دیدنی های شهر سرب و سراب(۴۷)
دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۰۳ ق.ظ

دیدنی های شهر سرب و سراب(۴۷)
من درخت حکمت را دیدم که ریشه در دل داشت و میوه هایش از سرشاخه های زبان می رویید.
من کوهساران فلک فرسا و ملک آسا را دیدم پر از چشمه های زلال آب ، و دل های بزرگ را پر از اشک ناب .
من خاطره های شکوهمند را در خاطرهای نژند دیدم که چون تیغ تیز بود .آن تیغ رگ ها را نمی برید، اما دل را زخمی می کرد.
من دلی را دیدم که در لحظه ای کوتاه شکست، اما بازسازی آن در عمری به هم نمی پیوست.
من اشتباهات زیادی را دیدم. چون نمی توانستم جبران کنم ، نام آن ها را تجربه نهادم.
ادامه دارد.....
شفیعی مطهر
۹۲/۱۱/۲۸