دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد457
دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد457
من معرف هر کس را در هر جمع به گاه ورود لباس های مقبول دیدم و به وقت خروج ، سخن های معقول.
بنابراین چه بهتر سکوت کنیم که آبروی لباسمان نریزد و به بی خردی نیامیزد!
(با الهام از سخن تولستوی)
من
درختانی را دیدم که به روی یکدیگر آغوش گشودند و غبار تنهایی را از دل
زدودند. آنان پیمان بسته اند با هم بایستند و ایستاده بمیرند.
من همه آفریده های آفرینش و بیژه های بینش را مقهور دست بشر و مجبور اراده توانگر دیدم.
(بیژه :خالص،بی غش،خاص،خاصه ،ویژه)
من
از بین پویندگان راه حیات و جویندگان طریق نجات ،رهروی را ندیدم که بتواند
به عقب بازگردد و راه را از نو بیاغازد؛اما همه می توانند از هم اکنون
آغاز کنند.
من برای ارتزاق یک ساله کاری بهتر از کشت گندم ، و برای گذران ده ساله طرحی
برتر از کاشتن درخت و برای اداره صد ساله جامعه برنامه ای بالاتر از تربیت انسان ندیدم.(با الهام از سخن امیرکبیر)
ادامه دارد...
شفیعی مطهر