وزارت و وکالت هردمبیلی! قصّه های شهر هرت. قصّۀ 128
وزارت و وکالت هردمبیلی!
قصّه های شهر هرت. قصّۀ 128
#شفیعی_مطهر
در شهر هرت فرزند یکی از نوچه های دربار که در یکی از مدارس شهر مشغول تحصیل بود،در امتحانات پایان سال مردود شده بود. روز بعد از اعلام مردودی پدرش با دردست داشتن کارنامۀ مردودی با خشم و عصبانیّت به دفتر مدیر مدرسه مراجعه و با داد و فریاد به مردودی فرزندش اعتراض کرد.مدیر ناگزیر معلّم کلاس را فراخواند و از او درباره علّت مردودی این فرزند در حضور پدرش توضیح خواست.
آقای معلم با کمال متانت و با استناد به اوراق امتحانی آن دانش آموز گفت:
آقای محترم! فرزند شما متاسفانه پس از چند سال تحصیل هنوز نه می تواند یه سطر املای بی غلط بنویسد! و نه یک صفحه انشای درست. نه مسئله ریاضی می تواند حل کند و نه حتّی چهارعمل اصلی را یاد گرفته! نه تاریخ بلد است و نه جغرافیا را می شناسد!فرزند شما حتّی رفتار درست انسانی بلد نیست. دائم با دانش آموزان درگیری دارد. غیبت او در بسیاری از کلاس ها از حد مُجاز گذشته است . در حالی که هر دانش آموز باید هر روز سرِ موقع در کلاس حاضر باشد.
پدر دانش آموز که تحمُّل شنیدن این انتقادها را نداشت،حرف او را برید و با تشر گفت:
آقای معلّم ! همۀ این هایی را که گفتی برای دانش آموزی لازم است که بخواهد معلّم یا دکتر یا مهندس یا کارشناس و...شود! این ها به چه درد فرزند من می خورد؟!
معلّم پرسید: مگر می خواهید فرزند شما در شهر هرت چه کاره شود؟
پدر گفت: وزیر یا وکیل!!! این گونه مقامات هم که نیازی به سواد ندارد!!
کانال رسمی ندای مطهر
https://t.me/nedayemotahar