کدام ؟ بر که بگرییم ؟!
حسین
جان ! اکنون قرن هاست که ما در هر کوی و برزن دردنامه تو را می سراییم و
بر مظلومیت تو می گرییم ، اما تو بر بلندای قلل رفیع عزت و حریت ایستاده ای
و همه انسان های حق باور و حقیقت پرور را به آزادی و آزادگی فرامی خوانی.
حسین جان ! ای سردار سپاه سپیده ! و ای سالار به خون تپیده ! ای طلایه دار سرخ شفق ! و ای طلیعه سپید فلق !
تو زنگار انحراف اموی را با فواره خون جوانانت زدودی و شعر بلند شهادت را با گلوازه های ایثار سرودی .
تو با خون یارانت ، فراخنای افلاک را ستاره باران کردی و پهنای خاک را گلباران نمودی .
تو دریا را در وسعت تحقیر کردی و آسمان را در رفعت .
تو سپیده را در عصمت به پیکار خواندی و سپیدار را در حشمت .
تو سرو را در قامت خجل کردی و کوه را در استقامت .
تو چشمه سار را ایثار آموختی و ایثار را با ثار آمیختی .
تو حجم وسیع کلمات را در ستایش خود به تنگنا کشاندی و واژه ها را به ژرفا نشاندی .
تراوش نوش سخنانت ، شهد را شرمنده کرد و سخنوران را بنده .
جهاد آزادی بخش تو ، ستمدیدگان را شهد عزت بخشید و ستمگران را شرنگ ذلت چشانید .
تو شیفتگان شراب وصل را شهد شهادت نوشاندی و فریفتگان سراب جهل را شرنگ مرگ .
تو با نبرد شکوهمند خود مستکبران را ذلیل کردی و مستضعفان را جلیل . زندگی با ذلت را مرگ دانستی و مرگ با عزت را زندگی.
تو
حیات جاودانه را در آیینه مرگ شرافتمندانه یافتی و مشتاقانه به سویش
شتافتی . زندگی را پیکار در راه اندیشه نامیدی ، اندیشه ای که ریشه در کوثر
رسالت داشته ، زلال وحی می نوشد و کلام رب می نیوشد .
تو قائدین را الهام بخشیدی و قاعدین را قیام . بر شهیدان سروری و بر سروران ، رهبر .
حسین جان ! این بخشی از کارنامه توست ....واما اکنون بشنو که ما چه کردیم !
ما
قرن هاست که علم ولایت تو را بر دوش می کشیم و حلقه ارادت تو را بر گوش
داریم . اما چه بسا برای تو و خاندان عزت و طهارت تو مایه عیب و ننگ هستیم ،
نه زیب اورنگ . فرزند برومند تو امام صادق( ع) فرمود :
« کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا» .
برای ما مایه زینت و آبرو باشید و مایه ننگ و عار نباشید.
اما حسین جان قصه تلخ ما را دمی بشنو !
حسین
جان !ما مسلمانان بیش از یک میلیارد نفر ( بیش از بیست درصد) جمعیت جهان
را داریم ، اما فقط پنج درصد تولید ناخالص ملی دنیا را (یعنی کمتر از
فرانسه ! ) داریم !
آیا این امت شایستگی ادعای پیروی از پیامبری را دارد که خود « قلیل الموونه و کثیرالمعونه » بود ؟ یعنی مصرف و هزینه اش کمتر از همه ، ولی تولید و کمکش به بشریت بیشتر از همه بود ؟!
حسین جان ! کشورهای عرب با داشتن پنج درصد جمعیت جهان ۶۰درصد واردات کشاورزی دنیا را دارند .
حسین
جان ! نیای بزرگوار تو حضرت محمد(ص) تحصیل علم و دانش را بر هر مسلمان
واجب شمرد ، اما من با چه رویی به تو بگویم که جمعیتی حدود ۱۰۰میلیون نفر
در۲۱کشور عربی سوادخواندن ونوشتن ندارند. از هر ۳نفر عرب یک نفر و نیز حدود
نیمی از زنان عرب بی سوادند!
حسین
جان ! ما امت شیعه تو در ایران با داشتن یک درصد جمعیت جهان ، ۱۰درصد نفت
جهان ، ۱۸ درصد گاز جهان و ۷ درصد منابع و ذخائر زیرزمینی جهان و بهترین
سرزمین و آب و خاک را داریم ، اما هنوز بیش از ۸۰درصد هزینه های ما از محل
فروش نفت تامین می شود ، نه از محل تولیدات ما !
حسین
جان ! تو با آفرینش عاشورا ، فرهنگی را بنیان نهادی که هیچ انسان عاشورایی
نباید خوار و ذلیل باشد ، اما چه کنیم که بیش از ۶۰ سال است که ما مسلمین
به علت اتکا به احساسات _ و نه تکیه به عقلانیت _ از پس مقابله با ۵ -
۴ میلیون صهیونیست زورگو بر نمی آییم . آیا تو این ذلت را بر ما می پسندی و
می بخشایی ؟ و ما را شیعه عاشورایی می دانی ؟
حسین جان ! از قصه پر غصه فلسطین و غزه چه بگویم؟
سرتاسر دشت خاوران سنگی نیست
کز خون دل و دیده بر آن رنگـی نیست
در بسیاری از بلاد اسلامی قداره های غصب و قساوت ، جوانه های سبز معصومیت را قطعه قطعه می کنند !
در غزه فلسطین عقابان خون آشام صهیون ، کبوترهای سپیدبال صلح و صفا را می درند .
در بسیاری
از کشورهای به اصطلاح اسلامی خشم طوفان و سموم خزان ، شکوفه های سرخ
شهامت و غنچه های عطرآگین قداست را بی رحمانه به خاک می ریزند !
داس های دسیسه و دنائت ، ساقه های ترد صداقت را درو می کنند !
غرش تانک ها ، رویای لطیف کودکان را می شکند . بلور بغض در گلوی فلسطین شکسته و چشمه های عطوفت در چشم های عاطفه یخ بسته است !
از چشمان خیس آیینه خون می چکد . اسرائیل در رگ های فلسطین درد می ریزد و دریا را در کنار اشک های کودکان می آویزد !
چشمان معصومانه هر کودک فلسطینی و غزه ای و عر اقی و سوری و...، رمز هزار آیینه می گوید و از هر آیینه هزار شاخه کینه می روید !
صهیونیسم
، تصویر زیبای حقوق بشر را در قاب فلسطین شکست و رشته های محبت و ریشه های
مودت را از هم گسست ! امروز جنگ های بی رحمانه در غزه و عراق و سوریه
و...،اعتماد به مجامع بین المللی را بر داربست تجربه مصلوب کرده است .
ای کاش سبوی همه دریاها در چشمانمان می شکست ، تا عمق فاجعه را می نگریستیم و اندکی درد را می گریستیم !
اما
حسین جان ! اکنون تو بگو : آیا ما باید بر تو بگرییم ، یا تو بر ما؟! تو
که عصاره عزت هستی ، یا ما که درمانده ذلت؟! آری حسین جان ! تو بگو !
کدام ؟ بر که بگرییم؟ اشک حیران است
چرا ؟بر چه بگرییم؟ عقــل پرسان است
اما ،
عزیزان من ! آیا امام حسین (ع) در قبال همه عزت مداری های خود و در برابر
همه مصائب مسلمین از ما گریه و سوگواری می طلبد یا عقلانیت و خردمداری؟!
ایشان از شیعه راستین خود ذهنی نقاد و طبعی وقاد می خواهد.
« من دلائل العالم انتقاده لحدیثه » (تحف العقول ، ص ۲۴۸)
سخنی
که از قید قلم رسته و بر صدراین مقال نشسته ، گهری ناب و جرعه ای از آفتاب
است که از اندیشه و بیان امام حسین (ع) تراویده و بر صفحه ای از صحیفه
هستی أرمیده است . امام آزادگان ، تفکر و نقادی سخن را تا بدان پایه ارج می
نهند که آن را از نشانه ها و دلایل دانایی انسان می دانند . عقل را باید
به کمال رساند و آن را بر صدر استدلال نشاند . ایشان بر این باورند که :
« عقل جز با پیروی از حق به کمال نمی رسد .»
اکنون ما امتی هستیم که پیروی از ائمه اطهار (َع) را افتخار خود می دانیم و
ارادت و محبت خود نسبت به ایشان را انگیزه همه کارهای خود می شماریم .
آیین ها و مراسمی که ما هر ساله به انگیزه عزاداری و سوگواری حضرت
سیدالشهدا(ع) برگزار می کنیم ، آیا نباید ما را گامی به سوی شناخت راه و
روش ایشان نزدیک کند ؟
ما در این آیین ها چقدر شعر و شعار و نوحه و مصیبت مبنی بر تشنگی این
بزرگواران نقل می کنیم ، اما کمتر از بیانات و سخنان خود ایشان می گوییم .
سخنرانی حضرت امام حسین(ع) در «منی» از بی نظیرترین و زیباترین و شیواترین
بیانات تاریخ است . طراوت و تازگی در فرازهای شگفت انگیز سخنان ایشان جلوه
گر است . اما چون نوحه های بی پایه مداحان گریه آور و سوزناک است ، بیشتر
وقت مجالس عزاداری در اختیار آنان است.