سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات استاد سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات استاد سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

(شفیعی مطهر)

بایگانی

۲۲ مطلب در آبان ۱۴۰۴ ثبت شده است

#طنزسیاهنمایی. 917

هر عیب که سلطان بپسندد هنر است!

گفت: ما یک رییس اداره داریم که در هیچ رشته‌ای تخصُّص ندارد و دربارۀ همۀ موضوعات هم اظهارنظر می‌کند و همۀ کارکنان اداره نیز از ترس موقعیّت و میز و مقام خود همۀ نظریّات آقای رئیس را بشدّت تایید می‌کنند!

گفتم: تو لااقل از روی دلسوزی عیوب این آقای رئیس را به او بگو.

گفت: می‌ترسم! پارسال یکی از کارکنان بسیار فاضل و صاحب‌نظر با دلایل متعدّد یکی از نظریّات رئیس را حضوری و دلسوزانه و محرمانه با ایشان مطرح کرد.

گفتم: خب؟ موثّر واقع شد؟

گفت: بله! کاملاً!! الان یک سال است آن بندۀ خدا خانه‌نشین شده و با تحصیلات دکتری برای گذران زندگی در اسنپ کار می‌کند!

گفتم: آیا واقعاً در میان کارکنان کسی یا کسانی نیستند که اراجیف متوهّمانۀ آقای رئیس را به او تذکُّر دهند؟

گفت: گویند شاه عبّاس صفوی، رجال کشور را به ضیافت شاهانه مهمان کرد و به خدمتکاران دستور داد تا در سر قلیان‌ها به جای تنباکو، از سرگین اسب استفاده کنند.

میهمان‌ها مشغول کشیدن قلیان شدند و دود و بوی پهنِ اسب، فضا را پر کرد اما رجال از بیم ناراحتی شاه پشت سر هم بر نی قلیان پک عمیق زده و با احساس رضایت دودش را هوا می‌دادند! گویی در عمرشان، تنباکویی به آن خوبی‌ نکشیده‌اند!
شاه رو به آن‌ها کرده و گفت:

«سرقلیان‌ها با بهترین تنباکو پر شده‌اند. آن را حاکم همدان برایمان فرستاده است.»
همه از تنباکو و عطر آن تعریف کرده و گفتند:

«براستی تنباکویی بهتر از این نمی‌توان یافت.»
شاه به رئیس نگهبانان دربار، که پک‌های بسیار عمیقی به قلیان می زد، گفت:

« تنباکویش چطور است؟»
رئیس نگهبانان گفت:

«به سر اعلی‌حضرت قسم، پنجاه سال است که قلیان می‌کشم، اما تنباکویی به این عطر و مزه ندیده‌ام!»
شاه با تحقیر به آن‌ها نگاهی کرد و گفت:

«مُرده‌شوی شما را ببرد که به‌خاطر حفظ پست و مقام، حاضرید به‌جای تنباکو، پِهِن اسب بکشید و بَه‌‌‌‌بَه‌‌‌‌‌‌ و چَه‌چَه کنید.»

بعضی‌ها برای حفظ پست و مقام و جایگاه خود حاضرند به هر کاری دست زده و یا هر چیزی را قبول و تایید کنند!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۰۴ ، ۱۱:۵۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد 2321)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

زندگی،«رودی رونده» است و «جویی جوینده».

«آب می‌گذرد» و ما را «خواب می‌گذارد».

زندگی را یا «تدبیر» می‌سازد، یا «تقدیر».

اگر ما با «ارادۀ تدبیر نسازیم»،

ناگزیر باید با «قلّادۀ تقدیر بسازیم»!

#شفیعی_مطهر

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۰۴ ، ۱۱:۱۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 916

کشف یک ویتامین که هر مشکلی را حل می‌کند!

گفت: مژده! مژده! خبر خوش!من یک ویتامین تازه کشف کرده‌ام!

گفتم: آفرین بر تو نابغۀ بالغه! حالا بگو ببینیم ویتامین مکشوفۀ تو چیست؟

گفت: من ویتامینی تازه به نام ویتامین «ق» کشف کرده‌ام.

گفتم: خاصیت این ویتامین چیست؟

گفت: برای «قوزک پا» خوب است!یعنی قوزک پا تو را یاری می‌کند که تا زنده باشی می‌توانی نان و آب بدوَد و تو دنبالش بدَوی! و خسته نشوی!

گفتم: خوردن چه غذایی این ویتامین را در آدم تولید می‌کند؟

گفت: «قاچه‌خواری»!!

گفتم: «قاچه‌خواری» یا همان «پاچه‌خواری»؟

گفت: نه! این غذا چرب‌تر است و بیشتر جواب می‌دهد!

گفتم: این ویتامین چگونه در گفتار و رفتار آدم‎ها تجلّی می‌یابد؟

گفت: نماد این ویتامین واژۀ «قُربان» است! یعنی هر کس هر چه گفت باید بگویی «بله قربان»! هیچ وقت نباید از هیچ مسئولی انتقاد کنی! مسئولان هر چه گفتند،تو باید بگویی بله قربان! در غیر این صورت متّهم به #سیاهنمایی می‌شوی!

گفتم: آیا با این ویتامین می‌شود حتّی نمایندۀ مجلس شد؟

گفت: بعععله! این هم نمونه‌اش:

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

چگونه جزو نمایندگان مجلس شد؟

گویند سربازی همین توصیۀ مرا به کار بسته و در پاسخ هر فرماندهی می‌گفت: بله، قربان!

روزی فرمانده‌اش به او گفت:

از این پس دیگر نباید در پاسخ هیچ فرماندهی بگویی بله، قربان! فهمیدی؟

سرباز محکم خبردار ایستاد و با صدای بلند گفت: بله، قربان!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۴ ، ۱۱:۱۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد 2320)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺


فیلترکردن «فضای مجازی»، «مُنتهای لجبازی» است

برای کسانی که «می‌خواهند بفهمند»،اگرچه در «وهم‌اند».

فیلترینگ ‌می‌کوشد «فروغ فهم» را با «دروغ وهم» خاموش کند.

مردم «بیدارند» و از فریبکاران «بیزارند».

مردم به «بام بلوغ رسیده‌اند» و از «دام دروغ رهیده‌اند».

«شهروندان باشعور می‎خندند» بر آنان که «راه نور را می‌بندند»،

زیرا هرگز «تکّه‎ای ابر» ،هرچند «ستبر»،

نمی‌تواند «چشمۀ خورشید» و «کرشمۀ امید» را بپوشاند.

«طشتِ رُسوایی از بام» و «پلَشتِ هیولایی از قوام» افتاده است.

بیش از این «خویش را بدنام» و «کیش را استخدام» نکنید!

#شفیعی_مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

کرشمه: اشاره با چشم و ابرو،ناز و غمزه

پلَشت: پلید،آلوده،چرکین،چرک‌آلود

هیولایی: بدهیکل،تنومند

قوام: استواری و پایداری ،راستی،اعتدال

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۰۴ ، ۱۶:۵۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 915

نظر مردم چه ارزشی دارد؟!

گفت: آقای میرسلیم زمانی فرمودند: کاری به نظرِ مردم ندارم، ۱۰۰درصد فیلترینگ را تایید می‌کنم.

گفتم:منظورشان از این جمله چیست؟

گفت: ایشان می‌خواهند بفرمایند ما زمانی به آرای مردم نیاز داشتیم.بنابراین ناگزیر «رای ملّت» را ،«میزان» می‌دانستیم. حالا خرمان از پل گذشته،چه‌کار با رای و نظر مردم داریم؟!

گفتم: یعنی ایشان دیگر نیازی به نظر مردم ندارند؟

گفت:نه! مگر این که باز هم بخواهند در انتخاباتی نامزد شوند. البتّه در مسابقۀ بی‌رقیب ،باز هم چندان نیازی به آرای مردم ندارند!

یک نفر در فصل زمستان وارد دهی شد و در برف و کولاک دنبال جا و منزلی می‌گشت. ولی غریب بود و کسی او را نمی‌شناخت. همین‌جور که در کوچه‌‌ها می‌گشت، دید مردم به یک خانه زیاد رفت و آمد می‌کنند. از یکی پرسید: «اینجا چه خبره؟»

طرف به او گفت: «در این خانه زنی درد زایمان دارد . با این که سه روز است پیچ‌وتاب می‌خورد و تقلّا می‌کند،نمی‌زاید. ما داریم دنبال یک نفر دعانویس می‌گردیم. از بخت بد این زن دعانویس هم گیر نمی‌آوریم» .

مرد تا این حرف را شنید، فرصت را غنیمت شمرد و گفت:

«بابا! کجا می‌گردید؟ دعانویس را خدا برایتان رسانده، من بلدم، هزار گونه دعا می‌دانم!»

اهل خانه او را با عزّت و حرمت فراوان وارد کردند و خرش را در طویله بستند و کاه و جو دادند، خودش را هم به اتاق بردند و زیر کرسی گرم و نرم جایش دادند، بعد قلم و کاغذ آوردند تا دعا بنویسد. مرد غریب کاغذ و قلم را گرفت و روی کاغذ چیزی نوشت: بعد گفت:

«این کاغذ را زیر بغل زائو بگذارید تا هر چه زودتر وضع حمل کند».

اتّفاقاً پس از مدّتی زائو زایید و بچّه، صحیح و سالم به دنیا آمد.

دعانویس هم پس از چند روز خوشگذارانی روستا را ترک کرد و رفت.

پس از رفتن او اهالی گفتند ببینیم این دعا چه بود که این قدر زود اثر کرد. رفتند و کاغذ را باز کردند و دیدند روی آن نوشته: «خودم بجا، خرم بجا، می‌خوای بزا، می‌خوای نزا»!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

 

به دعانویس ناشی عزت و حرمت زیادی گذاشتند و چند روز میهمان آنها بود تا هوا آفتابی شد و رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۰۴ ، ۱۵:۱۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد 2319)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

«بی‌تردید» با هر «دید»،

«دیوانه‌ترین فرد» با «پژوهشگرانه‌ترین گُفتاوَرد»،

کسی است که در «خویش گُمانه‌های فرزانگی» ببیند

و در «دگراندیش نشانه‌های دیوانگی»!

امید که ما«چُنین نباشیم» و از «تلقین فرونپاشیم»!

#شفیعی_مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۴ ، ۱۶:۵۶
سید علیرضا شفیعی مطهر


#طنزسیاهنمایی. 914

کدام تهدید بازنشستگان ،دولت را وادار به تسلیم کرد؟!

گفت: سرانجام یک جورایی افزایش حقوق بازنشستگان اجرایی شد.

گفتم: خدا را شکر! حالا به نظر تو چرا این قدر روند اجرای آن طولانی شد و بالاخره چه عاملی روند طفره و تاخیر را درهم شکست و آن را به اجرا درآورد؟

گفت: هر کسی چیزی می‌گوید،ولی به نظر من علّت اصلی اجرای سریع آن، این تهدید بازنشستگان بود!

گفتم: تهدید؟! کدام تهدید؟

گفت:می‌گویند پیام بازنشستگان به دولت این بوده که همۀ ماست‌ها را کیسه کرده‌اند

و دست‌ها را بالا آورده،تسلیم بازنشستگان شده‌اند. آنان تهدید کرده‌اند:

"یا مثل بچّۀ آدم حقوق ما را افزایش بدهید یا با یک زن جوان بیست ساله ازدواج می‌کنیم

تا مجبور شوید بعد از مرگ ما ۴۰ سال به او حقوق بدهید"!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۴ ، ۱۶:۳۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد2318)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

قلمی که «مغز» و سخنوری که «سخن نغز» ندارد،

بهتر که «سکوت را برگزیند» و «مسکوت بنشیند» .

«سبوی تشویش را بریزد» تا «آبروی خویش را نریزد». 

#شفیعی_مطهر 

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺 

مسکوت: خاموش‌شده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۰۴ ، ۱۷:۴۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.913

آب پنهان چیست ؟💧

گفت: خطر بحران آب و استمرار خشکسالی‌ها کاملاً جدّی است و باید فرهنگ صرفه‌چویی در آب را در فردفرد ایرانیان نهادینه کنیم. یعنی از عرصۀ اندیشه و گفتار برآوریم و در قلمروی رفتار تبلور بخشیم.

گفتم:استثنائاً این دفعه داری حرف حسابی می‌زنی!!

گفت: کی من حرف ناحسابی زده‌ام؟حالا تو که مدّعی حرف حسابی هستی،رهنمود بده و بفرما ما ایرانیان چطور می‌توانیم از تجارب کشورهای موفّق در مدیریّت آب بهره جوییم؟
گفتم: مثلاً در کالیفرنیا که یکی از سرسبزترین و زیباترین ایالت‌های امریکاست، دانشمندان از 5 سال پیش خطر خشکسالی را پیش‌بینی کردند.
همۀ نهادها احساس خطر کردند، به کارواش‌ها و استخرها دستور دادند که از دستگاه‌های تصفیۀ آب استفاده کنند تا از همان آب مصرفی دوباره استفاده کنند.
شهرداری استاندارد شیرهای دستشویی‌ها و حمّام‌ها را عوض کرد و همۀ ساختمان‌ها موظَّف شدند از شیرآلاتی استفاده کنند که حجم کمتری از آب را از خود بیرون می‌کنند.
آب آپارتمان‌ها محاسبۀ هزینه‌اش بر اساس تعداد نفر شد، خانه‌هایی که اتومبیل یا چمن زیاد آب می‌دهند جریمه‌های سنگین می‌شدند.
همۀ دانشگاه‌ها و ادارات دولتی موظّف شدند تا سه سال آینده از چشم‌های الکترونیک برای شیر دستشویی‌های خود استفاده کنند و حتّی استانداردهای حجم سیفون توالت‌ها هم تغییر کرد.
شرکت‌های تحقیقاتی روی شیوۀ جدید آبیاری کشاورزی کار کردند و میزان آب مصرفی کشاورزی 41 درصد کمتر شد. خلاصه همه چیز در جهت صرفه‌جویی آب بسیج شد.

گفت: خب،حالا آیا مدیریّت آب در کالیفرنیا موفّق شد از بحران آب بکاهد؟
گفتم: بله،امروز گفته می‌شود خطر کم‌آبی در کالیفرنیا نسبت به دیگر ایالت‌ها 7 سال عقب‌تر می‌افتد.

گفت: حالا ما در ایران چه کنیم تا از شدّت ناترازی در آب بکاهیم؟

گفتم: ما باید ضمن اجرای همۀ تدابیر فوق به موضوع مهم‌تری هم بیندیشیم؟

گفت: موضوع مهم‌تر دیگر چیست؟

گفتم: اما اصل ماجرا، شاهکار کالیفرنیایی‌ها روی پدیده‌ای بود به اسم Embodied water ، یا آبی که به چشم نمی‌آید،یعنی مدیریت آب پنهان!

گفت: آب پنهان دیگر چه صیغه‌ای است؟

گفتم: ما باید از موضوع مدیریت آب پنهان فرهنگ بسازیم،یعنی باید از همۀ رسانه‌های نوشتاری و گفتاری و تصویری اهداف فرهنگ صرفه‌جویی را پی بگیریم.
آیا تو می‌دانی برای تولید هر برگه A4 تا رسیدن به دست تو،یک لیتر آب مصرف می‌شود؟
آیا می‌دانی برای تولید هر کفش چرم زنانه یا مردانه تان 811 لیتر آب مصرف شده؟
آیا می‌دانی برای تولید یک عدد نان سنگگ که هر روز در خانواده می‌خوریم 201 لیتر آب صرف شده؟
و آیا می‌دانی هر شلوار لی که هر یک از ما می‌پوشیم، برای تولیدش 1000 هزار لیتر آب صرف شده است؟
این‌ها آب پنهان در زندگی ما هستند.
مصرف آب پنهان ما انسان‌ها، 91 درصد مصرف آبی است که هر روز مصرف می‌کنیم.
و بخش زیادی از آن مربوط به محصولات خوراکی و پوشش و لوازم زندگی می‌شوند.
وقتی یک کشور می‌گوید با خطر خشکسالی روبه‌روست، معنی‌اش این است که تاثیرش پشت همۀ این خوراکی‌ها و لباس‌ها و حتّی مانیتور و کتاب و یک لیوان شیر روی میز شماست اگر تمام شود، این محصولات هم کم‌کم دیگر تولید نمی‌شوند.
این یک بحران است. باید به آن توجّه کنیم.
دفعۀ بعد که یک کیلو سیب‌زمینی می‌خریم، حواس‌مان باشد در مصرف‌اش دقّت کنیم، برای تولید آن یک کیلو 111 لیتر آب از آب ایران کم شده است و آن 111 لیتر به سختی جایگزین می‌شود!

💧ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺸﻨﻪ ﺍﺳﺖ .اگر همۀ ما ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﺼﺮﻑ ﮐﻨﯿﻢ، ﺗﺎ ﺭﻭﺯﯼ 17000000 ﻟﯿﺘﺮ آﺏ ، ﺫﺧﯿﺮﻩ میﺷﻮﺩ.
💧 ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻭ ﮐﻞِّ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ،ﺗﺎ ۱۰ﺳﺎﻝ ﺁﺗﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﮐﺎﻣﻼً ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!
💧ﻃﺒﻖ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻧﺎﺳﺎ ﺷﺪّﺕ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺣﺪّﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﮐﻞ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻭﺍﺭﺩﮐﻨﻨﺪﻩ ﻣﺤﺾ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﺯﺭﺍﻋﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
ﺍﮔﺮ ﺗﺪﺍﺑﯿﺮ ﺟﺪّﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ به‌گفتۀ ﻧﺎﺳﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﻧﯿﻤﻪ‌ﺧﺸﮏ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﺸﮏ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!!

گفت: اگر همۀ این توصیه‌ها را از عرصۀ گفتار و شعار به عرصۀ رفتار و کردار درآوریم،می‌توانیم بر بحران آب چیره شویم؟

💧گفتم:حتّی ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ۲۵ % ﺻﺮﻓﻪ‌ﺟﻮﯾﯽ،ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﻋﺒﻮﺭ می‌کنیم!

گفت:بنابراین برای صرفه‌جویی نباید هیچ چیزی را دور بریزیم.

روزی وارد خانه شدم و در یخچال یک کمپوت بازشده دیدم.از پسرم پرسیدم:

چرا کمپوت را بازکرده‌اید،ولی نخورده‌اید؟

پسرم پاسخ داد: کمپوت مانده و ترشیده شده است. من می‌خواستم داخل سطل زباله بیندازم. ولی مامان گفت :اسراف است! خیلی پول برای خریدنش پرداختیم.داخل یخچال بگذارید. بابا بیاید می‌خورد!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۴ ، ۱۱:۴۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

گزین‌گویه‌های مطهر(فرگرد2317)

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

حکمت «نوری تابنده» و «شعوری پاینده» است.

زبان را به «ثوابِ ذکر» می‌آراید و مغز را به «صوابِ فکر».

«رفتار را زینت» می‌بخشد و «گفتار را لینت».

«دل ها را می‌رُباید» و «جان‌ها را می‌پیراید».

اگر انسان «با حکمت بیندیشد» ، «از حکومت نمی‌پریشد».

اگر انسان با «بالِ حکمت» به «آمالِ حاکمیّت» برسد،

نه «زور می‌گوید» و نه «راهِ غرور می‌پوید».

روحِ حکیم چون «باز» به «پرواز» درمی‌آید

و در «ملکوت اعلا جولان» می‌دهد و جز در «حضرت احدیّت آشیان» نمی‌سازد.

#شفیعی_مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃 🌸☘️🌺

ثواب: مزد، پاداش، جزا

صواب: راست و درست، حق، لایق، سزاوار، ضدِّ خطا

لینت: نرمی،ضدِّ خشونت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۴ ، ۱۱:۲۷
سید علیرضا شفیعی مطهر