نخستین تجربه دموکراسی در بخش قمصر
#خاطره_هاومخاطره_ها
#شفیعی_مطهر
در اوایل سال ۱۳۵۸ من در قمصر کاشان به عنوان دبیر و رئیس دبیرستان مشغول کار بودم. نخستین فرماندار شهرستان کاشان پس از انقلاب آقای مهندس رفیعی پور بودند. ایشان پس از بررسی ها و مشورت ها روزی مرا به دفتر کار خود فراخواندند و سمت بخشداری قمصر را به من پیشنهاد کردند. من برای فکر کردن درباره آن فرصتی خواستم. پس از چند روز بررسی و مشورت با دوستان، سرانجام طی نامه ای با قید پیش شرط هایی آن را پذیرفتم که یکی از آن ها عدم انتقال از نهاد آموزش و پرورش به وزارت کشور بود.
ایشان ضمن پذیرش شرط های من در اوایل تیرماه ۱۳۵۸ با حکم استاندار وقت اصفهان آقای سید کاظم موسوی بجنوردی مرا به عنوان نخستین بخشدار انقلاب در قمصر با حفظ سمت (بنا به شرط خودم) به سمت سرپرست بخشداری قمصر منصوب کردند.
در آن زمان همه روستاهای بخش قمصر(حدود ۴۵ روستا که شامل بخش های نیاسر،برزک و جوشقان قالی هم می شد) توسط انجمن های ده و کدخداها اداره می شد. آقای صدر حاج سیدجوادی وزیر کشور دولت موقت به نخست وزیری زنده یاد مهندس بازرگان طی دستورالعملی همه انجمن های تشکیل شده قبل از انقلاب را منحل کرده و به بخشداران اختیار دادند تا با نظر خود سه نفر را به عنوان قائم مقام انجمن برگزینند تا امور روستاها را اداره کنند.
من به خاطر این که مردم بتوانند در عمل دموکراسی را تجربه کنند ، این حق را که ذاتا متعلق به مردم می دانستم، آن را به مردم تفویض کردم؛ بنابراین طی برنامه های اعلام شده قبلی هر چند روز به یکی از روستاها می رفتم و مردم را به مسجد یا حسینیه محل فراخوانده ، پس از توضیحاتی از آنان می خواستم تا پس از معرفی کاندیداهای خود به هر کس که بیشتر او را قبول دارند، کتبا رای دهند و رای خود را به صندوق بیندازند.
خودم هم پای تخته سیاه می ایستادم و اسامی کاندیداهای معرفی شده توسط مردم را روی تخته می نوشتم ؛ سپس از آنان می خواستم که کتبا رای بدهند. در پایان در حضور خود مردم آرای صندوق را قرائت کرده، اسامی حائزین اکثریت برای همه مردم اعلام می شد. در همان جا مراتب را صورت جلسه می کردم. حدود یک هفته بعد حکم اعضای قائم مقام انجمن ده را با امضای فرماندار به آنان تحویل می دادم. بدین صورت مردم همه روستاهای بخش قمصر طی انتخاباتی آزاد و ساده و بدون تشریفات و بدون صرف هیچ هزینه ای شوراهای روستای خود را برگزیدند.
ماموریت من در وزارت کشور به عنوان بخشدار قمصر و بعدا با سمت معاون فرمانداری کاشان ، چهار سال طول کشید. در آن سال ها آنان که دل در گروی عشق به انقلاب رهایی بخش اسلامی در ایران داشتند،در خدمات شبانه روزی خود در این راه سر از پای نمی شناختند. من به عنوان کوچک ترین قطره از اقیانوس مردمی در این مدت ۱۲ انتخابات برگزار کردم یا در برگزاری آن مشارکت داشتم، اما حتی یک ریال به عنوان اضافه کار، حق ماموریت یا فوق العاده انتخابات دریافت نکردم. تنها درآمد من حقوق معلمی من بود که مدتی از وزارت آموزش و پروزش و مدتی تیز از وزارت کشورذ دریافت می کردم.
یاد دارم روزی در روستاهای اطراف نیاسر کار ما تا شب طول کشید و لازم بود روز بعد نیز کارمان را ادامه دهیم. من و آقای احمد ابوالفضلی کارمند بخشداری که در همه این کارها صادقانه با من همکاری می کرد،شبی در میان جاده نیاسر با روشنایی نور چراغ های ماشین جیپ به عنوان شام نان و هندوانه خوردیم. جایتان خالی خیلی مزه داد و خود برای ما خاطره ای شیرین شد.