« قبله » در « انحصار قبیله »!
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(301)
« قبله » در « انحصار قبیله »!
من قبله مسلمین را « کانونی تپنده » و « ستونی دیرَنده » دیدم
که جهت گیری بیش از یک و نیم میلیارد دل را چنان تنظیم کرده بود
که همه به « یک آهنگ می تپیدند» و به « یک فرهنگ می رسیدند».
اما توسعه نیافتگی « شهروندان بی برنامه » و « شهریاران خودکامه » ،
« بلای افراط » را به « بلوای انحطاط »رسانید!
در نتیجه « آستانه تحمل »فروکاست و « تازیانه تحمیل »بپاخاست!
« تَحَجُّر بر سریر قدرت نشست » و « تظاهُر بر اِکسیر فرصت »!
« من » ها جای « ما » را گرفتند و « خودی ها » جای « خدا » را!
هر که جز « من »، « دشمن » ارزیابی شد
و هر که « بی من »، « اهریمن »!
« قبله » در « انحصار قبیله » در آمد و « دین » در « حصار وسیله »!
آن، ابزار « قبیله قدرت » شد و این، « نثار وسیله دولت »!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
دیرَنده :دیرباز،مدت دراز،دهرزمانه،دیرپاینده،بادوام
افراط : زیاده روی،از اندازه درگذشتن
بلوا : شورش،غوغا،هنگامه،سرکشی،ازدحام
انحطاط : فروافتادن،پست شدن،به پستی گراییدن،پستی
تَحَجُّر : سنگ شدن
اِکسیر : جوهری گدازنده که ماهیت اجسام را تغییر دهد،مثلا مس را طلا کند
----------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar