دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد420
دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد420

من تعامل بین انسان ها را در غیاب فرهنگ «گفت و گو» و حاکمیت خوی خشونت و «های و هو» چون درهم فرورفتن شاخ های گوزن های وحشی دیدم.در چنین وضعی ماهی مقصود در دریای گل آلود می میرد!
من در عرصه مدیریت جوامع انسانی نیروهای ناهماهنگ را نه کمال آفرین که عامل ننگ و نفرین دیدم. پاروزنان همسو،قایق را به هدف می رسانند و تلاشگران ناهمسو آن را تلف می کنند.
من شمع های خاموش و خلق های بی خروش
را از هجوم بادهای بنیان برانداز و توفان های پرتاخت و تاز در امان
دیدم؛بنابراین دانستم که اگر در هجمه توفان ها هنوز ایستاده ام،شاید شمعم نوری می افروزد و زبانم،شعوری را برمی انگیزد.
من
همه آب های دریاها و اقیانوس ها را از غرق کردن یک کشتی ناتوان دیدم؛ مگر
این که در داخل کشتی نفوذ کنند . بنابراین، تمامِ نکاتِ منفی دنیا روی شما
تأثیر نخواهد داشت؛ مگر این که شما اجازه بدهید.
من خودکامگان را دیدم که همه گل ها را چیدند و جوانه ها درویدند تا خزان یاءس بر بوستان یاس تحمیل کنند،اما باز هم بهار به گاه خود فرارسید و سبزه ها و شکوفه ها همه جا دمید.
ادامه دارد...
شفیعی مطهر
و پر از خاطره گندم و دستاس شده ست
همه دشت، گواهاند که با بوی بهار
عطر یک خانه آتشزده، احساس شده ست
بی بی سلام، فصل عزایت شروع شده ست
چینش سفره امسال تفاوت دارد
سین هر سفره ، سلامی است که بر یاس شده ست
روضه چادر خاکی همه جا پیچیده
سیبها طعم خوش اخلاص شده ست
جان گلهای جهان ، پیشکش یاسی که
زخمی سیلی باد و ستم داس شده ست