درستکارترین شهروند شهرهرت!! قصّههای شهر هرت- قصّۀ 197
درستکارترین شهروند شهرهرت!!
قصّههای شهر هرت- قصّۀ 197
شفیعی مطهر
برای سنجش درستکاری جمعی از مردم شهر هرت در سمت چپ درِ خروجی ِ یک سینما چند سکّۀ طلا و یک موبایل گرانقیمت گذاشتند و یک دوربین مخفی هم در جای مناسبی نصب کردند.
از صبح تا غروب هر کس آنها را دید،شادمانه بسویش شتافت و آنها را برداشت. متولّیان این کار سکّهها و گوشی را از آنان پس میگرفتند و دوباره سرِجایش میگذاشتند.
تا نزدیکی غروب جوانی از در بیرون آمد و بیاعتنا به طلاها و گوشی به راهش ادامه داد.
در این موقع همۀ افراد ناظر شادیکنان هورا کشیدند و برای او کف زدند و او را به عنوان درستکارترین جوان شهر بر سر دست گرفتند و در شهر گرداندند و جوایز ارزندهای به او دادند.خبرنگاران رسانههای نوشتاری و شنیداری و دیداری بسیار از او تجلیل کردند.
پس از پایان مراسم وقتی جوان به تنهایی بسوی خانهاش میرفت یک خبرنگار کنجکاو همراه او رفت و در تنهایی از او پرسید:
واقعاً شما چه فکری کردی که از این همه سکّه و گوشی گرانقیمت گذشتی؟
جوان پاسخ داد:
آخر چشم چپ من مصنوعی است و من جیزی ندیدم!!من نمیدانم از غروب تا حالا چه خبر است!!
دانلود رایگان کتابها و دیگر آثار این قلم در کانال گزینگویههای مطهر
https://t.me/nedayemotahar