#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(222)
« اسارت» به جرم « بصارت»!
من عقاب هایی را در« اسارت قفس» و « مرارت محبس» دیدم.
اما اندوه بزرگ تری که عقاب ها را « رنج » و جانشان را « شکنج» می داد،
نه « میله های قفس»، که پرواز آزادانه « زاغ و کرکس» بود؛
« شاهین های تیزبال »،« اسیر» بودند
و « زاغ ها و زغن های بدسگال»،« امیر ».
در این دیار فرزانگانی که « فهم و بصارت» دارند، باید « طعم اسارت» را بچشند!
ولی سفلگانی که «حقارت می پذیرند»،بر اریکه« صدارت می نشینند»!
آنان که به « جان می ارزند»، بر سر « ایمان می لرزند»!
اما آنان که « قوت» از « قنوت » می خورند،
بر « صدر می نشینند» و « قدر می بینند»!
حافظ چه جانسوز ناله برمی آورد که:
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
بصارت : بینایی و دانایی
مرارت : تلخی
شکنج : شکنجه،مکر و حیله
قوت : خورش،خوردنی،طعام،روزی
قنوت: فرمانبرداری
خزف: سفال، ظرف گلی
تغابن: زیانکاری
@amotahar