سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

 

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد2245)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

امام علی (ع) :«لِلْحَقِّ دَوْلَةٌ»، «لِلْباطِلِ جَوْلَةٌ».

حق جریان پیوسته دارد و باطل جولان مقطعى .

تاریخ بنا به «عادت»،«شهادت» می‌دهد،

که هرگاه «آموزگار» در هر «روزگار»،

خواسته آست «تفکُّری فاسد» و «تحجُّری پر از مفاسد» را رسوا کند،

به آن «فُرصتِ رونق» و «قُدرتِ مطلق» داده است. 
 

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۰۳ ، ۱۲:۱۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 833

یک نمایندۀ پُرکار با یک عیب قابل انکار!


گفت: از واکنش آقای محسن رضایی به سخنرانی تند آقای کوچک‌زاده در مجلس خبر داری؟

گفتم: بله،آقای رضایی از آقای کوچک‌زاده خواسته که پاسخ بدهد چرا عضو هیئت مدیره کشتی‌سازی هستی؟

گفت: بنده‌خدا از بس پُرکار است،علاوه بر زحمات وظایف نمایندگی مجلس،در کشتی‌سازی هم کار می‌کند تا بهتر کشتی‌ها را بسازند!

گفتم: آقای رضایی می‌پرسد چرا از هواپیمایی ماهان حقوق دریافت می‌کنی؟

گفت: بنده‌خدا این همه کار می‌کند،حالا چند ریالی هم از آنجا حقوق می‌گیرد!چقدر شماها تنگ‌نظر هستید؟

گفتم: آقای رضایی باز می‌پرسد چرا همزمان از اعضای هیئت مدیره پتروشیمی خلیج فارس هستید؟

گفت: بنده‌خدا از بس دست و پا به‌خیر است و خود را همه فن حریف می‌داند، به هیئت مدیره پتروشیمی هم کمک می‌کند! کار بدی می‌کند؟!

گفتم: همۀ این‌ها درست! آقای رضایی در آخر از او می‌خواهد کمی هم از املاک خود در فرانسه بگوید! (مشرق)

گفت: آدمی که این همه در همۀ کارها کمک می‎کند،شاید از آنانی است که می‌ترسند روزی ورق برگردد و او را تحت تعقیب قرار دهند! بنابراین با دوراندیشی ذاتی جای پایی هم در فرانسه تدارک دیده که بقیّۀ عمر بابرکت خود را در آن سرزمین بگذراند! ایشان به اندازۀ خاوری که عقلش می‌رسد!

گفتم: همۀ توجیهات تو را هم بپذیرم،این توجیه آخری توی کلّۀ من نمی‌رود!

گفت: آخر مسئول به این خوبی یک عیب کوچک هم نباید داشته باشد؟

جوانی می‌خواست زن بگیرد. به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرّفی کرد و گفت:

این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.

جوان گفت: شنیده‌ام قدِّ او کوتاه است.
پیرزن گفت:اتّفاقاً این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس‌های خانم ارزان‌تر تمام می‌شود.

جوان گفت: شنیده‌ام زبانش هم لُکنت دارد.
پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می‌دانید که عیب بزرگ زن‌ها پُرحرفی است امّا این دختر چون لکنت زبان دارد پرحرفی نمی‌کند و سرت را به درد نمی‌آورد.

جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است.
پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی‌هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی‌شود و به او طمع نمی‌برد.

جوان گفت: شنیده‌ام پایش هم می‌لنگد و این عیب بزرگی است.
پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی‌دانید که این صفت ، باعث می‌شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم‌ماندن، هر روز هم از خیابان‌گردی ، خرج برایت نمی‌تراشد.

جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده‌ام که عقل درستی هم ندارد.
پیرزن گفت: ای وای، شما مردها چقدر بهانه‌گیر هستید؟ پس یعنی می‌خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد.

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۰۳ ، ۱۶:۴۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد2241)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

کسی که «مایه‌اش،نیکویی» و «سرمایه‌اش،سپنتامینویی» باشد،

دیگر برایش «ثروت،پول» نیست و «مُکنت،تیول».

او نه به «روی زیبایش» می‌نازد و نه به «آبروی بی‌همتایش».

هدف او «سیرکردن گرسنگان» است،نه «اسیرکردن بندگان».

او از «دادن دانه‌ای» و «ساختن آشیانه‌ای»

برای «پرندگان» و «چرندگان» شاد می‌شود.

بیاییم از «تنور داغ تاریکی»، «نور چراغ نیکی» را برافروزیم

و «نیش قلم» را با «نوش مرهم» بیامیزیم!

شفیعی مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

سپنتامینو: نیروی افزایش نیکی و خرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۰۳ ، ۱۲:۰۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 832

دعا برای افزایش تعداد دزدهای محترم!!

گفت: آیا تو علّت افزایش روزافزون فساد،اختلاس،دزدی و رشوه‌خواری در برخی از دستگاه‌ها را می‌دانی؟

گفتم: من وجود برخی فسادها و اختلاس‌های غیرقابل انکار را تایید می‌کنم،ولی واژۀ «روزافزون» هنوز برایم قابل درک نیست!

گفت: مگر افشای فساد مالی و اختلاس‌های ایرانی ؛ از ۱۲۳ میلیارد تومان آغاز نشد و با دکل‌دزدی تا اختلاس‌های ۳۰۰۰ میلیارد تومانی و ۳ میلیارد دلاری پیش رفت؟ و اکنون با فساد موسوم به فساد چای دبش یا فساد چای‌گیت، رقم اختلاس این بار با رسیدن به سه میلیارد دلار با یک جهش بزرگ و جدّی نیز مواجه شده است.

گفتم: بسیار خوب! تو علّت افزایش دزدها و بزرگ‌ترین فسادهای بانکی و اختلاس در کشور در چه عاملی می‌دانی؟

گفت: در دعای جمعی افراد پاکدل و مهربان!

گفتم: مگر چنین چیزی ممکن است؟!

گفت: روزی آقای بازنشسته‌ای همۀ حقوق خود را از بانک می‌گیرد و با اتوبوس واحد روانۀ خانۀ خود می‌شود. اتوبوس خیلی شلوغ بوده است.در این شلوغی دزدی جیب آقای بازنشسته را می‌زند. موقع پرداخت کرایه ،بازنشسته دست در جیب خود می‌کند تا کرایه را بپردازد،می‌فهمد دزد جیبش را زده،لذا به راننده می‌گوید ببخشد!پول ندارم. راننده خشمگین شده،با توهین‌هایی او را تحقیر می‌کند. دزد، دلش به رحم می‌آید و کرایۀ او را حساب می‌کند.

بازنشسته خوشحال می‌شود و ضمن دعا به دزد می‌گوید:

خدا امثال شما را زیاد کند!!

همۀ مسافران اتوبوس نیز با صدای بلند می‌گویند:

الهی آمین! یا ربّ‌العالمین!

این دعا مستجاب می‌شود و از آن تاریخ هر روز بر تعداد دزدهای محترم افزوده می‌شود!! حالا فهمیدی چرا روزبه‌روز بر تعداد دزدها افزوده می‌شود؟ 

گفتم: علّت افزایش تعداد این دزدها همان دعای بازنشسته است؟

گفت: تو از دل سوختۀ بازنشسگان خبر نداری؟!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۰۳ ، ۲۰:۱۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد 2243)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

خداوندی که به این «بازه» و تا این «اندازه»،

«جوانه‌های گلنار» و «دانه‌های انار» را،

چون «بافتار هم»،«کنار هم» می‌چیند،

هرگز از «حال ما» و «احوال ما» غافل نیست.

بنابراین به «حکمتش» و «حکومتش» دل می‌سپاریم.

و به غیر او بدون «هیچ تردیدی»،«هیچ امیدی» نداریم.

شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۰۳ ، ۱۷:۳۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.831

🔹آمارهای وحشتناک سقط جنین در ایران

🔹گفت: روزانه حدود 1200 نفر به واسطۀ سقط جنین در ایران از دنیا می‌روند. جالب این که ۹۶ درصد این آمار پدر و مادر شرعی دارند. از مهم‌ترین دلایل قتل نوزادان تلقین و توجیه «عدم آمادگی» است.

گفتم: طبق قوانین شرعی و انسانی به محض بسته‌شدن نطفه حتّی اگر سنِّ جنین زیر سه ماه باشد، سقط مساوی با «قتل» و شلّیک به یک موجود زنده و درحال رشد است.

جای شگفتی است که در ایران اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی این همه کودک‌کشی داریم!

گفت: شگفت‌تر این که چرا این همه تبلیغات برای تشویق فرزندآوری در عمل، نتایج معکوس می‌دهد؟

گفتم: مسئولان کشور باید مسئولانه و پژوهشگرانه به این چالش وحشتناک بنگرند و دربارۀ علل آن به مردم پاسخگو باشند.

گفت: آمارها می‌گوید 21 درصد این جنایت‌ها ناشی از فقر و نداری و مشکلات مالی است.

گفتم: احتمالاً غیر از مشکلات مالی،علّت مهم‌تر این بزهکاری وحشتناک،بی‌سوادی و عامی‌بودن مرنکبان این عمل است.

گفت:بر عکس پندار تو در ایران بسیاری از متکدّیان و فقرا نیز تحصیل‎کرده و باسوادند.

روزی یک نان بربری گرفتم و در ماشین پشت فرمان نشســتم . نان،داغ بود و تازه، هوس کردم و میان راه نصفش را خوردم. پشــت چراغ قرمز ســرِ چهارراه، گدای سمجی بود که تا از راننده‎ها پول نمی‌گرفت، دست از سرشان برنمی‌داشت.
به من که رسید، نان نصفه-نیمه را دید و گفت: تو نمی‌خواهد به من پول بدهی!

بعد چندتا اسکناس هزار تومنی گرفت جلوم و گفت:
برو یک بسته پنیر یک نفره بگیر، با نانت بخور.

من با ناراحتی گفتم: نکند فکر کردی منم مثل تو گدا هستم؟!

گفت: بدبخت، گدا پدرته. الان گدا نیستی، مطمئن باش با این ”ضریب جینی“ و سرعت نزدیک شدن عدد ضریب در منحنی لورنز به عدد یک و با تجمیع نرخ بیکاری و نرخ تورُّم، ”شاخص فلاکت“ یا همان index misery چنان رشدی می‌کند که دو ماه دیگر می‌آیی همین جا و آن قدر زار می‌زنی که بگذارم وردست خودم کارآموزی کنی!

وقتی این‌ها را شنیدم،تو نمی‌دانی چه احساس غروری به من دست داد! وقتی دیدم این قدر علم در کشورمان توسعه پیدا کرده که حتّی گداهای سر چهارراهمان هم تحصیل‌کرده هستند.
پیش خود گفتم :ای مسئولان، واقعاً مرسی که هستید!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۰۳ ، ۱۷:۳۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

معیشت مردم در چرخۀ معیوبِ افیونِ انگل و قانونِ جنگل!

قصّه‌های شهر هرت،قصّۀ 204

شفیعی مطهر

آقای زلف‌علی طاس‌زاده کارمند ادارۀ ریگ‌شماری شهر هرت بود. کارمندان چون روزها در اداره کاری نداشتند،برای رفع بیکاری با هم درددل می‌کردند و از اوضاع نابسامان و گرانی و تورُّم و....می‌نالیدند.

روزی آقای طاس‌زاده از سایر همکاران پرسید:

شما چگونه زندگی خود را اداره می‌کنید؟ من که همیشه قبل از پانزدهم ماه همۀ حقوقم صرف خرید اوّلیّه‌ترین نیازهای خانه‌مان می‌شود و بقیّۀ ماه را بسختی می‌گذرانیم.

آقای کارشناسیده یکی از همکاران در پاسخ گفت:

ما که زورمان به اعلی‌حضرت هردمبیل و عمله و اکرۀ او نمی‌رسد. همۀ بدبختی‌های مردم نیز از دربار فاسد او سرچشمه می‌گیرد.در شهر هرت قانونی هم برای عدالت اجتماعی وجود ندارد. باید خودمان راه حل‌هایی برای ادارۀ زندگی و معیشت خود پیدا کنیم.

آقای طاس‌زاده پرسید: چگونه؟ چه راه حل‌هایی؟

آقای کارشناسیده گفت: مگر سَرِ کوچۀ شما همیشه عدّه‌ای لات ولگرد بیکار نمی‌پلکند؟ تو کافی است هر روزی که می‌خواهی خرید ماهانۀ خود را انجام دهی،با دادن فقط 5 سکّه، یکی از لات‌ها را با خود ببری و با زور گردن‌کُلُفتی آن لات هر چیزی را به هر قیمتی می‌توانی بخری!

آقای طاس‌زاده پرسید: آخر با چه منطقی و چه معیاری قیمت مورد نظر خودم را توجیه کنم؟

آقای کارشناسیده پاسخ داد: این که کاری ندارد عزیزم! مثلاً بگو اوّلاً قیمت امروز را قبول ندارم. بلکه همۀ اجناس را باید به قیمت دیروز حساب کنی! ثانیاً این موزها و پرتقال ها و...وقتی پوست بکنی، همچنین گوشت را نیز وقتی بی‌استخوان و چربی کنیم،وزنش نصف می‌شود،پس باید قیمتش هم نصف شود! و بدین ترتیب بقیّۀ مایحتاج خانه را این گونه حساب می‌کنی و هر وقت زورت به دکاندار نرسید، از گردنِ کُلُفت آن لات مایه بگذاری!

آقای طاس‌زاده از ماه بعد با همین روش عمل کرد و کاملاً موفّق شد با همین حقوق ناچیز همۀ مایحتاج ماهانۀ خود را تهیّه کند.

چند ماهی اوضاع معیشتی آقای طاس‌زاده بدین شیوه بخوبی اداره می‌شد و هر ماه از استادی و مهارت و کاردانی آقای کارشناسیده تشکُّر می‌کرد.

تا این که در یکی از ماه‌ها وقتی آقای طاس‌زاده همۀ اقلام مورد نیاز را خرید،موقع محاسببه هر چه خواست مبنای قیمت‌گذاری خود را بر دکاندار تحمیل کند،زورش به او نرسید. ناگزیر گردن کُلُفت لات را به یاری طلبید! وقی لات گردن‌کُلُفت برای بقّال شاخ و شانه کشید،ناگهان دو لات گردن‌کُلُفت‌تر از او، از پاچال بقّال بیرون پریدند و دخل او را آوردند!

آقای طاس‌زاده وقتی با لاشۀ لِه و لِوَردۀ آن لاتِ خودی روبه‌رو شد،دو تا پا داشت،چهارتا پا هم از روباه قرض کرد و پا به فرار گذاشت!

...و بدین ترتیب تامین معیشت مردم در چرخۀ معیوبِ افیونِ اَنگَل و قانونِ جَنگَل افتاد!!

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۰۳ ، ۱۹:۵۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 این حکیم حاکم کیست؟

شفیعی مطهر 

در درازنای زمان و پهنای زمین
کمتر حاکمی،حکمت را فهمیده
و کمتر حکیمی طعم حکومت را چشیده!
ولی من حکیمی حاکم و علیمی عالم را می‌شناسم،
که حکومت را با حکمت آمیخت
و حکمت را به حکومت آموخت. 

این حاکم حکیم اهل گفتگو بود و خود را در برابر مردم مسئولی پاسخگو می‌دانست؛تا آنجا که حتّی گفتۀ شهروندی را پذیرفت که او را در صورت داشتن رفتار نامناسب تهدید به قتل کرد!

این حکیم حاکم حتّی با برخی از مخالفان خود، با مدارای تمام به گفتگو نشست و هیچ گونه فشاری بر آنان تحمیل نکرد. برخی رهبری او را پذیرفتند و بعضی همچنان در برابرش جبهه گرفتند و مخالفت کردند! او حتّی امنیّت مخالفانش را نیز تضمین کرد.

 همیشه به هنگام جنگ، همه چیز امنیّتی می‌شود و هر کس که با حاکمیّت همراهی نکند، او را خائن می‌نامند . امّا این حاکم حکیم در یکی از جنگ‌ها، در بیانیه‌ای خطاب به مردم نوشت: من یا ستمکارم یا ستمدیده. اگر مرا نیکوکار یافتید، یاری‌ام کنید و اگر خطاکارم دیدید، به سوی مسیر حق بازم گردانید. 

او در پیام خود به مردم ذرّه‌ای لحن آمرانه نداشت.

 این حکیم حاکم در یکی از جنگ‌ها به شهروندان اجازه داد به میدان جنگ بیایند. آنجا وقتی حقیقت بر آنان معلوم شد تصمیم بگیرند که با او باشند یا با دشمنان او. (4)

 این حاکم حکیم به شهروندان می‌گفت: اگر برنامه‌های مرا در راستای پیروی از حق دیدید، مرا همراهی کنید،ولی اگر در فرمان من، رویکردی خودکامانه نهفته بود، چه از سوی من باشد و چه غیر من هرگز فرمان نبرید!! او از مردم اطاعت و پیروی نمی‌خواست، بلکه شجاعتِ مخالفت می‌خواست.

این حکیم حاکم خود را در حلقۀ محدودی از خودی‌ها محصور نمی‌کرد. موارد متعدّدی در تاریخ گزارش شده که مردم را به گفتگو و مشورت دربارۀ مهم‌ترین امور مانند تصمیم‌گیری در مورد دشمن فرامی‌خوانده است.

این حاکم حکیم وقتی باخبر شد که برخی مردم نمی‌توانند خواسته‌هایشان را با وی در میان بگذارند یا به واسطه عدم دسترسی یا شرم یا ترس نمی‌توانند حرف‌های خود را بیان کنند، برای اولین بار مکانیزمی طرّاحی کرد که مردم مستقیماً با او در تماس باشند.

این حکیم حاکم روزی در حال سخنرانی‌ بود که یکی از سپاهیان بپاخاست و چاپلوسانه حاکم را ستود. او سخنانش را چنین ادامه داد: ... من بیزارم از این که درباره من این گونه بیندیشید که تعریف و تمجید شما را دوست دارم. ... با سخنان زیبا از من تعریف نکنید و توصیه کرد که با گفتن «سخن حق» و انتقاد سازنده مرا راهنمایی کنید.

این حاکم حکیم انتقاد از خود را خط قرمز جامعه اعلام نکرد. در حکومتش پاسخ سخن هر چقدر تلخ بود، فقط با سخن داده می‌شد! بسیاری از مخالفانش در هر اجتماعی در هر تجمُّعی اعتراض می‌کردند،شعار و حتّی دشنامش می‌دادند. امّا حاکم یک روز هم یک نفر را بازداشت یا سرکوب نکرد و حتّی حقوق یک نفر قطع نشد.یعنی مخالفت با حکومت او هزینه نداشت.

این حکیم در برخوردهای قهری آن مقدار شکیبایی می‌ورزید و بر گفتگو، تعامل و مدارا تاکید می‌ورزید که برخی او را به تردید و ترس متّهم می‌کردند. 

(برداشت آزاد از کتاب اخلاق زمام‌داری نوشته دکتر صابر اداک، پژوهشگر ژرفانگر معاصر)

این حاکم حکومتش را بر سه اصل بنا کرد:
عقلانیّت: حاکم، خدا نیست. مردم باید جرات فکرکردن و سنجیدن داشته باشند و فرامین حاکمان باید با حق سنجیده شود. پیروی وفادارانه ارزشمند نیست. استدلال و سنجشگری است که باید مبنای انتخاب باشد و خرد جمعی مبتنی بر همین عقلانیّت است که باید مبنای حکومت حاکمان باشد.

آزادی: آزادی یعنی آن که افراد بتوانند متفاوت فکر کنند و آزادانه عقاید خود را با یکدیگر با گفتگو بیان کنند. «یکسان‌اندیشی»، استبداد می‌آورد و رکود و «متفاوت‌اندیشی» پویایی می‌آورد و رهایی.

اخلاق: حاکمان جایز نیستند به هیچ بهانه‌ای حتّی جنگ، اصول آزادی و عقلانیّت را لگدمال خودحق پنداری کنند.

او تنها فاتح جنگ‌ها نبود. مهم‌ترین فتح او بازکردن چشمان ما به الگوی جدیدی از حکمرانی است که بر مدار انعطاف، مداراجویی، عقلانیّت‌ورزی، آزادمنشی و مشارکت‌جویی است. او فاتح همیشگی سرزمین عقلانیّت و آزادگی است. چه یک خانواده را اداره می‌کنیم، چه یک شهر یا یک شرکت بین‌المللی اصول سه‌گانه فوق الهام‌بخش است.

این حکیم حاکم کیست؟

«علی» نام شخصیّتی است که بعد از پیامبر، مشهورترین چهرۀ جهان اسلام است. اما بخش مهمّی از تاریخ وی سانسور شده. اصولاً برخی دوست ندارند این بخش از تاریخ تبیین شود. حتّی صفویان که مذهب رسمی این کشور را شیعه اعلام کردند فقط جنبه‌هایی خاص از زندگی و حکمرانی وی را برجسته کرده‌اند. تصویری که از وی برای ما نشان داده شده؛ قهرمانی جنگ‌آور، فاتحی قدرتمند و حاکمی مقتدر است که دوران کوتاه حکومتش بیشتر به جنگ گذشت. نام وی را با شمشیر و خون و ذوالفقار گره‌زده‌اند! 

«علی» وفا کرد و جفا دید،نه تنها از دشمنان متکبِّر،که از دوستان متحجِّر!

آنان که «خدا نشناختند»،«خود را باختند».

(با بهره‌گیری از مقالۀ آقای دکترمجتبی لشکربلوکی)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۳ ، ۱۵:۱۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.830

گوش‌های سنگین و خروش‌های سهمگین!

گفت: رژیم‌های استبدادی بنُدرت فرصت اصلاحات را درمی‌یابند،بدین جهت نمی‌توانند رژیم را از فروپاشی برهانند.

گفتم: بله،درست است،ولی خودکامگان فرصتی محدود برای اصلاحات و نجات از سقوط دارند و متاسّفانه خودکامه وقتی بیدار می‌شود که فرصت‌ها از دست رفته است.

گفت: مثلاً دنگ شیایٔو پینگ در چین به‌موقع ،در زمانی که رژیمش در موضع ضعف قرار نداشت،اقدامات اصلاحی را آغاز کرد و در نتیجه هم باعث استحکام رژیم چین شد و هم رفاه و آزادی‌های نسبتاً بیشتری برای مردم کشورش به ارمغان آورد.البتّه اویغورهای مسلمان در ایالت سین‌کیانک هنوز در شدّت خفقان بسرمی‌برند. (...و ما هم به علل سیاسی از بیان آن و کمک به آنان چشم فرومی‌بندیم!!)

گفتم: این دیکتاتورها اندک‌اند که به‌موقع صدای مردم را می‌شنوند!غیر از چین چه مورد دیگری سراغ داری؟

گفت:رژیم کمونیستی ویتنام هم در زمانی که قدرتمند بود، دست به اصلاحات اقتصادی و سیاسی زد و نتایج بسیار مثبتی هم گرفت.

گفتم: متاسّفانه دیکتاتورهای زیرک اندک‌اند و خودکامگان ناهُشیار،بسیار!

مثلاً اریش هونکر ،رهبر کمونیست آلمان شرقی،وقتی با اولین موج مخالفت‌های عمومی در کشورش روبه‌رو شد ،به همکارانش در کادر رهبری حزب کمونیست گفت:

"فقط کافی است یک اینچ عقب‌نشینی کنیم تا کار همگی‌مان ساخته شود."

او کاملاً درست می‌گفت.رژیم‌های مستبد کمونیستی برای سقوط نکردن مدام باید سیاست‌های تندروانه‌تری اتخاذ کنند وگرنه سقوط می‌کنند.این رژیم‌ها پایه‌هایشان سست است و دیگر هیچ اقدام اصلاحی‌ای برایشان سودمند نیست.

گفت: بله،از این گونه موارد بسیار است.

برای نمونه مردم شوروی سیاست تنش‌زدایی گورباچف با آمریکا و دیگر سیاست‌های اصلاحی او را به حساب ضعف کلی رژیم شوروی گذاشتند ، بر شدّت مخالفت‌های خود علیه کلّیّت رژیم افزودند و عاقبت نیز رژیم را ساقط کردند.

آن‌ها زمانی را برای اصلاحات انتخاب کردند که دیگر خیلی دیر شده بود.مردم به درستی اقدامات اصلاحی آن‌ها را به حساب ضعف آنان گذاشتند و در نتیجه با جسارت و اعتماد به نفس بیشتری به مخالفت علیه آن‌ها روی آوردند و عاقبت نیز کلک آنان را کندند!

بدترین شیوۀ فروپاشی نظام استبدادی در رومانی روی داد.چایٔوشسکو رهبر دیکتاتور که عمری صدای انزجار ملّت رومانی را نشنید، پس از بازگشت از سفر ایران به رومانی، آماج خشم ملّت قرار گرفت و خود و همسرش توسُّط مردم خشمگین اعدام شدند .(با استفاده از مقالۀ بیژن اشتری)

یک دیکتاتور به مشاورش گفت: "چرا مردم از من متنفّرند؟"
مشاور پاسخ داد: "شاید به خاطر این که شما هرگز به حرف‌هایشان گوش نمی‌دهید."
دیکتاتور با تعجّب گفت: "این حرف‌ها را از کجا شنیدی؟"
مشاور: "از مردم، وقتی که شما گوش نمی‌کردید!"

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۰۳ ، ۱۵:۱۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد2242)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺
آنان که به «فرنامِ بندگیِ خدا نمی‌ارزند»،

به «دامِ بردگیِ کدخدا می‌لغزند».

اینجا «ذلّت تباهی» است و آنجا «عزّت الهی»

اینجا «آفت نادانی» است و آنجا «شرافت انسانی».

اینجا «احساس پستی» است و آنجا «اساس هستی».

باید از «پُلِ لااِله گذشت» و به‌ «تکامُلِ الّاالله بازگشت».

شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۰۳ ، ۱۶:۳۶
سید علیرضا شفیعی مطهر