زمین،زمینه شور است و زمان،زمانه شعور!
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(293)
زمین،زمینه شور است و زمان،زمانه شعور!
من « نای هر نغمه خوان » را که دیدم
و « نوای هر نگران » را که شنیدم
، آن ها را « جاودان » و « آژمان » یافتم.
در این « جهان گذران » و « گردونه گردان »
هیچ پدیده ای برای نیستی و نابودی آفریده نمی شود ؛
تنها از حالتی به حالتی دیگر دگرگون می گردد.
مرگ نیز نه پایانی برای « غوغای غرور» ،
که آغازی برای« سرای سرور» است!
هر « بهاری به پاییز » می انجامد و هر « رُستنی به رَستاخیز »؛
اما در « نهانگاه هر پاییز ،بهاری خُفته »
و در « نگاه هر رستاخیز،نَهماری نهُفته »!
زمین،زمینه شور است و زمان،زمانه شعور؛
در « بسیط زمین » و در « بساط زمان »
زلال زندگی از چشم چشمه ساران هماره « جوشان » است
و بر بستر جویباران ،همواره « خروشان » .
ما همه « مُسافرِ بی آشیانه » ایم و « مُهاجرِ جاودانه »!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
نای : گلو،حلقوم / نی ،یکی از آلات موسیقی که با دهان نواخته می شود
آژمان : بی زمان،همیشگی
غوغای غرور: کنایه از دنیای فانی
سرای سرور : کنایه از دنیای پس از مرگ
نَهمار: بی نهایت
بسیط : گسترده،فراخ،وسیع،گشاده،ساده،خالص،بی تکلف
بساط : گستردنی،هر چیز گستردنی مانند فرش و سفره
------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar