آخر آن نور تجلی دود شد
آخر آن نور تجلی دود شد...
( چگونه انقلابی های پاک نهاد به خودکامگان جلاد تبدیل می شوند؟)
لطفا بخوانید و نظر دهید
#سیدعلیرضاشفیعی_مطهر
سال ها پیش یک مامور راهنمایی و رانندگی در یکی از خیابان های لیبی در حال گشت ، خودرویی را دید که در محل « توقف ممنوع» پارک شده است. افسر فورا در کنار آن توقف کرد و برگه ای جریمه نوشت و روی شیبشه جلو خودرو الصاق کرد.
افسر در حال حرکت بود که ناگهان دید یک نفر سرهنگ ارتش لیبی از ساختمانی بیرون آمد و به سوی خودرو جریمه شده رفت. مامور راهنمایی پس از این که متوجه شد که آن خودرو متعلق به یک جناب سرهنگ است که نشناخته آن را جریمه کرده ، جلو آمد تا از ایشان پوزش بخواهد و برگه جریمه را پس بگیرد ؛ ولی با کمال شگفتی مشاهده کرد که جناب سرهنگ با دیدن برگه جریمه و شخص مامور راهنمایی ، به جای اعتراض و ابراز ناراحتی، از مامور راهنمایی به خاطر وظیفه شناسی بسیار تشکر کرد و تاکید کرد که همه مردم فارغ از هر مقام و جایگاه اجتماعی یا سیاسی باید در برابر قانون یکسان باشند.
آیا می دانید آن سرهنگ ارتشی چه کسی بود؟
آری ، ایشان سرهنگ معمر قذافی رئیس جمهور انقلابی لیبی بود!!
لیبی کشوری است با مساحت :1/759/180 کیلومترمربع و بیش از چهار میلیون و دویست هزار نفر جمعیت در شمال آفریقا. یعنی مساحتی کمی بیش از ایران و با جمعیتی حدود یک هجدهم ایران. ۹۵ درصد خاک لیبی را صحراهای خشک و کم باران تشکیل می دهد.
در سال۱۹۶۸ م ۱۲نفر افسر شجاع و میهن دوست لیبیایی که مسن ترین آنان قذافی ۲۸ ساله بود،به رهبری او علیه رژیم پادشاهی مستبد لیبی انقلاب کردند. او تا سال ها وجهه انقلابی و اسلامی خود را حفظ کرد و در راه عمران لیبی و کمک به آرمان فلسطین گام های بلندی برداشت و از همه مهم تر تندترین و سخت ترین مواضع را علیه امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم بین الملل اتخاذ کرد. قذافی در زمانی که هنوز فلسطینی ها دولتی نداشتند و هیچ دولتی تشکیلات آنان را به رسمیت نمی شناخت، در یک تصمیم انقلابی اعلام کرد :
کلیه سفارتخانه های لیبی در سراسر جهان ، سفارت فلسطین هستند!
قذافی با صرف میلیاردها دلار نفتی، بزرگ ترین کانال عظیم آب رسانی را از رود نیل به میانه های صحرای لیبی حفر کرد و میلیون ها هکتار زمین های لم یزرع را به زیر کشت برد. عرصه علم آموزی و آموزش و پرورش و کشاورزی را چنان رونق بخشید و به اندازه ای فرصت شغلی ایجاد کرد که همه بی کاران لیبی را به کار گرفت و هزاران معلم و کشاورز از مصر وارد کرد.
...اما در اواخر عمر ریاست او خبرگزاری های جهان از ترابلس گزارش می دادند همین شخص دموکرات ، آبادگر و میهن دوست و مسلمان تا کنون بیش از ۸۰۰ نفر از هموطنان بی گناه خود را تنها به جرم آزادی خواهی و مخالفت با خودکامگی به خاک و خون کشیده است.
شبکه های تلویزیونی عرب زبان از بمباران معترضان لیبیایی توسط جنگنده های این کشور خبر می دادند.
به گزارش خبرگزاری مهر، شبکه تلویزیونی الجزیره زمانی اعلام کرد که نیروهای امنیتی لیبی به طور گسترده و با خشونت غیر قابل توصیف در حال قلع و قمع معترضان در شهر ترابلس پایتخت این کشور هستند.
این شبکه همچنین گزارش داد که جنگنده های نیروی هوایی لیبی تظاهر کنندگان را بمباران می کنند. در حال حاضر تمامی خطوط ارتباطی این شهر قطع شده است.
حال این پرسش مطرح می شود که چگونه آن جوان دموکرات و مسلمان و انقلابی در اثر مرور زمان چنین دیوانه و خونخوار شد؟
در پاسخ من نظر خود را مطرح می کنم و شما را نیز به اظهار نظر فرا می خوانم.
پاسخ من :
اولا منتسکیو می گوید: هیچ انسانی آن قدر منزه و خودساخته نیست که قدرت متمرکز داشته باشد و فاسد نشود. قدرت مطلق ، فساد مطلق می آورد.
قران کریم می فرماید: ان الانسان لیطغی. ان رآه استغنی ( علق،۶ و ۷)
انسان اگر از نظارت دیگران احساس بی نیازی کند، سر به طغیان برمی دارد.
بهترین انسان ها چون در راس یک سیستم و نظام سیاسی قرار گیرند که در آن نقش نظارت نهادهای مردمی چون مجلس کم رنگ یا بی رنگ باشد، این فرد و نظام قطعا به فساد می انجامد.
ثانیا بر پایه سخن حکیمانه پیامبر اکرم(ص):
هر مردم شایسته همان حاکمانی هستند که بر آنان فرمان می رانند.
خودکامگانی چون قذافی، مبارک، صدام ، بن علی، عبدالله صالح، ملا عمر و...اگر در راس حکومت هایی پیشرفته و دموکراتیک با مردمی توسعه یافته چون ملت های اروپایی قرار بگیرند، آیا می توانند چنین استبداد بورزند؟
آری ، هنگامی که به جای فعال کردن مکانیزم های نظارت مردمی بر کانون های قدرت، تنها بر صلاحیت شخصی و خصوصیات خلقی مسئولان تاکید می ورزیم، به قول پروین اعتصامی سرانجام این نورهای تجلی دود می شوند...
آخر ان نور تجلی دود شد
آن یتیم بی گنه نمرود شد