سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات استاد سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات استاد سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

(شفیعی مطهر)

بایگانی

حکمرانی بر این ملّت آسان است!!

قصّه‌های شهرهرت،قصّۀ210

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

#شفیعی_مطهر

روزی اعلی‌حضرت هردمبیل پادشاه شهر هرت، شارل شرلی مشاور سیلگنایی خود را به حضور طلبید و به او گفت:

من می‌خواهم یک هدیه برای شاه سیلگنا بفرستم. کسی را می‌خواهم که آن را سریعاً به دربار او برساند.

شرلی در پاسخ گفت: اگر اجازه فرمایید یک فراخوان بدهیم که هر کس می‌تواند این هدیه را سه‌روزه به دربار سیلگنا برساند،صد سکّه جایزه به او می‌دهیم.

هردمبیل پذیرفت و او را مامور اجرای این پیشنهاد کرد.

شرلی روز بعد یک فراخوان با مضمون فوق تنظیم کرد و از عموم مردم شهر هرت خواست داوطلبان ظرف سه روز اعلام آمادگی کنند.

وقتی جارچیان این اطّلاعیّه را جار می‌زدند،هر کس فاصلۀ دور شهر هرت تا سیلگنا را می‌فهمید،اجرای آن را ناممکن می‌دانست. بنابراین کسی اعلام آمادگی نکرد. روز سوم یکی از اهالی شهر هرت از نقطۀ دوری بار سفر را بست و شتابان خود را به دربار رسانید. شرلی تا این داوطلب را دید، خوشحال از او استقبال کرد و به او گفت :

خوش آمدی! پس تو می‌توانی این هدیه را به شاه سیلگنا سه روزه برسانی؟

آن مرد پاسخ داد:

من هر چه فکر کردم،دیدم نمی‌توانم فاصلۀ شهر هرت تا سیلگنا را سه روزه طی کنم. بنابراین خود را سریعاً به شما رساندم تا بگویم که من نمی‌توانم این هدیه را سه روزه به سیلگنا برسانم!!اگر امری ندارید،از حضورتان مرخَّص شوم!!

شارل شرلی و همۀ درباریان از سادگی این مرد در بُهت و حیرت فرورفته و به زور جلوی خندۀ خودشان را می‌گرفتند.

آن مرد با خوشحالی با شرلی و همۀ درباریان خداحافظی کرد و راه ولایت را در پیش گرفت.

وقتی به ولایتش رسید،برادرش را دید. برادر از او پرسید:

تو شش روزه اینجا نیستی؟ آیا به سفر رفته بودی؟

او پاسخ داد: بله، به دربار رفتم و به آنان گفتم من نمی‌توانم سه روزه این هدیه را به سیلگنا برسانم.

برادر وقتی این را شنید با بیلی که در دست داشت به سوی او حمله کرد و با فریاد گفت:

تو که این همه راه را رفتی،باید به آنان می‌گفتی که برادرم نیز نمی‌تواند این کار را بکند،تا من دیگر مجبور نشوم این همه راه را بروم و به آنان بگویم که من هم نمی‌توانم!

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

وقتی این خبر به شارلی رسید،نزد اعلی‌حضرت هردمبیل رفت و گفت:

اعلی‌حضرتا! تا ما رعیّت‌هایی چون امثال این دو برادر داریم، حکمرانی بر این ملّت آسان است! شما دیگر نگران سرنگونی و براندازی سلطنت نباشید!!  

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺

برای دستیابی به دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در

کانال گزین‌گویه‌های مطهر،لطفا روی لینک زیر کلیک فرمایید.

https://t.me/nedayemotahar

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۹/۱۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی