سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

#طنزسیاهنمایی.872

انقلابی در کشاورزی:کِشت پشم به‌جای پنبه!

گفت: چندی پیش آقای صالحی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشست خبری فرمودند:
🔹در کلِّ حاکمیّت، ما چالش سرمایۀ اجتماعی داریم. یعنی اعتماد مردم به حاکمیّت با حکمرانی در دهه‌های اخیر به شدّت کاهش پیدا کرده است.
🔹 سرعت نزول این سرمایۀ اجتماعی و اعتماد مردم به حکمرانان نظام و نهادهای حکمرانی و غیره کاملاً روشن است.
🔹در حوزۀ فرهنگ و هنر قالب‌های مختلفی دارد: قهر بود، فاصله بود، اعتراض بود، نفرت بود.
🔹کلِّ جامعه گرفتار اغتشاشات ذهنی و معرفتی و وجودی هست و در اصحاب فرهنگ و هنر این اتّفاق مضاعف شده است.
🔹جامعۀ ایران یک جامعۀ قابل اعتماد و قابل احترام است امّا باید پاره‌ای از سوء تفاهم‌ها را با برخی از تغییر روش‌ها و منش‌ها برطرف کرد و این اعتمادهای از دست رفته را برگرداند.
✅ (@Khabar_Fouri)

گفتم:یک اندیشمند ژاپنی در تایید نظریات آقای ایشان می‌گوید:

اگر مرا در میان این سه چیز:

1- قوت و غذای مردم

2- امنیّت مردم

3- و اعتماد مردم

مخیَّر کنند که یکی را انتخاب کنم،من اعتماد مردم را برمی‌گزینم. چون در صورت بهره‎مندی از اعتماد مردم،وصول به اهداف دیگر هم میسّر می‌شود.

گفت: بله،من هم اعتماد مردم را بالاترین سرمایۀ اجتماعی هر حکومت می‌دانم. ولی اعتماد مردم به حاکمیّت سدِّ بزرگی است که با قطره‌قطرۀ صداقت و کفایت مسئولان و مدیران پُر می‌شود،امّا با کوچک‌ترین دروغ و بی‌کفایتی حکومت، سدِّ اعتماد فرومی‌ریزد و سیلِ بی‌اعتمادی بنیان حاکمیّت را فرومی‌پاشد.

گفتم: حق با توست. البتّه مسئولان صادق و باکفایت ما می‌کوشند تا اعتماد مردم یعنی بالاترین سرمایۀ اجتماعی را کسب کنند.

گفت:....ولی،رفتار ناشیانه و گفتار بی‌پشتوانۀ برخی از مسئولان ،همۀ آب و آبرویی را که سال‌ها در پشت سدِّ اجتماعی انباشه شده ،از بین می‌برد.

گفتم: کدام مسئول؟ چه گفتار ناشیانه؟

گفت: مثلاً یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری قول اهدای شش گرم طلا به هر نفر ایرانی می‌دهد!برای توزیع ٢٠ گرم طلای مورد ادّعای به ٢۶ میلیون خانوار ایرانی به بیش از ۵٠٠ تن طلا نیاز است که این میزان طلا وجود ندارد!!

سعدی در گلستان در حکایتی می‌نویسد:

هارون‌الرّشید را چون مُلک مصر مسلّم شد،گفت:

به خلاف آن طاغی که به غرور مُلک مصر،دعوی خدایی کرد،نبخشم این ملک را مگر به خسیس‌ترین کسی از بندگان.
سیاهی داشت خضیب نام، مُلک مصر به وی ارزانی داشت. و گویند عقل و درایت آن سیاه به حدّی بود که وقتی طایفه‌ای از حُرّاث(کشاورزان) مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم در کنار نیل و باران بی‌وقت آمد و تلف شد.
گفت: پشم بایستی کاشتن تا تلف نشدی.

گفتم : باز هم #سیاهنمایی کردی؟

شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۴ ، ۱۷:۱۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 871

دیب چیست؟!

گفت: در یادداشت 25 آذرماه سال جاری منسوب به آقای دکتر پزشکیان می‌خوانیم:

«جولانی [رئیس هیئت تحریر شام] هم گفته از ایران با او تماس گرفته‌اند و به ایران دربارۀ حفظ امنیّت سفارت [ایران در سوریه] و حرم‌ها تضمین داده‌است.»

گفتم: همین تضمین هم رویداد مهمّی است. حالا منظور تو از بیان این خبر چیست؟

گفت: من می‌خواهم بگویم اگر مخالفان بشّار اسد با وجود غلبه بر رژیم اسد به همین آسانی امنیّت و حریم حرم‌ها را تضمین می‌کنند،آیا نمی‌شد این تضمین را در سال 2011 پیش از پیروزی آنان بگیریم و این همه جوانان میهن و ده‌ها میلیارد دلار سرمایه‌های ایران را در این راه هزینه نکنیم؟

گفتم: پاسخ این پرسش در کنار صدها پرسش بی‌پاسخ می‌نشیند و تا در بر این پاشنه می‌چرخد کسی نمی‌داند پاسخ عقلانی این گونه پرسش‌های مردمی چیست!

گفت: یک نفر که زبانش می‌گرفته ،می‌رود داروخانه می‌پرسد: آقا، دیب داری؟

کارمند داروخانه می‌پرسد : دیب دیگر چیست؟

یارو جواب می‌دهد : دیب دیگه . این ورش دیب دارد ،آن ورش دیب دارد .

کارمند منظور مشتری را نمی‌فهمد.

رئیس می‌آید و می‌پرسد. مشتری باز حرف‌های قبلی را تکرار می‌کند.

رئیس هم هر کاری می‌کند ، سر در نمی‌آورد و کلافه می‌شود .

سرانجام یکی از کارمندان داروخانه که مثل این مشتری زبانش می‌گیرد، می‌آید جلو و با تکرار پرسش در پاسخ به همه می‌گوید:

داریم ! چطور همه نفهمیدند تو چه می‌خواهی !؟

همه خیلی خوشحال می‌شوند.
کارمند سریعاً می‌رود و از انبار دیب را می‌گذارد در کیسۀ نایلون مشکی و می‌آورد و به دست مشتری می‌دهد و او می‌رود پی کارش .

همه جمع می‌شوند دور آن کارمند و با کنجکاوی ازاو می‌پرسند : مشتری چی می‌خواست؟

کارمند می‌گوید : دیب !

می‌پرسند : دیب دیگر چیست ؟

پاسخ می‌دهد : بابا همان که این ورش دیب دارد ، آن ورش دیب دارد !

رئیس شاکی می‌شود و می‌گوید : 

این جوری فایده ندارد . برو یک دانۀ دیب بردار بیاور ببینیم دیب چیست ؟

کارمند پاسخ می‌دهد : تمام شد .آخرین دیب را دادم به این بابا رفت!

گفتم: سرانجام هیچ کس نفهمید دیب چیست؟

گفت: بله،درست مثل همین پرسش ما!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#مطهر 

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۰۴ ، ۱۱:۱۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد2277)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

گاهی «زایش پگاهی» و «افزایش آگاهی»،

«سردباور» است و «دردآور» !

راه زندگی هم «فراز» دارد و هم «فرود» .  

ما می‌توانیم از «سود خرد» و «رهنمود بخرد» بهره جوییم

و از هر «خشتِ سختی»،«بهشتِ خوشبختی» بسازیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۰۴ ، ۱۰:۳۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.۸۷۰
چین که نمی‌تواند بایستد و تماشا کند!!

گفت :وزیر امور خارجه چین: گفته‌اند:
«اقدامات اسرائیل نقض قوانین بین‌المللی است. ما نمی‌توانیم فقط بایستیم و تماشا کنیم".
گفتم: خب،پاسخ تو در بارۀ این سخن چیست؟ 
گفت : بنده خدا راست می‌گوید. اگر او بخواهد بایستد و تماشا کند،خسته می‌شود!
گفتم : پس چه می‌تواند بکند؟ 
گفت: می‌تواند بنشیند و تماشا کند!! 
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟! 
#مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۰۴ ، ۱۰:۱۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.869

چه کسی حرف مسئولان را باور می‌کند؟!

گفت:چرا اعتماد مردم نسبت به دولتمردان بشدّت کاهش یافته است؟

گفتم: من علّتش را نمی‌دانم. ولی می‌دانم که اعتماد مردم نسبت به حاکمان بزرگ‌ترین سرمایۀ اجتماعی است و اگر این سرمایه از بین برود،هیچ جایگزینی ندارد و بزرگ‌ترین عامل فروپاشی هر نظامی نداشتن این سرمایه است.

گفت: زمانی در دولت پیشین در حالی که وزیر ارتباطات با اعلام استقبال گسترده از پیام‌رسان‌های داخلی ، گفته بود که:

«روبیکا حدود ۴۰ میلیون کاربر فعّال ماهانه دارد»،

در حالی که سخنگوی سازمان امور مالیاتی ، شمار کاربران آن را کمتر از ۵۰۰ هزار نفر می‌دانست!!

آیا در چنین وضعی از مردم انتظار داریم مردم سخن مسئولان را باور کنند و به آنان اعتماد کنند؟

گویند روزی خبر رسید که اتوبوسی که حامل مسئولان بود در جاده‌های جنوب واژگون شده است. وقتی امدادگران به محلّ حادثه رسیدند،دیدند یک عابر همه را دفن کرده است! از او پرسیدند:

آیا هیچ یک از مسئولان پس از واژگونی زنده نمانده بودند؟

طرف پاسخ داد: چرا! خیلی‌ها می‌گفتند ما زنده‌ایم!! ولی چه کسی امروزه حرف مسئولان را باور می‌کند؟!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#مطهر 

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۰۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

غرور حاکمان
       عامل مشارکت‌گریزی شهروندان

 #شفیعی_مطهر

 

کدام خود؟ 


تِلکَ الدّارُ الاخِرَةُ نَجْعَلُها ِللَّذینَ لایُریدوُنَ عُلُوّاً فیِ الْاَرْضِ وَ لافَساداً وَ العاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ

ما این بهشت ابدی آخرت را برای آنان قرار دادیم که در زمین اراده علوّ و سرکشی ندارند و حُسن عاقبت ویژه پرواپیشگان است. (قصص، 83)

در وجود هر انسان دو گونه «خود» در تکوین شخصیّت او مشارکت دارند؛ یکی «خود حقیقی» یا «خود ملکوتی» و دوم «خود پنداری و خیالی» یا «ناخود».

تکریم شخصیّت انسان و تلاش برای حفظ و ارتقای «عزّت نفس» او عاملی برای پرورش و تقویت «خود حقیقی و ملکوتی» است. انسانی که خود واقعی خویش را می‌یابد و کرامت آن را پاس می‌دارد، دریچۀ شخصیت خود را به روی همه کمالات اخلاقی و انسانی والهی می‌گشاید، و آن که خود پنداری یا حیوانی خویش را تجسّم شخصیت خویش می‌یابد ، از دنیای غرور، خودخواهی و تکبّر سر درمی‌آورد.

غریزه «حبّ ذات» یا «خود دوستی» اصیل‌ترین و ریشه‌دارترین میل در نهاد هر موجود به ویژه انسان است. این میل، موجد و محور همۀ تلاش‌های انسان در همۀ عرصه‌های هستی است؛ حتّی میل به کمال که خود پایه و مایۀ همهۀ فعّالیّت‌های انسان است، از مظاهر این میل می‌باشد. این تمایل طبیعتاً «لذایذ» را جذب، و «آلام» را دفع می‌کند.

انسانی که در مسیر خودسازی و تزکیه نفس گام ننهاده، در همان مراحل حیوانی سیر می‌کند. همه عمر او جولان در میدان بین «تغذیه» تا «تخلیه» است. او در همه مراحل هستی نه موجی می‌بیند و نه اوجی. کمال مطلوب او در خوب‌خوردن، خوب‌پوشیدن، خوب شهوت‌راندن و خوب خوابیدن است.

امّا انسانی که خود حقیقی و ملکوتی خویش را می‌یابد و در راه خودسازی مجاهده می‌کند، در می‌یابد که دیگران نیز حقوقی دارند و او موظّف و مکلّف به احترام و پاس‌داشتن حقوق دیگران است. 


حکیمی می‌گوید:

«خود خواهی منشأ همه مفاسد است.»

و در جای دیگر می‌افزاید:

«همه این گرفتاری‌هایی که برای بشر هست، از انانیّت انسان است. ما هرچه داریم و هرچه برمابگذرد، از این حبّ نفس است، از این انانیّت است. توجّه به خود وقتی باشد، همۀ جهات خودم باشم، همه چیز را برای خودم بخواهم، همه گرفتاری‌ها از این نقطه است. بالاترین ظلمت ها، ظلمت انانیّت است. چنانچه از این ظلمت خارج نشویم، از این چاه خارج نشویم، از این انانیّت بیرون نرویم، از این توجّه به خود و خودخواهی و این که دیگران را هیچ و خود را همه چیز می‌دانیم، خارج نشویم، الهی نخواهیم شد… همۀ گرفتاری‌های ما و هم گرفتاری‎های شما و همه گرفتاری‌های بشر سر همین جاست، نزاع سر خود خواهی است.»

شکستن بت سخت است و شکستن بت‌واره‌های زنده بسیار سخت‌تر! 

همان حکیم بر اهمیت این بت‌شکنی تأکید می‌کند:

«تمام فسادهای عالم، از خودخواهی پیدا می‌شود…. همه‌اش برمی‌گردد به حبّ نفس و این بت، از همه بت‌ها بزرگ‌تر است و شکستنش هم از همه مشکل‌تر است… اگر رهایش کنید، شما را به هلاکت می‌کشاند … درجه به درجه پیش می‌برد تا آنجا که دین انسان را از دست انسان می‌گیرد.»

         بت‌شکستن سهل باشد نیک سهل

                          سهل‌دیدن نفس را جهل است جهل

این شرک خفی و میل مخفی در صورت عدم درمان همچنان رشد می‌کند، تا انسان ناخودآگاه آن را در جایگاه معبود می‌نشاند. خداوند متعال، رسول خود را هشدار می‌دهد که:

«اَرَاَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَویهُ؟»

ای رسول! آیا دیدی آن را که هوای نفسش را خدای خود قرار داد؟

پیامبر اکرم (ص) این نفس سرکش و توسن آتش را دشمن‌ترین دشمنان می‌دانند:

«اَعدی عَدوِّکَ نَفْسُکَ اَلّتی بَینَ جَنْبَیْکَ »

دشمن‌ترین دشمن تو همان «خود»ی است که در میان دو پهلوی توست.

چه بسیار سالکان رشاد و مدّعیان ارشاد که رهپویه‌های جهاد و اجتهاد را گذرانده‌اند و در این وادی درمانده‌اند. «آنان که غنی‌ترند، محتاج‌تراند.» آری، آنان که در عرصۀ آرزو و بر کام این عدو لگام زده‌اند و در میدان تزکیه هم گام نهاده‌اند، در دریای «عُجب» زورقشان به گِل نشسته و قایقشان درهم شکسته است.

آری پهلوانان عرصۀ علم و نام‌آوران حیطۀ حلم چون مقام علمی و مراتب فضل و کمال خود را بالاتر و بهتر از دیگران پنداشته‌اند، از فراز فضایل اعمال به فرود رذایل آمال فرو افتاده‌اند:

امام علی (ع) برای آگاهی و بیداری این مرشدان مغرور و زاهدان کور چنین هشدار می‌دهند:

«ما اری شَیْئاً اَضَرَّ بِقُلُوبِ الرِّجالِ مِنْ خَفْقِِ النِّعالِ وَراءَ ظُهُورِ هِمْ.»

برای دل‌های مردان چیزی زیانبارتر از صدای کفش‌هایی که از پشت سرشان بیاید، ندیدم.

         او چو بیند خلق را سرمست خویش

                          در تکبّر می‌رود از دست خویش

         هرکه را مردم سجودی می‌کنند

                                  زهر اندر جان او می آکنند

         چشم بردار از قبول و ردّ خلق

هر دو در راه خدا شد سدّ خلق

امام صادق (ع)، مشاهیر خودخواه و جویندگان جاه را به سختی هشدار می‌دهند:

«مَنْ تَعَصَّبَ اَوتَعُصُبَ لَهُ فَقَدْ خُلِعَ رِبقَة الایمانِ عَنْ عُنُقِهِ.»

هرکس تعصّب بورزد، یا برای او تعصّب بورزند (مرید متعصّب داشته باشد) محقّقاً رشتۀ ایمان از گردنش برداشته می‌شود. (از قلمرو ایمان بیرون می‌رود.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۲۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد2276)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

انسان‎ها در «پگاه زادن» و «شامگاه جان‌دادن»،

نه «چیزی با خویش» می‌آورند و نه «پشیزی بیش» می‌برند.

حال بسیار «غم‌انگیز» و «خردگریز» است

که در فاصلۀ میان «زادن» و «جان‌دادن» ،

این انسان‌ها «خونریزهایی بی‌فرهنگ‌اند» و برای «چیزهایی می‎جنگند» ،

که نه از «پیش آورده‌اند» و نه با «خویش می‎برند».

شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۰۴ ، ۱۵:۲۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.868

استخوان کاسبان تحریم لای زخم ملّت!

گفت: چرا این مذاکرات ایران و آمریکا به نتیجه نمی‌رسد؟

گفتم: زیاده‌خواهی‌های آمریکا نمی‌گذارد ملّت ایران به حقوق حقّۀ خود برسد.

گفت: آیا علّت بن‌بست مذاکرات فقط همین است؟ آیا تندروها و پایدارچی‌ها و کاسبان تحریم که نان و آبشان در تحریم ملّت ایران است،نقشی در بن‌بست مذاکرات ندارد؟ تو یادت نیست مذاکره با آمریکا چه مخالفان سرسختی داشت و دارد؟

گفتم: تندروها چه منافعی در تحریم‌ها دارند؟

گفت: منافع گرانی دلار و سایر گرانی‌ها به جیب چه کسانی می‌رود؟

گویند قصّابی بود که هنگام کار با ساتور ، دستش را برید و خون زیادی از زخمش می‌چکید. همسایه‌ها جمع شدند و او را نزد حکیم‌باشی که دکتر شهرشان بود، بردند.

حکیم بعد از ضدِّ عفونی زخم، خواست آن را ببندد که متوجّه شد لای زخم قصّاب ، استخوان کوچکی مانده است، خواست آن را بیرون بکشد، اما پشیمان شد، و با همان حالت زخم دست قصّاب را بست و به او گفت :
زخمت خیلی عمیق است و باید یک روز در میان نزد من بیایی تا زخمت را پانسمان کنم.

از آن روز به بعد ، قصّاب هر روز مقداری گوشت با خود می‌برد و با مبلغی به حکیم‌باشی می‌داد و حکیم هم همان کار همیشگی را می‌کرد ، اما زخم قصّاب خوب نشد که نشد.

مدّتی به همین منوال گذشت، تا این که روزی حکیم برای مداوای بیماری،از شهر خارج شد و چند روزی به سفر رفت و از آنجایی که پسرش طبابت را از او یاد گرفته بود، به جای او بیماران را مداوا می‌کرد .

آن روز هم طبق معمول همیشه ، قصّاب نزد حکیم رفت و حکیم‌باشی دست او را مداوا کرد و پس از ضدِّ عفونی می‌خواست پانسمان کند که متوجّه استخوان لای زخم شد و آن را بیرون کشید و زخم را بست و به قصّاب گفت :
به زودی زخمت بهبود پیدا می‌کند .

دو روز بعد قصّاب خوشحال نزد پسر حکیم آمد و به او گفت :
تو بهتر از پدرت مداوا می‌کنی ،زخم من امروز خیلی بهتر است .

پسر حکیم هم بار دیگر زخم را ضدِّعفونی کرد و بست و به قصّاب گفت:
از فردا نیازی نیست که نزد من بیایی.

چند روزی گذشت و حکیم از سفر برگشت، وقتی همسرش سفره را پهن کرد،
متوجّه شد که غذایش گوشت ندارد و فقط بادمجان و کدو در آن است.
با تعجُّب گفت : این غذا چرا گوشت ندارد؟
همسرش گفت : تو که رفتی پسرمان هم گوشتی نخریده.
حکیم با تعجُّب از پسر سوال کرد : مگر قصّاب نزد تو نیامد؟
پسر حکیم با خوشحالی گفت : چرا پدر ، آمد، و من زخمش را بستم و استخوانی را که لای آن مانده بود، بیرون کشیدم، مطمئن باشید کارم را خوب انجام داده‌ام .

حکیم آهی کشید و روی دستش زد و گفت : از قدیم گفته بودند : "نکرده کار ، نبر به کار ". پس به همین دلیل غذای امشب ما گوشت ندارد. من خودم استخوان را از لای زخم بیرون نکرده بودم ، تا قصّاب هر روز نزد من آمده و مقداری گوشت برایمان بیاورد.

حالا حکایت جماعتی است در کشور ما که می‌خواهند استخوان همواره لای زخم ملّت باقی باشد، تا آن‌ها به کسب و کار و تجارت خود مشغول باشند و ملّت مظلوم هم مدام زجر و عذاب بکشند.
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

شفیعی مطهر 

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۰۴ ، ۱۴:۴۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.867

نرخ بیکاری در ایران و جهان

گفت: براساس اطّلاعات وبسایت بین‌المللی «ماکرو ترندز»، میانگین نرخ بیکاری در جهان ۴.۹۶ درصد است.

گفتم: نرخ بیکاری در ایران چقدر است؟

گفت: براساس اطّلاعات وبسایت «تجارت اقتصاد»، نرخ بیکاری در ایران ۷.۵ درصد است.

گفتم: ما با این نرخ بیکاری در کجای جهان قرار داریم؟
گفت: ایران با این نرخ، در رتبه ۵۸ بیشترین نرخ بیکاری از میان ۱۸۲ کشور جهان قرار دارد.
گفتم: بنابراین بیش از دو سوم کشورهای جهان نرخ بیکاری کمتری نسبت به ایران دارند؟

گفت: بله،متاسّفانه!

گفتم: مسئولان در پی ایجاد فرصت شغلی برای جوانان نیستند؟

گفت: فرصت شغلی هست! بعضی جوانان نابلدند!

گفتم: مثلاً؟

گفت: شبی شیطان به خواب کشیشی آمد و به او گفت:

دشمنیِ من با بشریّت، از دشمنی تو با جان خویش بیشتر نیست، ای کشیش !
تو به میکائیل آفرین می‌گویی ، در حالی که او برایت هیچ فایده‌ای نداشته است ؛ و مرا دشنام می دهی، حال آن که من مایهٔ راحتی و آسایش‌ات بوده و هستم !

مگر نه این که وجود من ، موجب رونق بازار تو و نامم سرمایۀ کسب و کار توست !!؟ اگر شیطان بمیرد و مبارزه با او منتفی گردد ، چه شغلی را بر عهدهٔ تو خواهند نهاد ؟ تو که پدر روحانی هستی ، چطور نمی‌دانی که تنها وجود شیطان می‌تواند سیم و زر را از جیب مؤمنان،به جیب‌های واعظان و سخنوران سرازیر می‌کند !؟
تو که عالمی دانا هستی ، چطور نمی‌دانی که با نابودشدن علّت ، معلول نیز از بین می‌رود؟
چطور راضی می‌شوی که من بمیرم و تو، جایگاه خود را از دست بدهی و نان زن و بچه‌ات را آجر کنی ؟! حالا فهمیدی که هیچ کارآفرینی بیش از من نقش کارآفرینی ندارد؟!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۴۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد2275)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

«انسان اَلَستی» در «جهان هستی»

هیچ «هدف حقیقی» و «شرف تحقیقی» ندارد،

مهم‌تر از «مبنای وجودی خویش» و «معنای خوشنودی فراندیش».

هر انسانی آن «مقصد را بیابد» و بسوی آن «مقصود بشتابد»،

«بنای بینش را یافته» و «معنای آفرینش را دریافته» است.

انسانی که «چرایی زندگی را بیابد»،هر «چگونگی بندگی را برمی‌تابد».

شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۱۴:۵۰
سید علیرضا شفیعی مطهر