دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد465 تصاویر زیباسازی نایت اسکین
دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد465
من ستم ستمگر و ستم پذیری ستمدیده را چون دو لبه تیغه مقراضی دیدم که بیدادگرانه با خنجر جهالت پیکر عدالت را می شکافند و حصیر انحصار را می بافند.
من مهر و مدارا را فرشته ای دیدم که اگر سایه بر سر انسان ها اندازد،می توان از طناب دار،آفتاب ایثار ساخت. با گرمای مهربانی می توان قلب های مرده را به تپش و جان های افسرده را به جنبش درآورد.
من آن گاه که خود را آماج یورش بادها و توفان ها دیدم ، دانستم که روشنگری می کنم؛ زیرا بادها با چراغ های خاموش و مرده و شمع های افسرده کاری ندارند!
من شنیده بودم که :« آب رفته به جوی برنمی گردد»؛ اما کوشیدم آب آزادی را به جوی این آبادی برگردانم ، ولی می ترسم آن گاه آب آزادی به جوی این آبادی برگردد، که ماهی ها مرده و گل ها پژمرده باشند.
من سپید ماندن در شهر زغال فروشان و خورشید بودن در دیار خاموشان را جهدی بزرگ و جهادی سترگ دیدم.
ادامه دارد...
شفیعی مطهر