دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد429
دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد429
من ملتی را دیدم که با دنیایی از امید، نهالی از نوید را نشاندند و با خون جگر و چشم تر آن را پروریدند. آنان گل هایش را عطرآگین و میوه هایش را شیرین می پنداشتند؛اما چون به برگ و بار نشست،جز خارهای گزنده و میوه های کشنده از آن نچیدند.
من وقتی دیدم به جای تابلوی ” از سرعت خود بکاهید “ از سرعت گیر استفاده شده ،فهمیدم که به شعور شهروندان امیدی و اطمینانی نیست.
من دریای دنیا را پر از تمساح های خونخوار و طعمه های آماده شکار دیدم.بنابراین دانستم تنها راه بقا،طعمه نبودن و لقمه نشدن است. تا طعمه باشی، می گیرندت و تا لقمه باشی ،می خورندت...
من هیچ یک از فرهنگ ها و تمدن های زنده دنیا را مستقل،خالص و ناب ندیدم. همه فرهنگ های بشری چون ظروف مرتبطه در یک دیگر اثرگذارند.فرهنگ ها و تمدن ها برایند عقول بشری در درازنای زمان و پهنای زمین هستند. هیچ فرهنگ و تمدنی به سرزمین خاصی تعلق ندارد.
من مردمی را دیدم که چون فکرشان آزاد نبود، هیچ گاه و در هیچ انقلابی آزاد نشدند، بلکه به اندازه وسعت تفکرشان قفسی دیگر را تجربه کردند…!(با الهام از سایت موفقیت برای شما)
ادامه دارد...
شفیعی مطهر