سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

گزین‌گویه‌های مطهر (فرگرد 2235)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

اگرچه در «شکنجیم»،ولی «نرنجیم»

از مرغانی که نزد ما «دانه خوردند» و «صاحبخانه را آزُردند»،

و در «سایۀ ما» نزد «همسایۀ ما» تخم گذاشتند!!

«با تاکید» و «بی‌تردید»،

روزی از «سوی اربابشان»،«بوی کبابشان»،

در هر «شام» به «مشام» خواهد رسید!

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۳ ، ۱۴:۵۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

طرح هردمبیلی تحریف دغدغه‌ها

قصّه‌های شهر هرت،قصّۀ 203

شفیعی مطهر

چند روزی بود که مرتّب گزارش‌هایی به اعلی‌حضرت هردمبیل می‌رسید که رسانه‌های خارجی و نشریات زیرزمینی مطالب گوناگونی دربارۀ مفاسد و اختلاس‌های شاهزادگان و درباریان می‌نویسند و همین خبرها در سطح شهر و مجامع عمومی و صحبت‌های درِگوشی مردم تبلور می‌یابد! خبرهای رو به افزایش ذات ملوکانه را می‌آزرد و خواب راحت را از چشمان مبارک می‌ربود!

روزی صدراعظم و شارل شرلی مستشار سیلگنایی را به حضور طلبید و دربارۀ رفع این نگرانی‌ها راهکار خواست.در پایان این دو قول دادند با کمک یکدیگر راهکاری می‌یابند و پس از رفع مشکل به شرف‌عرض ملوکانه برسانند.

این دو نفر از پیشگاه ملوکانه مرخّص شدند و پس از ساعتی بحث و تبادل نظر سرانجام شرلی گفت:

باید راهکار تازه‌ای برای سرگرم‌کردن مردم پیدا کنیم. یعنی دغدغه‌های مردم را تحریف کنیم تا به جای مباحث سیاسی،سرگرم مسائل فرعی و مالی شوند. بدین منظور طرحی محرمانه به نام «طرح هردمبیلی تحریف دغدغه‌ها» تهیّه و جهت اجرا به وزیر دارایی ابلاغ شد.

وزیر دارایی در راستای اجرای این طرح روز بعد رسماً اعلام کرد:

هر یک از اهالی شهر هرت باید به عنوان بخشی از مالیات خود ظرف یک هفته یک خربزه به انبار کاخ سلطنتی تحویل دهند . نوع خربزه،ریز و درشت،رسیده و نارس و رنگ پوست آن مهم نیست.

ظرف یک هفته کوهی از خربزه‌های گوناگون جمع‌آوری شد. سپس وزیر دستور داد:

هر کس برای گرفتن خربزۀ خویش مراجعه کند.

روز بعد هر یک از مردم برای یافتن بزرگ‌ترین و بهترین خربزه به جان هم افتادند. خربزه‌های آفتاب‌خورده و پوسیده زیر دست و پای مردم لِه می شد و فریاد جنگ و دعوای مردم در شهر پیچیده می‌شد.

در همین زمان اعلی‌حضرت هردمبیل و صدراعظم و شارل شرلی در تالار دربار گردآمده و در حال می‌گساری به ریش مردم توسعه‌نیافته می‌خندیدند و شاهزادگان و اختلاسگران با خیال راحت به شغل شریف(!!) خود مشغول بودند!

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۰۳ ، ۱۶:۳۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

گزین‌گویه‌های مطهر (فرگرد 2234)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

بیاییم «بال‌های مهر را بگشاییم» و «سال‌های سپهر را بپیماییم»

و بر فراز همۀ آنان که به ما چه «ارادت»می‌ورزند و چه«حسادت»،پرواز کنیم!

آنان که «دلِ دریایی» دارند،هرگز«مشکلِ ریایی» ندارند.

دریا هر «سنگی را غرق»می‌کند،ولی با هیچ «نیرنگی فرق»نمی‌کند.

شفیعی مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۰۳ ، ۱۱:۴۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 821

چاپلوس‌گریزی باید از مسئولان بالا آغاز شود!

گفت: سازمان بازرسی کل کشور طیِّ پیامکی به مردم،هر شهروند را یک ناظر دانسته و از همه خواسته که شکایات مردمی از دستگاه‌های اجرایی و اعلام گزارش‌های فساد اداری را از طریق درگاه https://136.ir و تلفن هوشمند 136 ثبت و پیگیری کنند.

گفتم:این پیام سازمان بازرسی نه کاری زوری،که ابتکاری ضروری است.وقتی همۀ مسئولان و کارکنان کشور خود را در اتاقی شیشه‌ای ببینند و همۀ شهروندان را ناظر کارهای خود بدانند،نه تنها هرگز نمی‌توانند متوسّل به فساد و رشوه خواری و اختلاس شوند،بلکه خود را پاسخگوی همۀ ارباب‌رجوع‌ها می‌دانند.

گفت: کاملاً درست است. از این پس مسئولیت شهروندان فهیم و فکور ایرانی سخت‌تر می‌شود. همه باید خود را ناظری ژرف‌نگر و خبرنگاری شگرف‌نگار بدانند.

گفتم: پیش از این،این توهُّم وجود داشت که گزارشگر یک فساد و معرفی مُفسد مورد تعقیب جزایی قرار می‌گیرد. از این پس ان‌شاءلله بنای این توهُّم فرومی‌ریزد و مردم را برمی‌انگیزد که مسئولانه خود را ولی‌نعمت همۀ مدیران و ناظر امور کشور بدانند.

گفت: من برای انجام یک کار اداری نزد مسئولی رفتم.چون اصلاً تملُّق نگفتم و چاپلوسی نکردم،چند مشکل شبه قانونی در کارم یافت و انجام کارم را منوط به رفع این مشکلات کرد.وقتی بیرون آمدم یکی از همسایگانم را دیدم که دقیقاً همین مشکل مرا داشت و به قول خودش با چند تعارف و چاپلوسی کارش انجام شده بود!

گفتم: تملُّق و چاپلوسی یک فرهنگ است و با بخشنامه و دستور حل نمی‌شود. برای درمان این درد اجتماعی و اخلاقی باید روند فرهنگ‌سازی از بالای کشور آغاز شود.

گفت:روزی به کریم‌خان زند گفتند، فردی می‌خواهد شما را ببیند و مدام گریه می‌کند. کریم‌خان گفت: "وقتی گریه‌هایش تمام شد بیاریدش نزد من".

پس از ساعت‌ها گریه‌کردن شخص ساکت شد و گفت:

قربان من کور مادرزاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم .

کریم‌خان دستور داد چشم‌های این فرد را کور کنید! تا برود دوباره شفایش را بگیرد!

اطرافیان به شاه گفتند: قربان این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید.
وکیل‌الرّعایا گفت: پدر من تا زنده بود در گردنۀ بیدسرخ دزدی می‌کرد، من نمی‌دانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم. پس از این که من به شاهی رسیدم عدّه‌ای چاپلوس برایش آرامگاه ساختند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند. پدر من چگونه می‌تواند شفادهنده باشد؟

تملُّق‌ستیزی و چاپلوس‌گریزی باید از مسئولان بالا آغاز شود.
اگر چاپلوسان میدان پیدا کنند دین و دنیای‌مان را به تباهی می‌کشند!

گفتم: باز #سیاهنمایی کردی؟

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۰۳ ، ۱۱:۳۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

گزین‌گویه‌های مطهر (فرگرد 2233)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

خوشخویی نه تنها یک «عادت خوب»،که یک «عبادت مطلوب» است

و سکوت یک «زینت پایا» است برای یک «طینت پویا».

بیاییم با «طینتی پاک»،«طبیعتی تابناک» بسازیم!

شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۰۳ ، ۱۷:۱۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 820

در خانۀ خدا تُف می‌اندازی؟!

گفت: اکبر اعلمی نمایندۀ پیشین مجلس می‌نویسد:

پزشکیان می‌گوید:

«روزانه ۲۰میلیون لیتر[؟] سوخت گم می‌شود.»

#قالی‌باف هم می‌گوید: «روزانه ۳۰-۲۵ میلیون لیتر فراورده[؟] قاچاق می‌شود.»

مُنتقد اول رییس‌جمهور است که شرکت نفت و ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا زیر نظر اوست.

مُنتقد دومی هم رئیس مجلس است که بر عملکرد دولت نظارت دارد.

این حکایت ۴۵ساله ماست:

از رهبری گرفته تا روسای جمهور، مجلس و قوّۀ قضاییه همه منتقدند.

پیدا کنید پرتقال‌فروش را!؟

گفتم: رئیس جمهور و رئیس مجلس که بر مرزهای گسترده و طولانی کشور اِشراف ندارند!

گفت: سوخت را با تانکر قاچاق می‌کنند،نه با قطره‌چکان!مگر کشور، نیروی نظامی،انتظامی و امنیّتی و دادگاه ندارد؟مگر این که آنان سرگرم رسیدگی به جُرم‌های بزرگ‌تری چون بدحجابی خانم‌ها باشند!!

گفتم: گذشته از همۀ این‌ها،آیا مردم متعهّد ما که شاهد این گونه مفاسد هستند،چرا آن‌ها را به مقامات گزارش نمی‌دهند؟

گفت: آنان هم از این می‌ترسند که نتوانند جُرم را ثابت کنند،در نتیجه به عنوان مفتری و اتّهام به افراد آبرومند(!!) مورد تعقیب و مجازات قرار گیرند!

می‌گویند فردی فاسد در مسجد شراب می‌خورد. یک نفر به او گفت:

تُف بر تو باد! مسجد و میگُساری؟!

شرابخوار با تندی بر سر او فریاد زد:

در خانۀ خدا تُف می‌اندازی؟! بگذار کارم تمام شود تا حسابت را برسم!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄

شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۰۳ ، ۱۱:۱۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد 2232)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸
در جامعه‌ای که گرسنگان برای یافتن یک«رَطلِ نواله‌» سر در «سَطلِ زباله‌» می‌کنند،

آن جامعه نه «سویی از سلام» بُرده و نه «بویی از اسلام»

و حاکمان آن «دین را زار» و «آیین را ابزار» کرده‌اند!!

شفیعی مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸
سو: روشنایی،سود،نفع

سلام:پاکی و رهایی از عیب،سلامت 

رَطل:واحد وزن و معادل 84 مثقال

نواله:لقمه و توشه و مقداری از خوراک

زار:ناتوان،رنجور،خوار،بد و خراب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۰۳ ، ۱۴:۴۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.819

حاکمی با پذیرش اصلاحات،حکومتش را از سقوط نجات داد!

گفت: اگر حاکمان خودکامه‌ای چون محمدرضا پهلوی،معمّر قذّافی،صدّام حسین و بشّار اسد و...زودتر صدای مردم را شنیده بودند،آیا به چنین سرنوشتی دردناک و مفتضحانه دچار می‌شدند؟

گفتم: قطعاً اگر کمی هُشیارتر بودند و گوشی شنوا و عقلی مدبّر داشتند،این چنین رسوای تاریخ و جهان نمی‌شدند!

گفت: من امروز می‌خواهم یک نمونۀ موفّق از حاکمی که موقع‌شناسانه صدای رسای مردم جامعۀ خود را شنید و خود و نظام خود را از خطر سقوط رهایی بخشید،برای تو بازگویم.

گفتم: بفرما،بگوشم!

گفت: پس از موج بهار عربی در تونس و مصر، در مراکش شاهد بودیم که پادشاه به سرعت دست به اصلاحات اساسی و بدون مجامله و اتلاف وقت زد.
نخست، شورایی انتخاب کرد که به بررسی و اصلاح قانون اساسی بپردازند. انتخابات آزاد برگزار کرد، اسلام‌گراها در انتخابات پیروز شدند، و سرنوشت کشور از سال ۲۰۱۲ تا به امروز در اختیار آن‌ها قرار گرفت. منتها پادشاه گفت سه مسئولیت او، که در واقع به قول عرب‌ها همان سهم شیر بود، برای او بماند:

فرماندهی کلِّ قوا، فرماندهی اطّلاعات و امنیت ، و رهبری دینی به عنوان امیرالمومنین!

محمّدبن‌عیسی یکی از وزرای پیشین مراکش می‌گفت:

«دیر وقت شب نهم مارس ۲۰۱۱ در هتلی در پاریس بودم. وقتی سخنان محمّد ششم پادشاه مراکش را شنیدم، از شوق با صدای بلند گریه کردم. نگران کشور و ملّتم بودم. از آینده هراس داشتم. ساعتی گریه کردم. خدا را شکر کردم. کشور و ملّت ما دچار ویرانی و انشقاق و نفرت نمی‌شود.»

محمّد ششم در واقع ظرف دو هفته به جمع‌بندی رسیده بود، که با خواست مردم -به ویژه جوانان- موافقت کند و کشور و حکومت را در مسیر اصلاح محاسبه شده و سنجیده قرار دهد.
در مراکش، به محض این که حکومت دید در روز بیست فوریه سال ۲۰۱۱ مردم تظاهرات کرده اند، با تدبیر و درایت و سرعت بر موج تظاهرات نشست و خواستۀ مردم را به رسمیّت شناخت. به تعبیری، در حقیقت انقلاب را با تور اصلاح قانون اساسی شکار کرد!

بدین ترتیب، با حرکتی نرم و زمان‌شناسانه، موج بهار عربی در مراکش مهار شد. شما هر سال که به مراکش بروید، از حجم سرمایه‌گذاری و توسعۀ کشور، به شگفتی خواهید آمد. میلیاردها دلار از کشورهای عربی و اسلامی در مراکش صرف ساخت هتل، ساختمان‌های مسکونی و شرکت‌های صنعتی و کشاورزی و خدماتی و تجاری شده است. بازار مراکش برای جوانان افریقایی که از قاره سیاه می‌آیند، بازار کار است. در دارالبیضاء دیدم برای آن‌ها بازارچه‌هایی ساخته‌اند تا در کنار خیابان‌ها دست‌فروشی نکنند، این یعنی نشانۀ رونق نسبی اقتصادی در کشور.
تمام سخن این بود که محمّد ششم، صدای مردم را به موقع شنید، و پاسخ منطقی و به هنگام داد. انتخابات آزاد برگزار شد، حزب عدالت و توسعه اکثریّت آراء را به دست آورد. دولت و حکومت، و نهادهای نظامی و امنیّتی، در امر انتخابات مصلحت‌اندیشی‌های خود را دخالت ندادند. جامعه آرام گرفت، نتیجۀ انتخابات دستکاری شده نبود، و در نتیجه وجدان عمومی جامعه قانع شد.
اگر بشّار اسد هم همین کار را انجام داده بود بی‌تردید حکومت سوریه سقوط نمی‌کرد.

(با استفاده از مقالۀ سیدعطاالله مهاجرانی)

گفتم: ای کاش همۀ حاکمان خودکامۀ جهان از سرنوشت‌های متفاوت این پادشاه دوراندیش با دیگر خودکامگان خودخواه متکبّر درس عبرت می‌گرفتند و خود و نظام حکومتی و جامعه را از فروپاشی و تباهی نجات می‌دادند!

گفت: متاسّفانه در برابر این خودکامگان هر کس زبان بگشاید و دلسوزانه درد دل نماید،حاکم او را دیوانه می‌نامد!

می‌گویند خودروی ﺯﻧﯽ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ، ﺩﺭﺳﺖ ﺟﻠﻮﯼ ﺣﻴﺎﻁ ﻳﮏ ﺗﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﭘﻨﭽﺮ ﺷﺪ ﻭ راننده ناگزیر ﻫﻤﺎن جا ﺑﻪ ﺗﻌﻮﻳﺾ ﻻﺳﺘﻴﮏ پرداخت.

ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻮﺩ، ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺩﻳﮕﺮﯼ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻣﻬﺮﻩﻫﺎﯼ ﭼﺮﺥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺁن‌ها ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺟﻮﯼ ﺁﺏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺁﺏ ﻣﻬﺮﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩ .
ﺯﻥ ﺣﻴﺮﺍﻥ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﺪ . ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﻣﺎﺷﻴﻨﺶ ﺭﺍ ﻫﻤﺎن‌جا ﺭﻫﺎ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﻳﺪ ﻣﻬﺮﻩ ﭼﺮﺥ ﺑﺮﻭﺩ .
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺣﻴﻦ، ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪﻫﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﻧﺮﺩﻩﻫﺎﯼ ﺣﻴﺎﻁ ﺗﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ می‌دید،ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺍﺯ سه ﭼﺮﺥ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺎﺷﻴﻦ، ﺍﺯ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﻳﮏ ﻣﻬﺮﻩ ﺑﺎﺯﮐﻦ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻻﺳﺘﻴﮏ ﺭﺍ ﺑﺎ سه ﻣﻬﺮﻩ ﺑﺒﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﻭ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺗﻌﻤﻴﺮﮔﺎﻩ ﺑﺮﺳﯽ .

ﺁﻥ ﺯﻥ ﺍﻭﻝ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﯽ ﺍﻭ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻻﺳﺘﻴﮏ ﺯﺍﭘﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ!!!
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﺪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :

‏ﺧﻴﻠﯽ ﻓﮑﺮ ﺟﺎﻟﺐ ﻭ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪﺍﻧﻪﺍﯼ ﺑﻮﺩ . ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺗﻮ را در ﺗﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍخته‌اند؟؟؟
دیوانه لبخندی زد گفت:
من دیوانه هستم،ولی احمق که نیستم!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۰۳ ، ۱۲:۲۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

گزین‌گویه‌های مطهر (فرگرد 2231)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

ما «مایه‌ای بهتر» و «سرمایه‌ای برتر» از «زمان» نداریم.

بنابراین ما در ازای ازدست‌دادن هر «لحظه» و هر «لمحه» از زمان

باید «کالایی ارزشمندتر» و «کیمیایی باافرندتر» به دست آوریم.

اگر چنین است به «فهمِمان ببالیم» وگرنه از «وَهمِمان بنالیم»!

شفیعی مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

لمحه: یک بارنگریستن،یک چشم برهم‌زدن

افرند: فرّ و شکوه،زیب و زیبایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۰۳ ، ۱۷:۲۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.818

مذاکره میان من با دشمن!

گفت:چرا ما 46 سال است برای حلِّ اختلافات و از برقراری رابطۀ درست و عادلانه با آمریکا طفره می‌رویم؟

گفتم: آخر برخی از ساده‌اندیشان مذاکرۀ ما و آمریکا را گفتگوی میان میش و گرگ می‌پندارند.

گفت: اولاً ما شیریم،نه میش! ثانیاً اگر گفتگو و صلح ما با آمریکا،مذاکرۀ میش و گرگ است، آیا جنگ میان میش و گرگ بخردانه است؟

گفتم: حالا تو چه پیشنهادی داری و برای نظر و پیشنهاد خود چه مستنداتی ارایه می‎دهی؟

گفت: در این 46 سال صدهامیلیارد دلار زیان اقتصادی ناشی از عدم رابطه با آمریکا و به خاطر فعّالیّت‌های هسته‌ای بر ما تحمیل شده،در حالی که این سیاست غیرعاقلانه برای ما هیچ دست‌آوردی نداشته است!

شواهد تاریخی متعدّدی داریم که کشوری با درایت حاکمان وقت خود از جنگ و خرابی و ویرانی در امان مانده است.

مثلاً تاریخ به ما می‌گوید چین چگونه از حمله اسکندر در امان ماند؟

 پاسی از شب گذشته بود که اسکندر به چین رسید. دمی که برآمد دربان بدو گفت:
فرستادۀ پادشاه چین بر در است و بار می‌خواهد.
او را به درون آوردند.
بایستاد و گفت: چیزی که برای گفتن آن آمده‌ام برنمی‌تابد که دیگری نیز بشنود.
اسکندر حاضران را مرخّص کرد و شمشیر آخته برگرفت و گفت: بگو هر چه می‌خواهی.

*گفت: من پادشاه چینم، نه فرستاده او.*
اسکندر گفت: چه شد که از جان باک نداشتی و به نزد من آمدی؟
گفت: چون ما را از پیش، دشمنی نبوده، *و از کشتن من در اینجا بهره‌ای نخواهی برد*.

اسکندر دانست که مردی بخرد است. پس گفت:
باج سه سال چین را می‌خواهم تا بروم.
گفت: بپذیرم. اما مردم من، مرا بکشند که چنین ثروتی به تو داده‌ام.
اسکندر گفت: اگر باج دو ساله بستانم چه شود؟
گفت: بهتر باشد و گشایش بیشتر.
اسکندر گفت: اگر به یک سوم درآمد سالانه تو بسنده کنم چه؟
*بپذیرفت. و سپاس گزارد، و برفت.*

بامداد که شد سپاهی گران از چینیان گرداگرد اسکندر را بگرفته بود. چنان که او و سپاهش از نابودی بترسیدند. *اسکندر، شاه چین را بخواست و گفت: نیرنگ زدی؟*
شاه چین گفت: نه. این سپاه را آوردم تا بدانی که اگر با تو بر صلح نهادم از ناتوانی من نبود.

اسکندر را خوش آمد و گفت:

چون تو مردی هرگز خوار نشود و باج نپردازد. از گرفتن باج درگذشتم و می روم.
شاه چین گفت: زیان نخواهی دید.
اسکندر از چین بازگشت.

چین تنها سرزمینی بود که از هجوم اسکندر ویران نشد. زیرا فرمانروای چین تا دیر نشده *با آن جهانگشای مغربی وارد مذاکره شد.*
این کمترین فایده مذاکره با دشمن است.
میهن و مردمانش می‌ستایند آن کس را که با تدبیر نیکو شرِّ جنگ را از سر میهن بگرداند. آن کس که دمی آرامش به این ملّت برساند.(محمود فاضلی‌بیرجندی)

گفتم: این تنها موردی است که من نمی‌توانم رنگی از #سیاهنمایی در آن بیابم!

گفت: نه،جان من! ذرّه‌بین بنداز و یک واژه‌ای و اصطلاحی نیشدار پیدا کن و مثل همیشه به من گیر بده!

گفتم:برای این که مخاطبان بهانه‌ای برای یک لبخند داشته باشند،کمی #سیاهنمایی کن! آخر عادت کردیم! ترک عادت موجب چیست؟!

گفت:مرض!!

گفتم:ممنون! حالا اگر یک جوک برای طنز نیاری،مخاطبان برایت اعصاب نمی‌گذارند!

گفت: دیگر کسی نمی‌تواند روی اعصاب من راه برود!

گفتم: چرا؟

گفت:چون روی چیزی که وجود ندارد، نمی‌شود راه رفت!!

گفتم: آخرش باز هم #سیاهنمایی کردی؟

شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۳ ، ۱۲:۰۲
سید علیرضا شفیعی مطهر