سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

رویای ملوکانه! قصّه های شهر هرت،قصّۀ 176

پنجشنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۰۷ ب.ظ

رویای ملوکانه!

قصّه های شهر هرت،قصّۀ 176

شفیعی مطهر

یک روز صبح اعلی حضرت هردمبیل وقتی از خواب بیدار شد،همۀ خوابگزاران را گردآورد تا رویای او را تعبیر کنند. وقتی همه گردآمدند،هردمبیل گفت:

من دیشب خواب دیدم 12 گرگ وحشی 12 هزار گوسفند مظلوم را پاره پاره کردند و خوردند. سپس سگ گلّه به چوپان حمله کرد و او را از پای درآورد. حالا تعبیر آن چیست؟

همه از تعبیر آن درماندند. سرانجام گفتند: تعبیر این رویا در تخصّص خوابگزار بزرگ است که اکنون به جرم حقگویی در زندان شهر هرت زیر شکنجه است.

به فرمان هردمبیل او را فراخواندند و خواب هردمبیل را این گونه تعبیر کرد.

اعلی حضرتا! امروز ،روز آخر عمر شماست. زمان، کم و کوتاه است و توبه از گناهان و جبران ستم ها و تبعیض ها و فسادها و...زیاد. شما هرچه سریع تر همه زندانیان بی گناه و آزاده را آزاد و همۀ اموال غصبی را به صاحبانش برگردانید و از همۀ افراد ملّت به خاطر عمری ظلم و بیداد پوزش بخواهید و حلالیّت بطلبید!

هردمبیل با شنیدن این تعبیر رنگ از رویش پرید و بدنش به لرزه و زبانش به لکنت افتاد. ندیمان چاپلوس که حال بد او را دیدند،شروع به چاپلوسی و دلداری هردمبیل کردند و تعبیر این خوابگزار را رد کردند.

هردمبیل نظر جمع خوابگزاران را خواست. همۀ خوابگزاران یک پارچه تعبیر خوابگزار بزرگ و توصیه های او را تایید کردند.

هردمبیل با تایید جمیع خوابگزاران مطمئن شد که روز آخر عمرش فرارسیده،بنابراین به سرعت سیاست جائرانۀ و خودکامانۀ خود را کاملاً تغییر داد و دلجویی از مردم را آغاز کرد.

ابتدا فوراً دستور آزادی همۀ زندانیان سیاسی را صادر و از ایشان و خانواده هایشان پوزش خواست و حلالیّت طلبید و همه را با هدایای نفیسی با تجلیل به سوی خانه هایشان روانه ساخت.

سپس همۀ اموالی که درباریان و شاهزادگان از مردم به زور گرفته بودند، با عذرخواهی به صاحبانشان برگردانید.

دستور پیگیری و مجازات همۀ اختلاسگران وابسته و درباریان فاسد را صادر کرد .

از خانواده هایی که جوانانشان در راه مبارزه با خودکامگی هردمبیل جان باخته بودند،با پرداخت دیه حلالیّت طلبید.

خلاصه ظرف یک شبانه روز هردمبیل خودکامه به یک انسان شریف،بی آزار،دموکرات،آزاده،حق طلب و دادگر تبدیل شد.

شب را هم تا صبح نخوابید و با ناله و دعا به درگاه الهی و توبه از همۀ بدکرداری ها و بدرفتاری ها گذرانید. تا لحظۀ موعود مرگ پیش بینی شده فرارسید!

همه با نگرانی دور او را گرفته و منتظر نفس آخر او بودند! ناگهان با کمال شگفتی هردمبیل در لحظۀ موعود با لرزشی به روی زمین افتاد،ولی پس از لحظاتی چشمانش را گشود و با لبخندی شیرین برخاست و زندگی نوینی را آغاز کرد.

همه نگاه ها به سوی خوابگزار بزرگ چرخید و با زبان بی زبانی و علّت عمر دوبارۀ او را پرسیدند.

خوابگزار بزرگ با لبخندی نمکین توضیح داد:

عمر دوبارۀ اعلی حضرت هم جزء تعبیر خواب بود،ولی اگر دیروز می گفتم این تغییرات مثبت در وجود او ایجاد نمی شد! امیدوارم این اصلاحات رفتاری همچنان ادامه یابد و دیگر به دوران سیاه ستمکاری و خودکامگی برنگردیم!

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۱۱/۱۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی