سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

☘️گزین‌گویه‌های مطهر☘️ فرگرد2246

 

در جوامعی که یک «ایدۀ ویژه» و «عقیدۀ آویژه» حکومت می‌کند،

«قوانین اجباری» و «موازین جبّاری»،

از «بالا به پایین» و در قالبِ«بت‌وارۀ آیین» ابلاغ می‌گردد.

هر «تلاشی برای تغییر» و هر «کنگاشی برای تاثیر» بی‌فایده است.

در اینجا هر چه بر «آگاهی شهروندان» و «تباهی خداوندان» افزوده شود،

«ریزش‌های واقعی» و «خیزش‌های اجتماعی» افزایش می‌یابد.

تا سرانجام یا «شهریاران به صلاح» برمی‌خیزند و یا «شهروندان برای اصلاح»!

شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۰۳ ، ۱۱:۴۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 835

اعتراف به اشتباه؛شجاعت است یا شناعت؟!

گفت: آیا در عصر حاضر انسانی داریم که مصون از خطا و اشتباه باشد؟

گفتم: خیر،ابداً!

گفت:با توجّه به این که تاوان اشتباه مسئولان و مدیران هر کشور را باید مردم بدهند،اعتراف به اشتباه مسئولان در برابر ملّت، شجاعت است یا شناعت؟

گفتم: قطعاً شجاعت و قابل تقدیر است.

گفت: آیا تو مسئولانی می‌شناسی که در برابر ملّت شجاعانه به اشتباهات خود اعتراف کرده و در صدد جبران زیان‌های آن برآمده باشند؟

گفتم: بله،متعدّد می‌شناسم. مسئولان ژاپنی‌ حتّی برای تاخیر چند دقیقه‌ای پرواز هواپیماها و قطارها در سال ،یا گرانی حتّی یک درصد از مایحتاج مردم شجاعانه با تعظیم از پیشگاه ملّت تقاضای عفو می‌کنند!

یک هواپیمای کرۀ جنوبی بر اثر برخورد پرنده با موتور آن سقوط می‌کند و در کمتر از چند ساعت، مسئولان رده بالا به خط شده و از ملّت خود عذرخواهی می‌کنند!

از افراد شاخص در دنیا مسئولان مشهوری را می‌شناسیم که شجاعانه در پیشگاه ملّت اعتراف به اشنباه کردند و بر محبوبیّت آنان افزوده شد؟

گفت: کدام مسئولان از کدام کشورها؟

گفتم: مثلاً ژنرال شارل دوگل را در همۀ دنیا بنیانگذار جمهوری پنجم فرانسه می دانند.او در اوج محبوبیّت وقتی شنید عدّه‌ای علیه او راهپیمایی کرده و شعار داده‌اند، اصولی را به ملّت پیشنهاد کرد و طیّ یک همه‌پرسی از ملّت، اعلام کرد در صورتی در پست ریاست جمهوری می‌ماند که اکثر ملّت به پیشنهادهایش رای مثبت بدهند.ولی اکثر مردم به پیشنهادهای او رای منفی دادند.بنابراین پس از اعلام نظر ملّت ، او شجاعانه از مقام خود استعفا داد!و محبوبیّت او جاودانه شد و هنوز مردم فرانسه برای دوگل احترام ویژه‌ای قائل‌اند.

گفت: خب، در کشورهای جهان سوم چه موردی سراغ داری؟

گفتم: جمال عبدالنّاصر رئیس جمهور مصر در دهۀ 1960 به عنوان یک رهبر محبوب در سپهر سیاسی جهان عرب می‌درخشید. او در شعارهایش می‌گفت اسرائیلی‌ها را به دریا می‌ریزد!ناصر برای ایجاد یک اتّحادیّه از جهان عرب بسیار کوشید و با کمک شوروی نیروی نظامی خود را تقویت کرد. اسرائیل در ژوئن 1960 در سحرگاهی با کمک نیروی هوایی خود همۀ نیروی هوایی مصر را درجا نابود کرد! به طوری که ارتش مصر بدون پوشش هوایی بلادفاع شد! نیروی زمینی اسرائیل برق‌آسا تمام شبه جزیرۀ سینا را به صورت راهپیمایی اشغال کرد! مصر ناگزیر آتش‌بس تحمیلی را پذیرفت!

اسرائیل بلافاصله به سوریه حمله کرد و جمعاً طیّ شش روز صحرای سینا را از مصر،تپّه‌های جولان را از سوریّه و نیمۀ بیت‌المقدّس را از اردن به تصرّف خود درآورد و آتش‌بس را بر هر سه کشور تحمیل کرد!

ناصر به جای ایستادن روی مواضع اشتباه خود و رجزخوانی‌های توخالی،شجاعانه از طریق رادیوتلویزیون قاهره همۀ علل شکست را به گردن گرفت و از سمت خود استعفا داد!

این ابتکار شجاعانۀ ناصر آن چنان بر محبوبیّت او در مصر و جهان عرب افزود که مردم مصر و سایر کشورهای عرب طیّ راهپیمایی‌های متعدّد از او خواستند تا استعفای خود را پس بگیرد و نه تنها ریاست جمهوری مصر،که همچنان رهبری جهان عرب را بر عهده گیرد!

گفت: بنابراین اکنون که تورُّم وحشتناک و گرانی ارزاق و نیز ضربات سنگین دشمن صهیونیستی بر نیروهای مقاومت در لبنان و سوریه و غزه ،ثمرۀ ده‌ها میلیارد دلار از سرمایه‌های ما را به باد داده است، چه زیباست که همۀ مسئولانی که با اشتباهات خود اقتصاد و دیپلماسی خارجی ما را به این وضعیت وخیم درآورده‌اند، شجاعانه در برابر ملّت،اشتباهات خود را به گردن گیرند و از همه ملّت بخواهند که همه دست در دست یکدیگر نهاده با حفظ وحدت ملّی به جبران زیان‌های وارده بپردازیم.

می‌گویند فرد کم‌سوادی با پارتی‌بازی استاد دانشگاه شد.

پس از مدّتی دانشجویان به کم‌سوادی او پی‌بردند.

روزی از او پرسیدند:«بواقیق مواشین» چیست؟

استاد کمی فکر کرد و گفت:

بواقیق مواشین اسم یکی از شهرهای بورکینافاسو است!

جمعیّت آن شهر 155 هزار نفر و مردم آن به زبان اسپانیولی حرف می‌زنند و.....

ناگهان کلاس منفجر شد از صدای خندۀ بلند دانشجویان. به او گفتند:

آقا! ما «بوق ماشین» را جمع مکسّر بستیم،شده «بواقیق مواشین»!!

طنز بزرگ‌تر ماجرا که موجب افزایش خندۀ دانشجویان می‌شد،اصرار بیش از حدِّ استاد بر درستی پاسخ اشتباه خویش بود!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی:؟!

شفیعی‌مطهر

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۰۳ ، ۱۶:۵۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.834

بعضی‌ها داماد دارند!ما هم داماد داریم!

گفت: چه نمایندگان خوبی در مجلس داریم! چقدر پرعاطفه‌اند! طفلکی‌ها با این که برگزیده اقلّیّت محدودی از مردم‌اند، خود را موظّف به صلۀ ارحام می‌دانند!

گفتم: چگونه؟ چه کرده‌اند؟
گفت: مثلاً یک نمایندۀ مهربان در یک پیامک به یکی از وزرا اخطار می‌کند:

چرا در حکم انتصاب پدرزنم برای فلان شرکت ،وقت تلف می‌کنی؟

وزرا می‌ترسند بگویند نمایندگان به آن‌ها فشار می‌آورند!

عباس عبدی در روزنامۀ اعتماد نوشت:

توزیع پست‌های دولتی بر اساس فشار غیرمسوولانۀ نمایندگان ، از سوی مقام رهبری نیز تذکُّر داده شده، ولی ظاهراً در عمل توجُّه نمی‌کنند.

شنیدم که برای برخی از شرکت‌های تابعۀ وزارت نفت، حتّی تا سه نفر نامزد از سوی سه نماینده معرّفی شده است. من خودم پیامکی را دیدم که با صراحت تمام معترض بود که چرا انتصاب پدر همسرش را در فلان شرکت نهایی نکرده‌اند و اتلاف وقت می‌کنند؟

یا پیامکی که اگر فلانی را منصوب نکنید یا فلان بخشنامه را تغییر ندهید، سوال می‌کنیم! در واقع قدرت نظارتی نماینده تبدیل به ابزاری برای امتیازگیری شده است.

گفتم: خوش به حال این پدرخانم‌های خوش‌شانس که دامادهای نماینده دارند!

گفت: دیشب به دامادم گفتم برو از این نماینده یاد بگیر که چطور با پدرخانمت باید رفتار کرد! بعضی‌ها داماد دارند!ما هم داماد داریم! داماد ما معلّم است یک نمره به برادرخانمش ارفاق نمی‌کند!

معلّمی با خواهر فرّاش مدرسه ازدواج کرد. گاهی اوقات معلم غیبت می‌کرد و از فرّاش که برادر زنش بود، می‌خواست به جایش به کلاس برود. این قدر این کار تکرار شد که فرّاش تقریباً شده بود معلّم مدرسه!

بعد از مدّتی آقا معلّم شد رئیس آموزش و پرورش. برادر خانمش را به مدیریّت مدرسه منصوب کرد.

بعد از مدّتی معلّم داستان ما شد مدیرکلِّ استان و برادر خانمش را به ریاست آموزش و پرورش منصوب کرد!

چندی گذشت و از مقام مدیرکلّی شد وزیر آموزش و پرورش و برادرخانمش را به مدیر کلّی منصوب کرد!

چندی گذشت و وزیر دستور تحقیق و تفحُّص در بارۀ مدارک تحصیلی کارکنان و مدیران را صادر کرد. فرّاش که مدرک تحصیلی ابتدایی بیشتر نداشت، آشُفته شد و زنگ به شوهرخواهرش زد و گفت:

چکار می‌کنی؟ تو که می‌دونی من چند کلاس ابتدایی بیشتر سواد ندارم؟ بدبخت میشم اگر این دستور را اجرا کنی!

شوهر خواهر گفت : احمق! نگران نباش! من شما را به ریاست هیئت تحقیق و تفحُّص منصوب کردم !!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

شفیعی مطهر

┄┅┅❅💠❅┅┅┄

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۰۳ ، ۱۵:۰۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد2245)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

امام علی (ع) :«لِلْحَقِّ دَوْلَةٌ»، «لِلْباطِلِ جَوْلَةٌ».

حق جریان پیوسته دارد و باطل جولان مقطعى .

تاریخ بنا به «عادت»،«شهادت» می‌دهد،

که هرگاه «آموزگار» در هر «روزگار»،

خواسته آست «تفکُّری فاسد» و «تحجُّری پر از مفاسد» را رسوا کند،

به آن «فُرصتِ رونق» و «قُدرتِ مطلق» داده است. 
 

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۰۳ ، ۱۲:۱۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 833

یک نمایندۀ پُرکار با یک عیب قابل انکار!


گفت: از واکنش آقای محسن رضایی به سخنرانی تند آقای کوچک‌زاده در مجلس خبر داری؟

گفتم: بله،آقای رضایی از آقای کوچک‌زاده خواسته که پاسخ بدهد چرا عضو هیئت مدیره کشتی‌سازی هستی؟

گفت: بنده‌خدا از بس پُرکار است،علاوه بر زحمات وظایف نمایندگی مجلس،در کشتی‌سازی هم کار می‌کند تا بهتر کشتی‌ها را بسازند!

گفتم: آقای رضایی می‌پرسد چرا از هواپیمایی ماهان حقوق دریافت می‌کنی؟

گفت: بنده‌خدا این همه کار می‌کند،حالا چند ریالی هم از آنجا حقوق می‌گیرد!چقدر شماها تنگ‌نظر هستید؟

گفتم: آقای رضایی باز می‌پرسد چرا همزمان از اعضای هیئت مدیره پتروشیمی خلیج فارس هستید؟

گفت: بنده‌خدا از بس دست و پا به‌خیر است و خود را همه فن حریف می‌داند، به هیئت مدیره پتروشیمی هم کمک می‌کند! کار بدی می‌کند؟!

گفتم: همۀ این‌ها درست! آقای رضایی در آخر از او می‌خواهد کمی هم از املاک خود در فرانسه بگوید! (مشرق)

گفت: آدمی که این همه در همۀ کارها کمک می‎کند،شاید از آنانی است که می‌ترسند روزی ورق برگردد و او را تحت تعقیب قرار دهند! بنابراین با دوراندیشی ذاتی جای پایی هم در فرانسه تدارک دیده که بقیّۀ عمر بابرکت خود را در آن سرزمین بگذراند! ایشان به اندازۀ خاوری که عقلش می‌رسد!

گفتم: همۀ توجیهات تو را هم بپذیرم،این توجیه آخری توی کلّۀ من نمی‌رود!

گفت: آخر مسئول به این خوبی یک عیب کوچک هم نباید داشته باشد؟

جوانی می‌خواست زن بگیرد. به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرّفی کرد و گفت:

این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.

جوان گفت: شنیده‌ام قدِّ او کوتاه است.
پیرزن گفت:اتّفاقاً این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس‌های خانم ارزان‌تر تمام می‌شود.

جوان گفت: شنیده‌ام زبانش هم لُکنت دارد.
پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می‌دانید که عیب بزرگ زن‌ها پُرحرفی است امّا این دختر چون لکنت زبان دارد پرحرفی نمی‌کند و سرت را به درد نمی‌آورد.

جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است.
پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی‌هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی‌شود و به او طمع نمی‌برد.

جوان گفت: شنیده‌ام پایش هم می‌لنگد و این عیب بزرگی است.
پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی‌دانید که این صفت ، باعث می‌شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم‌ماندن، هر روز هم از خیابان‌گردی ، خرج برایت نمی‌تراشد.

جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده‌ام که عقل درستی هم ندارد.
پیرزن گفت: ای وای، شما مردها چقدر بهانه‌گیر هستید؟ پس یعنی می‌خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد.

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۰۳ ، ۱۶:۴۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد2241)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

کسی که «مایه‌اش،نیکویی» و «سرمایه‌اش،سپنتامینویی» باشد،

دیگر برایش «ثروت،پول» نیست و «مُکنت،تیول».

او نه به «روی زیبایش» می‌نازد و نه به «آبروی بی‌همتایش».

هدف او «سیرکردن گرسنگان» است،نه «اسیرکردن بندگان».

او از «دادن دانه‌ای» و «ساختن آشیانه‌ای»

برای «پرندگان» و «چرندگان» شاد می‌شود.

بیاییم از «تنور داغ تاریکی»، «نور چراغ نیکی» را برافروزیم

و «نیش قلم» را با «نوش مرهم» بیامیزیم!

شفیعی مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

سپنتامینو: نیروی افزایش نیکی و خرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۰۳ ، ۱۲:۰۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 832

دعا برای افزایش تعداد دزدهای محترم!!

گفت: آیا تو علّت افزایش روزافزون فساد،اختلاس،دزدی و رشوه‌خواری در برخی از دستگاه‌ها را می‌دانی؟

گفتم: من وجود برخی فسادها و اختلاس‌های غیرقابل انکار را تایید می‌کنم،ولی واژۀ «روزافزون» هنوز برایم قابل درک نیست!

گفت: مگر افشای فساد مالی و اختلاس‌های ایرانی ؛ از ۱۲۳ میلیارد تومان آغاز نشد و با دکل‌دزدی تا اختلاس‌های ۳۰۰۰ میلیارد تومانی و ۳ میلیارد دلاری پیش رفت؟ و اکنون با فساد موسوم به فساد چای دبش یا فساد چای‌گیت، رقم اختلاس این بار با رسیدن به سه میلیارد دلار با یک جهش بزرگ و جدّی نیز مواجه شده است.

گفتم: بسیار خوب! تو علّت افزایش دزدها و بزرگ‌ترین فسادهای بانکی و اختلاس در کشور در چه عاملی می‌دانی؟

گفت: در دعای جمعی افراد پاکدل و مهربان!

گفتم: مگر چنین چیزی ممکن است؟!

گفت: روزی آقای بازنشسته‌ای همۀ حقوق خود را از بانک می‌گیرد و با اتوبوس واحد روانۀ خانۀ خود می‌شود. اتوبوس خیلی شلوغ بوده است.در این شلوغی دزدی جیب آقای بازنشسته را می‌زند. موقع پرداخت کرایه ،بازنشسته دست در جیب خود می‌کند تا کرایه را بپردازد،می‌فهمد دزد جیبش را زده،لذا به راننده می‌گوید ببخشد!پول ندارم. راننده خشمگین شده،با توهین‌هایی او را تحقیر می‌کند. دزد، دلش به رحم می‌آید و کرایۀ او را حساب می‌کند.

بازنشسته خوشحال می‌شود و ضمن دعا به دزد می‌گوید:

خدا امثال شما را زیاد کند!!

همۀ مسافران اتوبوس نیز با صدای بلند می‌گویند:

الهی آمین! یا ربّ‌العالمین!

این دعا مستجاب می‌شود و از آن تاریخ هر روز بر تعداد دزدهای محترم افزوده می‌شود!! حالا فهمیدی چرا روزبه‌روز بر تعداد دزدها افزوده می‌شود؟ 

گفتم: علّت افزایش تعداد این دزدها همان دعای بازنشسته است؟

گفت: تو از دل سوختۀ بازنشسگان خبر نداری؟!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۰۳ ، ۲۰:۱۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد 2243)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

خداوندی که به این «بازه» و تا این «اندازه»،

«جوانه‌های گلنار» و «دانه‌های انار» را،

چون «بافتار هم»،«کنار هم» می‌چیند،

هرگز از «حال ما» و «احوال ما» غافل نیست.

بنابراین به «حکمتش» و «حکومتش» دل می‌سپاریم.

و به غیر او بدون «هیچ تردیدی»،«هیچ امیدی» نداریم.

شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۰۳ ، ۱۷:۳۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.831

🔹آمارهای وحشتناک سقط جنین در ایران

🔹گفت: روزانه حدود 1200 نفر به واسطۀ سقط جنین در ایران از دنیا می‌روند. جالب این که ۹۶ درصد این آمار پدر و مادر شرعی دارند. از مهم‌ترین دلایل قتل نوزادان تلقین و توجیه «عدم آمادگی» است.

گفتم: طبق قوانین شرعی و انسانی به محض بسته‌شدن نطفه حتّی اگر سنِّ جنین زیر سه ماه باشد، سقط مساوی با «قتل» و شلّیک به یک موجود زنده و درحال رشد است.

جای شگفتی است که در ایران اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی این همه کودک‌کشی داریم!

گفت: شگفت‌تر این که چرا این همه تبلیغات برای تشویق فرزندآوری در عمل، نتایج معکوس می‌دهد؟

گفتم: مسئولان کشور باید مسئولانه و پژوهشگرانه به این چالش وحشتناک بنگرند و دربارۀ علل آن به مردم پاسخگو باشند.

گفت: آمارها می‌گوید 21 درصد این جنایت‌ها ناشی از فقر و نداری و مشکلات مالی است.

گفتم: احتمالاً غیر از مشکلات مالی،علّت مهم‌تر این بزهکاری وحشتناک،بی‌سوادی و عامی‌بودن مرنکبان این عمل است.

گفت:بر عکس پندار تو در ایران بسیاری از متکدّیان و فقرا نیز تحصیل‎کرده و باسوادند.

روزی یک نان بربری گرفتم و در ماشین پشت فرمان نشســتم . نان،داغ بود و تازه، هوس کردم و میان راه نصفش را خوردم. پشــت چراغ قرمز ســرِ چهارراه، گدای سمجی بود که تا از راننده‎ها پول نمی‌گرفت، دست از سرشان برنمی‌داشت.
به من که رسید، نان نصفه-نیمه را دید و گفت: تو نمی‌خواهد به من پول بدهی!

بعد چندتا اسکناس هزار تومنی گرفت جلوم و گفت:
برو یک بسته پنیر یک نفره بگیر، با نانت بخور.

من با ناراحتی گفتم: نکند فکر کردی منم مثل تو گدا هستم؟!

گفت: بدبخت، گدا پدرته. الان گدا نیستی، مطمئن باش با این ”ضریب جینی“ و سرعت نزدیک شدن عدد ضریب در منحنی لورنز به عدد یک و با تجمیع نرخ بیکاری و نرخ تورُّم، ”شاخص فلاکت“ یا همان index misery چنان رشدی می‌کند که دو ماه دیگر می‌آیی همین جا و آن قدر زار می‌زنی که بگذارم وردست خودم کارآموزی کنی!

وقتی این‌ها را شنیدم،تو نمی‌دانی چه احساس غروری به من دست داد! وقتی دیدم این قدر علم در کشورمان توسعه پیدا کرده که حتّی گداهای سر چهارراهمان هم تحصیل‌کرده هستند.
پیش خود گفتم :ای مسئولان، واقعاً مرسی که هستید!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۰۳ ، ۱۷:۳۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

معیشت مردم در چرخۀ معیوبِ افیونِ انگل و قانونِ جنگل!

قصّه‌های شهر هرت،قصّۀ 204

شفیعی مطهر

آقای زلف‌علی طاس‌زاده کارمند ادارۀ ریگ‌شماری شهر هرت بود. کارمندان چون روزها در اداره کاری نداشتند،برای رفع بیکاری با هم درددل می‌کردند و از اوضاع نابسامان و گرانی و تورُّم و....می‌نالیدند.

روزی آقای طاس‌زاده از سایر همکاران پرسید:

شما چگونه زندگی خود را اداره می‌کنید؟ من که همیشه قبل از پانزدهم ماه همۀ حقوقم صرف خرید اوّلیّه‌ترین نیازهای خانه‌مان می‌شود و بقیّۀ ماه را بسختی می‌گذرانیم.

آقای کارشناسیده یکی از همکاران در پاسخ گفت:

ما که زورمان به اعلی‌حضرت هردمبیل و عمله و اکرۀ او نمی‌رسد. همۀ بدبختی‌های مردم نیز از دربار فاسد او سرچشمه می‌گیرد.در شهر هرت قانونی هم برای عدالت اجتماعی وجود ندارد. باید خودمان راه حل‌هایی برای ادارۀ زندگی و معیشت خود پیدا کنیم.

آقای طاس‌زاده پرسید: چگونه؟ چه راه حل‌هایی؟

آقای کارشناسیده گفت: مگر سَرِ کوچۀ شما همیشه عدّه‌ای لات ولگرد بیکار نمی‌پلکند؟ تو کافی است هر روزی که می‌خواهی خرید ماهانۀ خود را انجام دهی،با دادن فقط 5 سکّه، یکی از لات‌ها را با خود ببری و با زور گردن‌کُلُفتی آن لات هر چیزی را به هر قیمتی می‌توانی بخری!

آقای طاس‌زاده پرسید: آخر با چه منطقی و چه معیاری قیمت مورد نظر خودم را توجیه کنم؟

آقای کارشناسیده پاسخ داد: این که کاری ندارد عزیزم! مثلاً بگو اوّلاً قیمت امروز را قبول ندارم. بلکه همۀ اجناس را باید به قیمت دیروز حساب کنی! ثانیاً این موزها و پرتقال ها و...وقتی پوست بکنی، همچنین گوشت را نیز وقتی بی‌استخوان و چربی کنیم،وزنش نصف می‌شود،پس باید قیمتش هم نصف شود! و بدین ترتیب بقیّۀ مایحتاج خانه را این گونه حساب می‌کنی و هر وقت زورت به دکاندار نرسید، از گردنِ کُلُفت آن لات مایه بگذاری!

آقای طاس‌زاده از ماه بعد با همین روش عمل کرد و کاملاً موفّق شد با همین حقوق ناچیز همۀ مایحتاج ماهانۀ خود را تهیّه کند.

چند ماهی اوضاع معیشتی آقای طاس‌زاده بدین شیوه بخوبی اداره می‌شد و هر ماه از استادی و مهارت و کاردانی آقای کارشناسیده تشکُّر می‌کرد.

تا این که در یکی از ماه‌ها وقتی آقای طاس‌زاده همۀ اقلام مورد نیاز را خرید،موقع محاسببه هر چه خواست مبنای قیمت‌گذاری خود را بر دکاندار تحمیل کند،زورش به او نرسید. ناگزیر گردن کُلُفت لات را به یاری طلبید! وقی لات گردن‌کُلُفت برای بقّال شاخ و شانه کشید،ناگهان دو لات گردن‌کُلُفت‌تر از او، از پاچال بقّال بیرون پریدند و دخل او را آوردند!

آقای طاس‌زاده وقتی با لاشۀ لِه و لِوَردۀ آن لاتِ خودی روبه‌رو شد،دو تا پا داشت،چهارتا پا هم از روباه قرض کرد و پا به فرار گذاشت!

...و بدین ترتیب تامین معیشت مردم در چرخۀ معیوبِ افیونِ اَنگَل و قانونِ جَنگَل افتاد!!

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۰۳ ، ۱۹:۵۱
سید علیرضا شفیعی مطهر