#طنزسیاهنمایی 581
قرص حلّال مشکلات اقتصادی کشف شد!
گفت:رفتم از خودپرداز حقوق ماهیانهام را بگیرم. دیدم حدود شش میلیون تومان بیشتر
نیست. کسی آن جا نبود،ناگزیر از خودپرداز پرسیدم:
آیا این شش میلیون را میتوانم به آخر برج برسانم؟
پاسخ داد: اگر خرج نکنی، همیشه آن را داری!
خوشحال و خندان به بازار رفتم تا صورت نیازمندی های منزل را تهیه کنم.
گفتم: تهیّه کردی؟
گفت: اول رفتم سراغ گوشت. دیدم کیلویی 500هزار تومان است! دیدم با همۀ حقوقم
فقط می توانم 12 کیلو گوشت بخرم!
رفتم میوه فروشی.قیمت هر میوه ای را پرسیدم،دیدم باید همه حقوق ماهیانه را بدهم
تا فقط دستورات امروز عیال را اجرا کنم.
یاد جملۀ بشارتبخش خودپرداز افتادم که اگر خرج نکنی،همیشه داری.
ذوق کنان یک بار دیگر اسکناس ها را شمردم و محکم تهِ کیفم چپاندم و خوشحال
و خندان با دست خالی روانه منزل شدم.
وقتی عیال مرا با دست خالی دید،شروع به غر و لُند کرد و گفت:
فوراً برو و لیست نیازمندی های منزل را تهیه کن!
گفتم: خب تو چه کردی؟
گفت: من وقتی مقدار حقوق و قیمتها را مقایسه میکردم،سرگیجه میگرفتم.
ناگزیر به دوست روانشناسم زنگ زدم و گفتم:
دستم به دامنت! تو بگو من با شش میلیون تومان چطور هزینۀ ماهانه 20 میلیون
تومانی را تامین کنم.
گفتم: او چه گفت؟
گفت: بیا یک قرص اعصاب به تو بدهم تا همۀ مشکلات اقتصادی تو را حل کند!
من فوراً رفتم و قرص را گرفتم و خوردم!
گفتم:؟ آیا همۀ مشکلات اقتصادی تو حل شد؟
گفت: بله!
گفتم: چطوری؟
گفت: وقتی قرص را خوردم،پس از لحظاتی وارد دنیای خبالی زیبایی شدم که وقتی
فیش حقوقم را نگاه می کنم.60 میلیون ریال را 60 میلیون تومان می بینم،ولی از
قیمتها دو صفر را حذف کردهاست! گوشت کیلویی 5 هزار و همۀ میوهها حدود
کیلویی 500 تومان شدهاست!
*************
من او را خوشحال و خندان در عالَم خواب و خیال رهاکردم و به دوست روانشاس
زنگ زدم و علّت این کار او را پرسیدم. او در پاسخ گفت:
دوستمان داشت دیوانه می شد. من دیدم در عالَم واقع نه میتوان بر حقوق ماهانۀ
او افزود و نه می توان از قیمتها کاست. لذا او را به دنیای زیبا و شیرین خیالات فرستادم
تا فعلاً از این بلیه نجات یابد!
گفتم: هر چه هست،امروز از شرِّ #سیاهنمایی های او رها و راحت شدیم!!
شفیعی مطهر