سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

#طنزسیاهنمایی. 890

«ننگ قُلُپمداری»،حاکم بر «فرهنگ سیاستمداری»!

گفت: برخی از سخنان سیاستمداران ما مخصوصاً دربارۀ سیاست خارجی فقط مصرف داخلی دارد. اینان غافل از آن که هزینۀ سنگین این سخنان هیجانی و احساساتی و عوام‌فریبانه در درازمدت از جیب این ملّت مظلوم پرداخت می‌شود!

گفتم: مثلاً چه سخنانی؟ از چه کسانی؟

گفت: از یاوه گویی‌های مدّاح اردبیلی تا چرندپراکنی رسانه‌های صدا و سیمای میلی و کیهان
همگی برای کشور هزینه‌های سنگین بین‌الملل تحمیل می‌کنند.
حوادث اجتماعی ربطی به جنایات جنگی در خاورمیانه ندارد.
اگر به فرض مضحک صدا و سیما و خوش‌رقصی شریعتمدار از آتش‌سوزی در آمریکا حاصل رفتار جنایتکارانه آمریکا ،است چه ربطی به بدبختی مردم آمریکا دارد که در آتش می‌سوزند و شما خوشحالی می‌کنید؟

دعای جنّتی در مرگ فهد کم مانده بود جنگ بین دو کشور را شکل دهد، که هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت با ابتکار عمل خنثی کرد.

یاوه‌گویی مدّاح اردبیلی فاجعۀ ترانزیتی بین ترکیه و آذربایجان را ساخت
که رئیس جمهور پزشکیان با تلاش برای مهار این گند آقای مدّاح مشغولند!

آقای کیهان! جناب صدا و سیما!
فاجعه آتش‌سوزی ساختمان تجاری تهران نشانۀ افول کی بود؟
تعطیلی کشور به علّت نداشتن گاز نشانۀ افول کی هست؟
سقوط آزاد پول ملی نشانۀ افول کی هست؟
گرانی و تولیدات ماشین قراضه‌ها نشانۀ افول کی هست ؟

این‌ها همه رویدادهای ناگهانی و غیرارادی و احتمالاً ناشی‌تر سهل‌انگاری بشر است. باید همه بکوشیم تا از رویداد آن‌ها جلوگیری و در وقت وقوع در خاموشی آن به همدیگر کمک کنیم.

بیان و انجام این کارهای هیجانی و احساسی ناشی از حاکمیّت فرهنگ «قُلُپ‌مداری» است. لذّت کاذب بیان این سخنان احساسی دقیقاً شبیه شنیدن صدای «قُلُپ» است؛یعنی فقط گوینده از آن لذّت می‌برد و عوام را دلخوش می‌کند.

گفتم: «قُلُپ» و فرهنگ «قُلُپ‌مداری» چیست؟

گفت: گویند روزی روزگاری اعلی‌حضرت هردمبیل فرمانروای ابدمدّت شهر هرت دستور داد تا خراج یک سال مملکت را به دانه‌های درشت الماس و مروارید تبدیل کنند و به نزدش بیاورند.

وقتی صندوقچۀ جواهرات را خدمت ایشان آوردند،در آن را باز کرد. برق جواهرات گرانبها چشم همۀ حاضران را می‌زد. او فرمان داد تا در ساحل دریا تخت و بارگاهی آماده کنند.

وقتی سور و سات آماده شد،او مست از قدرت و ثروت بر اریکۀ شاهی تکیه زد و درِ صندوقچه جواهرات را باز کرد و درشت‌ترین دانۀ مروارید را برداشت و با تمام توان به سوی دریا پرتاب کرد. از برخورد دانۀ مروارید با آب دریای آرام،صدای «قُلُپّی» به گوش رسید. او ذوق‌کنان همۀ درباریان را به شنیدن صدای زیبای قُلُپ فراخواند. سپس بلافاصله دومین دانۀ مروارید را برداشت و به سوی دریا پرتاب کرد . با شنیدن صدای قُلُپ مثل بچه‌ها شروع کرد به خندیدن و ذوق‌کردن!

درباریان با وجود ترس و هراس شدید از سلطان و با وجود حاکمیّتِ روحیّۀ چاپلوسی و ریاکاری نمی‌توانستند تلف‌شدن مرواریدها و جواهرات گرانبها را با چشم ببینند و هیچ نگویند.لذا صدراعظم با کمال پوزش و با لحنی ملتمسانه گفت:

اعلی‌حضرتا! قربانت گردم!هر یک از این دانه‌های جواهرات خراج یک سال یکی از اصناف مملکت است.حیف است شما این چنین آن‌ها را به دریا می‌ریزید و از بین می‌برید.

هردمبیل کمی ابروهایش را درهم کشید و با لحنی پرخاشگرانه گفت:

احمقِ بی‌ذوقِ هنرنشناس! مگر صدای به این گوشنوازی قُلُپ را نمی شنوی؟هر قُلُپ یک دنیا لذّت دارد. تو هنرشناس نیستی! تو موسیقی گوشنواز صدای قُلُپ را درک نمی‌کنی!

هردمبیل این جمله را گفت و شروع کرد به ریختن یک‌یکِ دانه‌های جواهرات به دریا!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

 

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۶/۰۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی