#طنزسیاهنمایی. 828 شجاعت پذیرش شکست!
#طنزسیاهنمایی. 828
شجاعت پذیرش شکست!
گفت: به نظر تو مهمترین ویژگی یک فرمانده و سردار چیست؟
گفتم: شجاعت!
گفت: و اگر شکست خورد؟
گفتم: شجاعت پذیرش شکست!
گفت: استثنائاً درست گفتی! و من استثنائاً نظریّهات را قبول دارم. لیدل هارت، استراتژیست بریتانیایی میگوید: گام نخست بازیابی برای ارتش شکستخورده، پذیرش شکست از سوی فرماندۀ کل است. بدون اعتراف به شکست، احتمال بازسازی و نوسازی ممکن نیست. سهل است که زمینهای برای شکستهای بعدی خواهدبود.
گفتم: بسیاری از سرداران موفّق و پیروز تاریخی، شکست را تجربه کردهاند.
گفت: بله، جهانگشایانی چون تیمور گورکانی و نادرشاه افشار نیز تجربۀ تلخ شکست را چشیدهاند.
تیمور درسآموزی از شکست خود را چنین بیان میکند:
"وقتی از دشمن فرار کرده بودم، به ویرانهای پناه بردم و ناامید در عاقبت کار خویش اندیشه کردم؛ ناگاه نظرم بر موری ضعیف افتاد که دانهای غلّه، بزرگتر از خود را برداشته از دیوار بالا میبرد. چون دقیق نظر کردم و شمارش نمودم، دیدم آن دانه شصت و هفت مرتبه بر زمین افتاد و مورچه عاقبت آن دانه را بر سر دیوار برد. از دیدارِ این کردارِ مورچه چنان قدرتی در من پدیدار گشت که هیچگاه آن را فراموش نمیکنم. با خود گفتم:
ای تیمور! تو از مور کمتر نیستی، برخیز و در پی کار خود باش!
سپس برخاستم و همّت گماشتم تا به این پایه از سلطنت رسیدم..."
گفتم:نادرشاه نیز در ۱۹ جولای ۱۷۳۳، یعنی حدود۲۹۰ سال پیش، در نبرد سامرا از مشهورترین و ماهرترین فرماندۀ عثمانی، توپال پاشا شکست خورد. ایرانیان ناگزیر شدند با ۳۰/۰۰۰ کشته و زخمی و ۳۵۰۰ اسیر تا همدان و آقدرّه عقبنشینی کنند.
گفت: بله،ولی نادر،به سردارانش درس امید به پیروزی پس از شکست آموخت،نه تکذیب حقیقتِ شکست.
نادر به مُنشی خود، میرزا مهدی خان استرآبادیفرمان داد که به همۀ ولایات، ایالات و رئیسان قبایل نامه نوشته و در خواست اعزام نیرو کند. میرزا مهدی به شیوۀ دربار صفویّه شرحی نگاشت و پس از تعریف و تمجید فراوان از نادر و لشگریانش و ذکر پیروزیهای نادر، در پایان نوشت: اندک چشمزخمی به قسمتی از سپاه سپهر دستگاه نادری رسیده است!
چون نادر نامهها را دید، خشمگین شد و برآشفت و به تُندی بر سر میرزا مهدیخان فریاد کشید:
مردک! این دروغها و یاوهها چیست که از خود بافتی؟ ما شکست خوردهایم. دمار از روزگارمان در آمده و رو به فنا هستیم!
واقعگرایی نادر مبنی بر پذیرش شکست، به ویژه اعتراف به اشتباه استراتژیک خویش و در خواست صادقانه و فوری نیرو، با پاسخ مثبت و کلان ایرانیان مواجه شد. چنان که در نبرد سرنوشت ساز انتقامی کرکوک، نه تنها شکست سامرا جبران شد بلکه سپاه عثمانی با از دست دادن ۲۰ هزار فرمانده و تفنگچی زبده و به ویژه کشتهشدن فرماندۀ پیر, همواره پیروز و شجاع، توپال عثمان، ناچار به عقبنشینی و قبول شکست شد.
گفتم: حالا هدف تو از این همه شرح و بسط دربارۀ پیروزی و شکست چیست؟
گفت: میخواهم این حقیقت را به آنان بباورانم که در عالَمِ خیال خویش از حقیقت هر شکست یک توهّم پیروزی میآفرینند و به جای درسگرفتن از علل شکست و جبران آن،میکوشند با خیالبافی از آوار آن شکست یک تندیس خیالی پیروزی بتراشند!
گویند به ناپلئون خبر دادند: ما پیروز شدیم!
پرسید: چقدر تلفات دادیم؟
گفتند: 60 درصد از نیروهایمان!
ناپلئون گفت: پس با یک پیروزی دیگر،نابود میشویم!
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!
شفیعی مطهر