اگر نبارد، بدبختیم!
مرد به خانه کوزه گر رفت، دخترک گفت:
کوزه ها را ساخته ایم و در آفتاب چیده ایم. اگر باران ببارد، بدبختیم و اگر نبارد ،خوب است!
مرد به خانه خود برگشت. همسرش از اوضاع پرسید. مرد گفت:
چه باران بیاید و چه باران نیاید ،ما بدبختیم!!!
حالا حکایت امروز ماست!
ما چه رای بدهیم و چه رای ندهیم،ارادۀ ما تغییری ایجاد نمی کند!
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟
ع.مطهر