#طنزسیاهنمایی. 912
چیدن پشم قوچها یا کندن پوست برّهها؟!
گفت: چرا دولت هر وقت در هر زمینۀ اقتصادی کم میآورد و با ناترازی روبهرو میشود،فوراً دستش را توی جیب مردم میکند؟
گفتم: چهکند؟ راهی دیگر برای کمبود بودجه ندارد!
گفت: چرا سراغ دیگر بودجهخورهای جور واجور و متعدّد نمیرود؟
گفتم: کدام بودجهخوارها؟
گفت: غیر از هزینهها و کمک به گروههای سیاسی خارجی،مبلغ ۳۶ هزار میلیارد تومان بودجه برای نهادهای تبلیغاتی و فرهنگی و اسلامی هزینه میشود.
از آن گذشته مبلغ سرمایۀ ایرانیان خارج از کشور در حدود ۱۵ برابر بودجۀ سال ۹۸ کشور است، با آن میتوان ۱۸ برابر آمار بیکاران در کشور، شغل ایجاد کرد.
👈طبق آمار صدا و سیما 35 همت بودجه از دولت دریافت میکند و از مسابقات ورزشی هم حدود 50 همت درآمد دارد و دهها همت دیگر هم از طریق بازرگانی درمیآورد!
🔴امّا زیر ۲۰ درصد مردم صداوسیمای ما تماشا میکنند!
آقای پزشکیان! آیا درست است برای این سازمان نامحبوب این همه بودجه تخصیص داده شده که خیلی از آنها هم شفّاف نیست که کجا خرج میشود؟
🔴بودجۀ این سازمان نسبت به پارسال 12 همت افزایش یافته و دولت هم طرحهایی مثل گرانی بنزین را برای کسری بودجه ارائه کند؟
✅آقای دکتر فرشاد مومنی دربارۀ تاراج یارانهها میگوید:
آیا میدانید صدها هزار میلیارد تومان منابع مالی به دست آمده از قطع یارانههای آب، برق، نان، شیر، کره، دارو و درمان و... که از سفرههای میلیونها کارگر و عموم مردم ایران برداشته میشود چگونه توسّط سازمان هدفمندی یارانهها خرج میشود و به تاراج میرود:
۱- کمک به تولید آثار فاخر صدا و سیما
۲- تقویت فرهنگ دینی در شهرستانها
۳- نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها
۴- صندوق اعتباری هنر
۵- جامعه المصطفی
۶- شبکۀ جهانی ثقلین
۷- شبکۀ جهانی تقلید
۸- کارگروه ملّی زیارت
۹- فرهنگ زبان مساجد خراسان
فرشاد مومنی میگوید: بقیهاش را نمیخوانم که دیگر خیلی بیریخت است!!!
🔻به واقع پولهایی که به این نهادها داده میشود از تن و جان و خون بچه ششسالهای است که با قطع یارانۀ دارو باید داروی ۲۵۰ هزارتومانی را ۲۷ میلیون تومان بخرد و پدرش در مقابل وزارت بهداشت فریاد بزند: ما کارگریم، از قشر ضعیفیم، بچه هامون دارن میمیرن...
میگویند اسعد پاشا ، والی دمشق، به سبب کمبود شدید خزانۀ ولایت نیازمند پول شد. اطرافیانش پیشنهاد کردند که بر بافندگان دمشق مالیات تازهای وضع کند.
اسعد پاشا پرسید :
بهگمان شما این مالیات چه اندازه درآمد خواهد داشت؟
گفتند : پنجاه تا شصت کیسه طلا.
اسعد پاشا گفت : اما اینان مردمانی کم درآمدند، از کجا چنین مبلغی بیاورند؟
گفتند : زیور و جواهر زنانشان را خواهند فروخت، ای مولای ما .
اسعد پاشا گفت : چه میگویید اگر من همان مبلغ را به روشی بهتر به دست آورم ؟
همه خاموش ماندند !
روز بعد، اسعد پاشا پنهانی پیغامی برای مفتی فرستاد و او را شبانه فراخواند. وقتی مفتی آمد، به او گفت:
دانستهایم که از دیرباز در خانهات رفتاری ناشایست داری، شراب مینوشی و برخلاف شریعت عمل میکنی. من در اندیشهام این ماجرا را به استانبول گزارش کنم، اما خواستم نخست تو را آگاه کنم تا حجّتی بر من نباشد!
مُفتی که از شنیدن این سخنان هراسان و درمانده شده بود، به التماس افتاد و پیشنهاد پول داد. نخست هزار سکّۀ زر پیش نهاد، اما اسعد پاشا نپذیرفت. مبلغ را دو برابر کرد، باز هم رد شد. سرانجام بر شش هزار سکّه توافق کردند.
فردای آن روز قاضی را فراخواند و به همان شیوه او را متّهم ساخت که رشوه میگیرد و از مقامش برای منافع شخصی بهره میبرد. قاضی نیز به زاری افتاد و همانند مفتی پول پیشنهاد کرد. وقتی رقم پیشنهادیاش به اندازۀ مبلغ پرداختی مُفتی رسید، او را رها کرد.
پس از آن نوبت محتسب، نقیب، شیخالتُّجار و ثروتمندان بزرگ رسید.
سپس اطرافیانش را گرد آورد، همانها که پیشنهاد داده بودند برای گردآوری پنجاه کیسه طلا مالیات تازهای وضع کند. به آنان گفت :
آیا شنیدهاید که اسعد پاشا در شام مالیات تازهای وضع کرده باشد؟
گفتند : نه، نشنیدهایم.
گفت : با اینحال، من به جای پنجاه کیسهای که شما وعده میدادید، دویست کیسه گرد آوردهام.
همه شگفتزده پرسیدند :
چگونه این کار را کردی، ای مولای ما؟
اسعد پاشا پاسخ داد :
چیدن پشم قوچها بهتر از کندن پوست برّههاست !(امثال و حِکَم،علی اکبر دهخدا)
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟
#شفیعی_مطهر