سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

تندیس ملوکانه قصّه های شهر هرت.قصّۀ 135

جمعه, ۱۱ تیر ۱۴۰۰، ۰۶:۱۸ ق.ظ

 تندیس ملوکانه 

قصّه های شهر هرت.قصّۀ 135

در شهر هرت دو برادر دوقلوی هنرمند و خوشفکر بودند به نام های فرشاد و فرشید.این دو برادر در پیکرتراشی و مجسّمه سازی بی رقیب بودند. کم کم نام و آوازۀ این دو هنرمند به گوش هردمبیل رسید. او که همیشه جز ارضای حسّ خودپسندی و خودکامگی و جاه طلبی دغدغۀ دیگری نداشت،به فکر افتاد که در وسط بزرگ ترین میدان شهر مجسّمۀ غول پیکری از او به ارتفاع یک برج بسازند که در همۀ شهر نمایان باشد. بنابراین امر به احضار این دو برادر هنرور داد.

این دو برادر پس از شرفیابی به پیشگاه اعلی حضرت هردمبیل و شنیدن آرزوهای هوسناک و بلندپروازانۀ او ،خود را ناگزیر به اطاعت ظاهری از اوامر ملوکانه دیدند؛ولی پس از قبول انجام این پروژه به فکر شگردی جالب و تاریخی افتادند.در آغاز برای شروع به کار تقاضای اعتبارات سنگینی کردند. هردمبیل به صدراعظم دستور داد از هر کجا شده نسبت به تامین درخواست های مالی فرشاد و فرشید اقدام کند.صدراعظم نیز با تعطیل برخی پروژه های عمرانی پول هنگفتی فراهم کرد و به ایشان پرداخت و نیز همه گونه امکانات در اختیارشان قرار داد.

فرشاد و فرشید در آغاز چادر بسیار بزرگی دورتادور میدان کشیدند و ورود هر کسی جز خود و عوامل خود را به داخل آن محوّطه تا پایان پروژه ممنوع کردند.

در چهارطرف میدان تابلوهای بلند و بزرگی برافراشتند و نام پروژۀ تندیس اعلی حضرت را بر روی آن ها نوشتند.برای انجام این پروژه سه سال زمان تعیین کردند و روی تابلوها با شمارش معکوس روز افتتاح را درج نمودند.

در این سه سال مرتّب بودجه های نجومی می گرفتند و کسی خبر نداشت در درون این چادر ضخیم و عظیم چه خبر است!

تا سرانجام روز افتتاح و پرده برداری از تندیس ملوکانه فرارسید.  اعلی حضرت دستور داد از همۀ شاهان و رهبران جهان و نیز همۀ نام آوران و خبرنگاران داخلی و خارجی و رسانه های نوشتاری و دیداری و شنیداری جهان دعوت کنند تا مراسم افتتاح تندیس عظیم هردمبیل را مستقیم به سراسر جهان مخابره کنند.

صبح روز پرده برداری و افتتاح پس از حضور اعلی حضرت و همۀ مهمانان خارجی و داخلی در حالی که همۀ دوربین های عکّاسی و فیلمبرداری روی مجسّمۀ اعلی حضرت زوم شده بود،از سوی مقام عالی سلطنت دستور پرده برداری صادر شد. پس از لحظاتی چون پرده از روی مجسّمه برافتاد،بُهت و حیرت عظیمی همۀ حاضران را فراگرفت. زیرا مجسّمۀ عظیم مرتفع به جای هردمبیل،پیکرۀ گرگی خونخوار با دندان های بلند و چنگال های خون آلود را نشان می داد! افتضاح بزرگی بود. موج شادی و شعارهای ضدّ هردمبیل فضای میدان را دربرگرفته و غریو شادمانی شهر را می لرزاند . همۀ دوربین ها کنجکاوانه تصاویر این گرگ خونخوار را به جای مجسّمۀ هردمبیل به تمام دنیا مخابره می کردند. هردمبیل و مهمانان خارجی هر یک از گوشه ای به سرعت گریختند و میدان را ترک کردند و نیروهای امنیّتی با شلّیک گلوله های هوایی و گاه در میان مردم می کوشیدند میدان را از انبوه مردم خالی کنند!

********

  این دو برادر شجاع و هنرور توانستند با این شگرد جالب و متهوّرانه ،بغض و کینۀ سال ها ستمگری هردمبیل را که در سینه های مردم تلنبار شده بود،بدین وسیله به نمایش بگذارند. هر چه ماموران به دنبال فرشاد و فرشید گشتند، هیچ خبر و اثری از آنان نیافتند. سرانجام معلوم شد این دو هنرمند همۀ اموال و نقدینگی های خود را بین مردم تهیدست و محروم شهر تقسیم کرده و با تردستی و زیرکی شهر هرت را به سوی نقطۀ نامعلومی ترک کرده اند!

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۴/۱۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی