از « اریکه غرور » تا « باریکه گور »
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(333)
از « اریکه غرور » تا « باریکه گور »
من یک ماهی « خودشیفته » و « دل فریفته » را دیدم
که برای فرار از « موج » و قرار بر « اوج »،
همه اعتماد خود را بر « هلال قُلّاب ریخت »
و بر « چنگال عقاب آویخت ».
او هوس داشت تا بر ماهیان « بخروشد» و بر دیگران « فخر فروشد».
بدین سان به امید « سودِ سودا» ،« خطِّ خطا »را « پیمود»
و به جای « دُرِّ دریا »،« بال بلا» را « آزمود»!
« آرزوی برتری جویی » و « خوی پرهیاهویی »،
نه تنها این « ماهی خوش خیال »،که هر « انسان بدسگال » را نیز
از « اریکه غرور » به « باریکه گور »می کشاند!
زنهار انسان ها را « حقیر نشماریم »
و به ورطه « تحقیر نسپاریم »!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
سودا : دادوستد ،خرید و فروش، معامله
بدسگال: بداندیش، بدفکر
اریکه: تخت،سریر
ورطه :زمین پست، هلاکت، چاه، مهلکه
------------------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar