سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۵۶ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

مدیریت شایعه (6)

 

انواع متفاوت شایعه  

#شفیعی_مطهر

از دیدگاهی دیگر برای شایعه انواعی متفاوت تعریف شده است:

“لازم به ذکر است که باتوجه به آسیب‌پذیرى شدید جامعه ما نسبت به رواج شایعات و تلاش فراوان برخی عوامل در ترویج شایعه‌‌هاى سیاسی،‌ اقتصادی، امنیتى و اجتماعى در جامعه و تخریب سلامت و تعادل روانى مردم، جا دارد که دستگاه هاى علمی، فرهنگى و تبلیغاتى کشور سرمایه‌گذارى بیشترى در این راستا انجام دهند. یعنى ضمن تجزیه و تحلیل علمى شایعات و ریشه‌‌هاى آن ها به تشریح عواقب شایعه‌سازى و ترویج آن براى مردم بپردازند.”

 1)  شایعه ترس افکنی:

بخشى از شایعات به منظور ایجاد ترس و وحشت و نگرانى در جامعه تولید و پخش مى‌شوند. مثلا در سال 1370ه-.ش. شایعه‌اى در شهرها و روستاهاى دور افتاده هند رواج یافت که : 

“باندهاى خاصى براى ربودن بچه‌ها از خیابان ها به وجود آمده است”.

ضمنا شایع شد که منظور از این اقدام، فروش بچه‌ها به بانک هاى خون یا فروش اعضاى بدن آن ها و به کارگیرى آن ها در باندهاى دزدى و گدایى است. در پى رواج این شایعه در دل پدران و مادران ترس عجیبى مستولى شد، تا آنجا که على‌رغم انکار رسمى موضوع از سوى مسئولان امر ، آن ها از اعزام فرزندان خود به مدارس اجتناب ورزیدند.

ضمنا افراد زیادى به تهمت بچه‌دزدى و بدون هیچ محاکمه و تحقیقى توسط مردم اعدام شدند.

2)  شایعه گسترش بدبینی:

منظور از شایعه ترویج بدبینى و آزار و اذیت نسبت به اشخاص یا گروه‌هاى محبوب یا مقتدر در جامعه است. مثلا: شایعاتى که علیه پیامبر اکرم (ص) در صدر اسلام منتشر مى‌شد و نسبت شاعر بودن به آن حضرت مى‌دادند 

(سوره یاسین: آیه 69.)

همچنین شایعه جنگ قدرت در ایران که بارها از سوى برخی مطرح شده است.البته من نمی دانم این شایعه تا کجا حقیقت دارد!!

3)  شایعه تفرقه‌افکنانه:

این شایعه بر مبناى اصل “تفرقه‌ بینداز و حکومت کن” یا “فرق تسد” استوار است.
و با هدف ایجاد اختلاف در بین فرمانده و سربازان و یا بین دو همسر یا دو طایفه و گروه و امثال آن تولید و پخش مى‌شود.

مثلا: پس از اشغال منطقه غزه توسط صهیونیست‌ها در سال 1366 شایع شد که مسیحیان از حاکمان اشغالگر خواسته‌اند که مسجد بزرگ غزه به کلیسا تبدیل شود.

هدف از این شایعه ایجاد شکاف در وحدت ملى فلسطینیان از طریق تحریک احساسات دینى بود.

4)  شایعه فریبکارانه:

این شایعه همچون پرده‌اى از دود است که براى پنهان‌سازى اهداف واقعى دشمن استفاده مى‌شود. مثلا در تاریخ 8/6/1941 وزیر تبلیغات آلمان دکتر گوبلز ضمن چاپ مقاله‌‌اى درخصوص جزیره کریت به طور ضمنى اشاره کرد که ارتش آلمان در ابتدا قصد حمله به انگلستان را دارد و سپس روسیه، در حالى که نقشه اصلى بر مبناى هجوم به مسکو بود!

5)  شایعه اقتصادی

هدف از شایعه ایجاد حالتى از نگرانى و ترس در بازار مالى یا اوضاع اقتصادى کشور به ویژه در زمان بحران ها و جنگ هاست.

مثلا: در آمریکا شایعاتى درباره تولیدات رستوران هاى مک دونالد ظاهر شد که مى‌گفت: این رستوران ها به محتواى ساندویچ‌هاى خود کرم هایى اضافه مى‌کند تا پروتئین آن ها افزایش یابد. در پى این شایعه تعداد زیادى از مردم به علت سلامتى خود از خرید این تولیدات خوددارى کردند و مدیریت این رستوران ها را مجبور به صرف هزاران دلار نمود تا بر این شایعه ویرانگر سیطره یابد.

6) شایعه ناموسی:

این شایعه در پى جدایى بین زن و شوهر و هتک حرمت افراد از طریق بدنام کردن یکى از همسران است که به آن« قذف» گفته مى‌شود. مثلا حادثه افک که در آیات 20-10 سوره نور نقل شده ، درباره یکى از این شایعات است. در شان نزول این آیات مفسران گفته‌اند که یکى از همسران پیامبر اکرم (ص) مورد تهمت ناموسى قرار مى‌گیرد (در برخى کتاب ها نام این زن را ماریه قبطیه و در کتب اهل‌سنت عایشه ذکر کرده‌اند.)

مسلمانان از این مساله سخت ناراحت مى‌شوند تا آن که این آیات نازل مى‌شود. در این آیات مومنانى که فریب این تهمت را خورده و تحت تاثیر قرار گرفتند، مورد سرزنش واقع مى‌‌شوند و خداوند متعال مى‌فرماید: 

چرا هنگامى که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسى که همچون خود آن ها بود) گمان خیر نبردند؟ چرا نگفتید که این دروغى بزرگ و آشکار است؟

چرا چهار شاهد برا‌ى آن نیاوردند؟ اکنون که چنین گواهانى نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگو هستند.”

ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۶:۲۹
سید علیرضا شفیعی مطهر


#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(50)

آفتاب «قلم» ،شکافنده یلدای «ستم»



من شب یلدایی را دیدم که هر چه توان داشت، راه تیرگی ها را« پیمود»[ و بر تاریکی ها« افزود»؛
 اما سرانجام در برابر نخستین درخشش تیغ آفتاب
 همه هیبتش «فرو ریخت» و رشته های ظلمت آفرینی اش از هم« گسیخت». 

بنابراین دانستم که: 

ستم هر چه اکنون فراتر نشیند

ستمگر سقوطی فروتر ببیند!


(#شفیعی_مطهر)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۰۷:۱۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

مدیریت شایعه (5)

 انواع شایعه

شایعه شب پره ای کور است که تنها در شب های دیجور و گذرگاه های بی نور راه می سپرد و به ناآگاهان پیام های پر ابهام می سپارد. 

شایعه نورستیز است و آگاهی گریز؛ از روشنایی می گریزد و با روشنگری می ستیزد. مرگ او در ریزش آبشاران نور است و تابش هور. 

سموم شایعه ریشه های روشنایی را می خشکاند و اندیشه های اهورایی را می میراند. 

در مقال پیشین درباره مقوله تعاریف و زمینه های رشد و رویش شایعه با شما سخن گفتیم. در این سخنگاه دنباله گفتمان شایعه را پی می گیریم. 

انواع شایعه را از جهت نوع ظهور و بروز اجتماعی

از دیدگاه های مختلف می توان شایعه را تقسیم بندی کرد. بایسا جامعه شناس روسی، شایعه را از جهت نوع ظهور و بروز اجتماعی آن به انواع ذیل، تقسیم بندی می کند:

1 . شایعات خزنده: مانند شایعاتی که آرامْ صورت می گیرد. این شایعات، به صورت درگوشی و پنهانی منتقل می شوند.

2 . شایعات شناور (غوّاص): این نوع شایعات، در صورتی که شرایط، مساعد باشند، ظاهر می شوند و در غیر این صورت، مخفی می مانند تا در موقعیتی خاص و مناسب، ظاهر شوند، مانند شایعات مربوط به محیط زیست.

3 . شایعات تند و سریع: این گونه شایعات در مقطع زمانی کوتاه، گروه وسیعی را در بر می گیرند و با واکنش سریع مردم رو به رو می شوند، مانند شایعاتی در مورد قیمت برخی از کالاهای اساسی (گران شدن قیمت مرغ و...).

4 . شایعات شیطانی: این قبیل شایعات در زمان اضطراب و نگرانی مردم، شایع می شوند و چون مردم در حالت ترس و وحشت به سر می برند، آماده پذیرش خبر کذب هستند. این نوع شایعات در زمان های بحران (همانند جنگ و قحطی) به صورت حادّ، منتشر می شوند.

5 . شایعات وحشت: این گونه شایعات به منظور ایجاد رُعب و وحشت، شایع می شوند و هدف آن ها ایجاد فضای ترس و وحشت و ناامیدی در میان اقشار جامعه است. این دسته از شایعات نیز در زمان جنگ، رواج بیشتری می یابند.

 (روان شناسی اجتماعی، هدایت اللّه ستوده، تهران: آوای نور، 1374، ص 21 ) 

ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۰۵:۳۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

مدیریت شایعه (4) 

 

رویش نهال شایعه بر بستر ضایعه  

 

نوشته:#شفیعی_مطهر

 شایعه نه گیاهی خودرو که نهالی تو در تو است.این نهال پرده نشین در زمین های زهرآگین و زمینه های چرکین می روید و بر بال های ابهام راه می پوید. هرزه گیاه شایعه در زمینه های ضایعه می روید، می بالد و بر سر جوامع دور از رسانه های آگاهی بخش سایه می افکند.

شایعات، به هنگام فقدان خبر، ساخته می شوند. وقتی افراد، بسیار مشتاق خبرگیری و آگاهی از واقعه و موضوعی هستند، اما قادر به کسب اطلاعات مورد اطمینان نباشند، پذیرای شایعه می شوند. برعکس، وقتی افراد جامعه از آگاهی خود، بر حوادث، مطمئن باشند، به ارائه غیرضروری مطالب ساختگی تمایل نخواهند داشت. به دیگر سخن، وقتی گروه ها و افراد یک جامعه از مجاری قانونی و صحیح، اطلاعات و اخبار را به دست نیاورند، زمینه برای رواج شایعه، مهیّا می شود.

هر پدیده اجتماعی برای پیدایی ، پایایی و پویایی خود، نیاز به تحقّق یک دسته شرایط ویژه دارد. شایعه نیز یک پدیده اجتماعی است که برای انتشار و پذیرش، نیازمند تحقّق شرایطی است. حال، سؤال این است که چه شرایط و عناصری لازم است تا شایعه بتواند رواج یابد و  به آسانی تکثیر شود و سفر کند؟

صاحب نظران دو شرط اساسی را برای رواج شایعه بیان می کنند: 

نخست آن که موضوع شایعه باید برای گوینده و شنونده، دارای اهمیّت باشد. اگر موضوعی برای افراد، جالب توجّه و با اهمیّت باشد، به شایعات مربوط به آن موضوع، ممکن است توجّه کنند ؛ اما این شرط به تنهایی کافی نیست. 

 شرط دوم، این است که درباره آن موضوع، ابهام وجود داشته باشد. پس علاقه افراد جامعه به موضوع و وجود هاله ای از ابهام در موضوع، دو عنصر اساسی در رواج شایعات است.

مثلاً یک فرد ایرانی، شایعاتی را در مورد گاوبازان اسپانیایی رواج نمی دهد ؛ زیرا این موضوع برای او اهمیتی ندارد ؛ هرچند ممکن است موضوع از ابهام زیادی برخوردار باشد. امّا ابهام به تنهایی، شایعه را پخش یا حفظ نمی کند. از سوی دیگر، اهمّیت نیز به تنهایی موجب رواج شایعه نمی شود. مثلاً این که من در امتحان کنکور موفّق بوده ام، برایم بسیار با اهمّیت است ؛ اما به شایعات مربوط به این که زیاد درس خوانده ام یا کم خوانده ام، توجّهی ندارم ؛ زیرا خودم واقعیت را می دانم، و با وجود علم به واقعیت و نبود ابهام، شایعه، رواج پیدا نمی کند.

ذکر این نکته شایان توجّه است که: با توجّه به این دو عنصر اساسی، شرایط، در زمان جنگ برای پخش و نشر شایعه مهیّاتر است ؛ زیرا مسائل نظامی از بیشترین اهمیّت برخوردارند، و از طرفی، لزوم حفاظت از اطلاعات نظامی، موجب بروز ابهامات بسیار در این موضوعات می شود. بنابراین سرعت نشر و پذیرش شایعه در زمان جنگ، بیش از هر زمان دیگر است، و بدیهی است که در این زمان، قدرت شایعه در اضطراب آفرینی نیز بیشتر می شود.

پیشرفت های اخیر جهان در زمینه اطّلاع رسانی های شفّاف و به موقع، موجب شده است تا با گسترش رسانه های نوشتاری، شنیداری و دیداری، ماهواره ها، اینترنت که بزودی لیزر نیز به جمع آن ها خواهد پیوست، هیچ امری از امور انسان ها و جوامع بشری پنهان نمی ماند.

به نظر می رسد، تنها راه نجات بشریت امروز از بی اطّلاعی و ابهام در آگاهی های ضروری و حیاتی و ارضای اشتیاق سیری ناپذیرش به نیاز اطّلاعاتی و اطّلاع رسانی های درست و به دور از اطّلاعات سازی است.

در واقع دستکاری به هر میزان در اطّلاعات، نه تنها معجونی را فراهم خواهد آورد که تا با اصل خود افتراق و نا سازگاری داشته باشد و مخاطبان را از تحصیل اطّلاعات درست سر درگم و محروم سازد، بلکه اقدام درجهت کتمان واقعیت های اطّلاعاتی نیز ضمن این که بر رسالت خطیر متصدّیان اطّلاع رسانی خدشه وارد می سازد، بر وقوع شایعات نیز دامن می زند.

عدم شفّافیت در جریان اطّلاع رسانی، همواره افراد را بر می انگیزاند تا باورداشت های خود را که می تواند بعضاً با روح کلّی یک واقعیت منافات داشته باشد، تعمیق بخشند.

امّا باید در نظر داشت، چنانچه امور یک بنگاه، سازمان و یک جامعه به صورت مکرّر با عدم حسن ظنّ مدیران آن همراه گردد و اطّلاعات صحیح از طریق مجاری درست به اطّلاع عموم نرسد و سقم آن بر مخاطبان قطعی به نظر آید، آنگاه است که هرگونه اطّلاع رسانی اعم از درست و یا نادرست،از سوی  مدیران یک جامعه توسّط افراد ذینفع و مخاطبان آن ها، منجر به اطّلاعاتی می گردد که دقیقاً بر خلاف اطّلاع رسانی مدیران آن خواهد بود.

به عبارت دیگر، هرگاه ارائه آمار و اطّلاع رسانی از اصل خود فاصله گیرد و آنچه را که مردم یک جامعه کاملاً لمس می کنند، با آنچه را که مسئولان یک جامعه ارائه می دهند، مغایر و متّضاد هم باشد، می توان انتظار داشت که هر کدام از دو طیف مردم و مسئولان آن جامعه به جای همراهی با یکدیگر، در جهت خلاف هم پیش می روند.

در چنین اوضاعی است که اگر اطّلاعات درست نیز از سوی مسئولان آن جامعه به اطّلاع مردم رسانده شود، افکار عمومی ممکن است شنونده معتاد آمار و ارقام ارائه شده باشند، امّا هیچ گاه خود را مجاب به صحّت آن نخواهد دانست و به تعبیری ، باور نخواهند داشت.

اگرچه اطّلاع رسانی به وسعت یک جامعه هزینه بر است، امّا مسئله بسیار مهم این است که مسئولان یک جامعه هزینه های زیادی را برای اطّلاع رسانی به کارگیرند و آمار ارائه شده آنان مورد قبول آحاد آن جامعه واقع نگردد.

بی شک شایعه، اساس، شاکله و هیمنه هر جمع و یا اجتماع را در تهدید خود فرو می برد.

جَوّ بی اعتمادی، بی اعتباری، تفرقه، دوگانگی ، بیگانگی، و ... از پیامدهای شایعات محسوب می گردد که وقوع آن در هر جامعه، موجب می شود تا مردم آن از پذیرفتن اطّلاعات بدیهی نیز که توسّط مدیران یک جامعه عرضه و ارائه می گردد، سرباز زنند.

نقش و جایگاه مدیریت شایعه در هدایت درست اطّلاع رسانی ها، از امور بایسته ای است که از یک سو افکارعمومی را نسبت به اطّلاع رسانی شفّاف و به موقع اقناع می کند و از دیگر سو، از القای شبهه و شایعه سازی در جامعه جلوگیری به عمل می آورد.

بی تردید، بخشی از اطّلاع رسانی ها به جهت ابعاد سیاسی گسترده ای که بر آن ها مترتّب است، موجب می شود تا متصدیان به امور اقناع افکار عمومی، با پای فشردن بر تعلّقات گروهی، از واقعیت های اطّلاعاتی دوری کنند و به صورت ضمنی و حمایت تلویحی از عملکرد گروه های متبوع و منتسب به خود و با ارائه آمار و اطّلاعات جانبدارانه و غیر واقعی به مخاطبان را، یک نوع خوش خدمتی تلقّی نمایند.

اگرچه این رفتار با روح کلّی مسئولیت پذیری در قبال مردم یک جامعه منافات دارد،

اندیشه خوش خدمتی از این دست نیز غیر از آن که بر اعتبار آنان آسیب خواهد رساند، ماحصلی دیگربرایشان به بار نخواهد آورد، که آن هم بی توجّهی مخاطبان به اطّلاعات ارائه شده و بروز شایعات و صرف هزینه هایی است که بر یک جامعه تحمیل می گردد.

 مدیریت شایعه، ضمن آن که گرداننده صحیح اطّلاعات هر جامعه است، بلکه هیچ گاه اجازه ارائه آمار، اعداد و ارقامی که شب را روز و روز را شب نشان دهد، نخواهد داد.

مدیریت شایعه، قبح هر نوع اطّلاع رسانی غیر شفّاف را می داند و از انجام هر عملی که مخاطبان را به سمت رسانه های بیگانه گسیل دارد، اجتناب می کند.

مدیریت شایعه، مسئولیت پذیری در قبال مردم را ارجح بر تعلّقات گروهی محسوب می کند و هیچ گونه اصرار و ابرامی برای تثبیت موقعیت خویش نخواهد داشت.

  در مقاله پسین نیز در این مقوله با شما سخن خواهیم گفت.

                               در کسب رضای حق موفق باشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۱۵:۵۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

زیبایی های حج

نگاهی به مناسک حج به بهانه عید قربان

نوشته:#شفیعی_مطهر

کعبه آن سنگ نشانی است که ره گم نشود 

حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست؟

حج ، آیینه تمام نمای« اسلام» است و لحظه لحظه آن دارای« پیام» است .

حج ، یافتن «آمال » است و روی برتافتن از «امیال».

هویت انسان چون«صفر»، هیچ و پوچ است . در حج ، خدای احد و واحد است که به این صفرها هویت می بخشد . «صفر»ها بدون «یک»، هیچ اند و با «یک=خدا»همه چیز .

حج ، «کندن» است و« آکندن» . «کندن»« دِل» از« گِل» و« آکندن» جان با زلال جانان .

حج از« انسان وابسته»، «مسلمان وارسته» می سازد .

حج ، زنجیرهای وابستگی را از پر و بال «می گشاید» و او را برای اوج گرفتن در آسمان پاکی ها «می آراید» .


عید قربان نه یک «روز» ، که یک« راز» است . راز این روز ، «خود » دادن و «خدا »دیدن است .

آنان که زلال سپیده را در جام« سحر می نوشند» ، زمزمه خلوت یار را از زمزم «ساغر می نیوشند» .

با حبیب عارفانه« راز» می گویند و عاشقانه «نیاز» می جویند .        

بر آستان آفتاب و آستانه محراب ، سبد سبد ستاره شوق« می بارند» و سبو سبو باده عشق «می گسارند». 

شام را با قیام به بام (بامداد) می رسانند و بام را با صیام ، به شام .

شام را با «شعف »می آغازند و بام را با «هدف» . 

به گاه ملال با دل رام و ضمیر آرام در پرنیان آرامش« می آرامند» و در هنگام اشتغال ،برای تلاش معاش «می خرامند». 

شبانگاهان در چشمه سار مهتاب تن« می شویند» و از نهال نماز ، یاسمن نیاز «می بویند» .

در «میقات» اخلاص ، لباس وابستگی را از بر می کَنَند و «احرام» وارستگی را به بر می کُنند . 

در زلال « زمزم » شوق، «وضو می سازند» و در آذر «آرزو می گدازند» .

 تا نگردی آشنا زین پرده رازی نشنوی 

گوش نامحرم نباشد جای پیغام و سروش


اگر «اعتکاف» در «کعبه حجاز» را نمی توانند ، «طواف » «کعبه راز» را می دانند . کعبه حجاز را از سنگ و«گِل» می دانند و کعبه راز را از جان و« دِل ». 

آن کعبه ساخته ابراهیم «خلیل» است و این پرداخته رب «جلیل» . 

حاجیان ، خانه خدا را می طلبند و اینان خدای خانه را . آنان با ناز می روند و اینان با پرواز .

 «مروه» معرفت را با «سعی» و همت از «جفای جان می پیرایند» و به «صفای جانان می آرایند» . 

از «قصور» خود ناخرسنداند و به «تقصیر» پای بند . 

این گونه اند که «سعی» شان مشکور است و «ذنب»شان مغفور .

 آن که با ما سر سودا سَپُرد 

نیست لایق که دگر جا نگرد


هست آیین دوبینی ز هوس 

قبلة عشق یکی باشد و بس

در وقوف ، واقف می شوند و در «عرفات» ، عارف . 

در «مشعر» ، شعور را تکریم می کنند و «شعائر» را تعظیم .

(ذلک و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب –حج ،33)

در «منای یار »، دل را از« مونای اغیار» می زدایند و به مینای دلدار می آرایند . 

از زاری و ذلت در برابر طاغوت ننگ دارند و بر اهریمنان زور و زر و تزویر سنگ می بارند . 

شیطان را «رجیم» می دانند و یزدان را ، «رحیم» .

در قربانگاه« نیاز» ، حرص و« آز »را سَر می بُرند و کرکس نفس هوسباز را ، پَر .

با قربانی این شاهین از «غربت زمین» می رهند و به «قربت رب العالمین» می رسند .

 ز منجلاب هوس‌گر برون نهی قــــدمی 

نزول در حــــــرم کبــــریا توانـــی کـــــرد


‎اگر به آب ریاضت برآوری غســـــــــــلی 

همـــــه کدورت دل را صفا توانی کــــرد

اگر زهستی خود بگذری یقین می‌دان 

که عرش و فرش و فلک زیر پا توانــی کرد

در عرصه ملکوت ، پر و بال می افشانند و در حریم لاهوت ، «بال» را هم «وِبال» می دانند . 

طعم زندگی را از «ملاحت فکر» می گیرند و طعام را از «حلاوت ذکر» .

 قرب نی بالا و پستی جستن است 

قرب حق از قید هستی رستن است

با این ، عشق را «در می یابند» و با آن به سوی معشوق« می شتابند» . 

عروس فکرشان برخاسته از «باور بِکر» است و آراسته به« زیور ذِکر» . 

هستی را با نگاه «نماز »می نگرند و با قلم «راز» می نگارند . 

در نگاهشان نماز ،« سُرور سپیده» است و «نور دیده» . 

با نماز« می زایند» و با نماز «می زیَند» . با نماز جان می گیرند و با نماز می میرند .

"قل ان صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین "


به آب توبه از زمزم وضـــــــــو کن 

به چشــم دل به صاحب خانه رو کن

مواظب باش اینجا کوی یار است 

ز شوقش جان و دل‌ها بی قرار است

چو پروانه به گرد شمـــع جــــانان 

به گاه طوف بگــذر از ســـر و جـــان

بخواه از قاضی الحاجات حاجــات 

بـــــرون آور ز دل دســـت مــناجـــات

در نماز از «غربت دنیا» می نالند و برای «قربه الی الله »می بالند .

از نماز «پر و بال» می گیرند و« شور و حال» . 

این بال و حال ، پروانه «خروج از فرش» است و « عروج بر عرش» .

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست

تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست

اجزای وجودم همگی دوست گرفت

نامی است ز من بر من و باقی همه اوست

مسلمان حج گزار که در «میقات» وارستگی ، لباس وابستگی را از تن کنده و دل را از عطر دلدار آکنده ، جان را در زلال عشق جانان شسته ، کعبه عشق را نه با پای گِل ، که با بال دل « طواف» کرده ، با «سعی»خود از «صفا»ی جان به «مروه» جانان پر کشیده ، اینک در «منا»ی عرفان ، اسماعیل جان را «قربان » و «شیاطین»روزگار را «سنگباران» می کند .


در عرفات ، نهال عرفان به برگ و بار« می نشیند» و انسان را به تامل« می نشاند» .

در عرفات ، خون سبز عرفان در رگ های سرخ انسان، سرود سپید ایمان می سراید .

حج گزار در محراب عبادت یار ، عبودیت قامت دلدار را قامت می بندد و قائمه حیات را به اقامه مناجات می پیوندد . 

در «منی» ، رشته وابستگی حج گزار به دنیا باریک تر و به خدا نزدیک تر می شود . در «مشعر»، شور و شعور را به هم می آمیزد و ابشاری از عشق و عرفان بر دشت دل فرو می ریزد . 

حج گزار در قربانگاه منی ، نه تنها گلوی حرص و آز ، که آرزوی نفس دغلباز را نیز می برد .

عید فرخند قربان ، اوج عشق و عرفان بر همه آزادگان جهان مبارک باد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۰۶:۱۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(51)


فرق است میان «بینش» و «بینایی»

من نگاهی را دیدم که همه دیدنی ها را «می دید» ،
همه افق ها و در و دیوارها را« درمی نَوَردید» ،
 ولی حقیقت را نمی دید... 

«اُفُق» را می دید و «طُرُق» را درمی نَوَردید، 

ولی به «مدرک» می رسید، نه به «درک»!

بنابراین دریافتم انسان برای درک هستی نه تنها «بینایی»،که«بینش» لازم دارد!

نه تنها «باید دید»،که «شاید کاوید»!

فرق است میان بینش و بینایی

سخت است زبان داری و ناگویایی!



(#شفیعی_مطهر)

-----------------------------------------

«شاید کاوید» : شایسته است که کاوش کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۴ ، ۰۶:۳۵
سید علیرضا شفیعی مطهر